اوایل شهریور امسال مرد جوانی به دادسرای جنایی تهران رفت و از ربوده شدنش توسط اعضای یک باند خبر داد.
حدود 7 روز داخل قفس زندانی بودم و در این مدت مدام تهدید میشدم و کتک میخوردم. آنها که از من پول میخواستند، با تلفن همراهم با خانوادهام تماس گرفتند و برای آزادیام درخواست پول کردند. پس از تماسها و تهدیدهای مکررشان، خانوادهام به ناچار به حساب این آدم ربایان مقداری پول واریز کردند تا اینکه بالاخره مرا بدون اینکه حتی یک ریال پول در جیبم باقی بگذارند در حاشیه یکی از شهرهای اطراف تهران رها کردند. چون برای برگشت پولی نداشتم با کمک یک رهگذر با خانوادهام تماس گرفتم و آنها از تهران به سراغم آمدند و مرا با خود به خانه برگرداندند.
ردپای یک زن
با شکایت مرد جوان، به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی پایتخت تحقیقات تخصصی برای شناسایی ودستگیری ربایندگان پژو سوار آغاز شد. اما از آنجا که گروگان را با چشمهای بسته به آن خانه ویلایی برده و چشم بسته از آنجا خارج کرده بودند هیچ آدرس و نشانی از محل زندانی شدن گروگانها در دست نبود.در جریان تحقیق برای یافتن اعضای باند، شکایتهای مشابه دیگری از طرف چند گروگان آزاد شده به پلیس رسید که در تمام این شکایتها اعلام شده بود آدم رباییها توسط سرنشینان پژو پارس که دو مرد و یک زن بودند انجام شده است.در ادامه بررسیها مشخص شد خانوادههای افراد ربوده شده پولها را به حساب زن جوانی به نام شقایق واریز کردهاند. بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی این زن شناسایی و بازداشت شد.
پیشنهاد یک هم بندی
زن جوان که ابتدا منکراطلاع از آدم ربایی وباج خواهی بود، زمانی که با مدارک ومستندات پلیس روبهرو شد لب به اعتراف گشود و گفت: «من و همسرم پدرام به همراه دو نفر از دوستانش و همسر یکی از دوستان شوهرم، نقشه آدم رباییها را اجرا میکردیم و با پولهای دریافتی از خانوادهها با یکی از اعضای باند پولها را به صرافیها میبردیم و طلا میخریدیم.»
به دنبال اعترافهای زن جوان، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت با نیابت قضایی راهی شهر مورد نظر شدند و چهار عضو باند را در حالی در همان ویلایی بازداشت کردند که سه گروگان داخل قفس آهنین زندانی بودند.
متهمان پس از دستگیری به جرم خود اعتراف کردند. پدرام یکی از از متهمان اصلی پرونده گفت: تمامی اعضای باند سابقه دار هستند و من همدستشان هستم. چند ماه قبل به خاطر جرمی که مرتکب شده بودم بازداشت و زندانی شدم تا اینکه بعد از تحمل حبس آزادم کردند. اواسط تابستان بود که یکی از همبندیهایم بهنام آرش را در خیابان دیدم. ضمن صحبت از من پرسید کار خاصی انجام میدهم یا بیکار هستم که گفتم بیکارم. آرش پرسید آیا اهل ریسک هستی و میتوانی یک خلاف درست و حسابی انجام دهی یا نه؟ وقتی آرش پاسخ مثبت مرا شنید پیشنهاد ربودن کارگران فصلی را داد که در میدانهای اصلی شهر برای یافتن کار میایستند. او گفت چون اینها کارگرند اهل شکایت نیستند و ما هم خیلی راحت میتوانیم از خانواده آنها پول بگیریم و با این شیوه 8 کارگر را ربودیم و ازخانواده هایشان باج گرفتیم.
در پی اعتراف متهمان، همگی در اختیار اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیق برای شناسایی سایر ربوده شدگان احتمالی ادامه دارد.
منبع : خبرآنلاین