وسط قلب تهران، نمایشی، تنها به جرم تلخ بودن و نه دروغ گفتن یا حتی عنوان لهو لعب تعطیل میشود و آب از آب تکان نمیخورد و توی گفتگوی رئیس جمهور با مردم، فرهنگ و شرایطش جای ندارد و ما صبح به جای سلام میپرسیم قیمت دلار امروز چند است؟
به گزارش رتبه آنلاین، روح الله صالحی- لبخندهای رشیدپور را که کپی پیست کردند جای متانت لج درآور حیدری، گفتیم این بار شاید صندلی داغی از لابه لای گفتگوی خاص با رئیس جمهور بیرون بیاید.
رنگین کمانی از مطالبات مردم ،روی ششهای بیرمق سنگینی میکند. از هوای بیهوایی اهواز که در تمام نوستالژیهای دهه شصت ما جا خوش کرده، آغشته به مارش پر غرور پیروزی تا همین ساختمان مدور تئاتر شهر چهار راه ولیعصر ،بسیار کنارش خستگی سفر را از تن کندهایم.
دلمان میخواست روحانی فقط این بار تکرار نکند و چیزهایی بگوید که نقد و انتقاد نباشد بلکه راه کاری بگوید که دل مان غنج برود برای یک آفتاب گرفتن از سرخوشیها، اما انگار این برنامه کپی قبلیها بود که امید را فقط از طریق گفتن، میخواست توی دست و پایها بدمد.
امید صورتک خندانی بود که لابه لای فریادهای انتخاباتی دست به دست میشد و هر کاندیدا این امید را رنگی و طعمی میداد. چربش امید روحانی لابه لای چرایی لغو کنسرت موسیقی در مشهد، لعاب زیادی داشت.
دقیقا پیش از شروع لبخند و انگشت روی لب های رشیدپور مشکی پوش، قرار بود در جشنواره بین المللی تئاتر فجر، نمایش روز عقیم نوشته و کار حسین کیانی به روی صحنه برود که با نامه شورای ارزشیابی بر امور نمایش به جبر و یک باره، از جشنواره کنار گذاشته شد و حالا تماشاگران باید بروند بلیتها را پس بدهند.
تلخی رویداد نمایش مغایر با جشن انقلاب است این چکیده امریه توقف نمایش بود. گویی مدیران فراموش کردهاند ویترین یک ساله تئاتر کشور همین جشنواره تئاتر فجر است که عنوان بین المللی را یدک میکشد.
ویترینی که سبد چین یک ساله تئاتر کشور محسوب میشود و از قضا زبان تئاتر زبان نقد ساختار پنهان جامعه است که تغییری ایجاد کند. تلخی جرم بزرگی است وقتی کیانی، پیشتر نامه زد و نگران این اتفاق احتمالی بود و فرهاد مهندس پور در پاسخ نوشت نگران نباش که چنین اگر شود از دبیری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر استعفا میدهم و حالا نوشتن متن استعفا دارد از 40 ساعت هم طولانیتر میشود.
نمایش روز عقیم پیشتر، در چند خیابان آن طرف تر، روی صحنه رفت و تماشاگران با رنج مویه زنان نمایش همذات پنداری کرده بودند.
رویداد نمایش روز عقیم را می شود لابه لای مردم همین شهر پیدا کرد.
تلخی جرم بزرگی است و ناخواسته آدم یاد آنتوان آرتو با تئاتر شقاوتش میافتد که تئاتر را طاعون میدانست که تن بدیها و سیاهیهای جامعه میافتد.
این که جشنواره تئاتر را بخواهی با جنگ شادی رتق و فتق کنی چندان شایسته سرزمینی نیست که هر کدام ،چند کارتن تلخی توی دل تلنبار کردهاند و امری بدیهی است که وقت تماشای هم به دروغ لبخند رد و بدل نشود.
در این که تئاتر برای بسیاری مهم نیست و دست و پا گیر شده است به این برمیگردد که سر به زیر به چند جمله معروف جهانی دل خوش کرده که میگوید تأتر مهم است به سان کشف آتش یا تئاتر چیزی شبیه نان است.
هنوز اتفاقی تلخ نیفتاده است که به یک باره عزیز شمرده شود. سانچی و پلاسکو باعث شد بخشی از جامعه را تا مدتها روی دل دست به دست کنیم. تلخی را هم بگذاریم به حساب قسمت و به لبخندهای رشیدپور رنگی پوش حالا خورشید سینه سپر کنیم که همه چیز خوب است.
وسط قلب تهران، نمایشی، تنها به جرم تلخ بودن و نه دروغ گفتن یا حتی عنوان لهو لعب تعطیل می شود و آب از آب تکان نمیخورد و توی گفتگوی رئیس جمهور با مردم، فرهنگ و شرایطش جای ندارد و ما صبح به جای سلام میپرسیم قیمت دلار امروز چند است؟
منبع : عصر ایران