ما پول داریم ولی بلد نیستیم که از آن استفاده کنیم. چرا به جای ۲ میلیارد دلار هزینه لوله کشی در سیستان، در بخش انرژیهای خورشیدی سرمایهگذاری نکردیم؟
اقتصاد ایران در دهههای متوالی نتوانسته به یک اقتصاد پایدار با نرخ رشد شاخصهای افزایشی همراه باشد؛ این اقتصاد با مشکلات عدیدهای روبرو است و باید اصلاحات اقتصاد اجرا شود. اصلاحاتی که برنامهریزی شده است و قرار است با ارتقای بهره وری ایران ، رشد اقتصادی را در برنامه های توسعه ای کسب کند. اما در عمل چه می شود که این اتفاق رخ نمی دهد؟ نظام اجرایی و حاکمیتی چه نقشی دارد و روشنفکران اقتصادی در این خصوص چه می گویند؟
در همین رابطه با توجه به اسناد متعدد بالا دستی اقتصاد ایرانف به بررسی دیدگاه های دکتر حسین راغفر اقتصاد دان برجسته نهادگرا و استاد دانشگاه الزهرا پرداختهایم تا بخشی از موضوع بهره وری و ارتباط ان با دیگر ساختارهای معیوب اقتصاد را در یابیم. در این مطلب با ما همراه باشید:
نظام تصمیمگیری، اصلیترین مقصر عقب ماندگی
حسین راغفر استاد دانشگاه الزهرا با اشاره به مشکلات تصمیم سازی در اقتصاد ایران، موضوع بهره وری و ضعف عملکردها را ناشی از نظام تدبیر می داند و می گوید : نظام تصمیمگیریهای اساسی و نظام تدبیر امور در ایران، اصلیترین مقصر عقب ماندگی ایران است. اینکه منابع کشور به چه کسی داده شود. بنابراین برای منافع خودشان تصمیم میگیرند نه عموم مردم. این نظام تصمیمگیری ۳ ابر چالش دیگر ایجاد کرده است. اشتغال، انرژی، آب و محیط زیست، نوآوری وفناوری که بر روی هم اثر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند زیرا آن کسانی که قانون میگذارند و در قدرت نشستهاند تعیین میکنند که کجا باید قیمت زمین چقدر باشد.
راغفر دربارهی مشکل اصلی نظام تصمیمگیرنده گفت: نکتهی مهم این است که اصلیترین مشکل این نظام تصمیمگیرنده، ناکارآمدی است. در حال حاضر در ایران با اتلاف شدید منابع رو به رو هستیم درصورتی که با آن منابع میتوانیم تعداد زیادی شغل ایجاد کنیم اما آنها را از بین میبریم.
درنهایت بین مردم و حاکمیت شکاف ایجاد میشود و مردم فکر میکنند اینها مقصرند که زندگی ما اینگونه است البته بیخود هم فکر نمیکنند و تا حدود زیادی هم همینگونه است. سوالی که همیشه مطرح بوده این است که چه کسانی پشت این نظام تصمیمگیری هستند؟ کسانی که منافعشان حکم میکند که اینجوری باشند. بخش قابل توجهی از پولهای ما برای ساختن جاده صرف میشود. درست است که ما به جاده و لوله کشی نیاز داریم اما واقعاً همه جا اینگونه است؟
وی افزود: برای مثال در دورهی دولت یازدهم تصمیم گرفته میشود که به اسم گازرسانی ۲ میلیارد دلار فقط برای لوله کشی از جنوب به سیستان و بلوچستان هزینه شود. پشت این قضیه چه کسی است؟ پیمانکار لوله کش است که شعار میدهد، مردم آنجا مستضعف هستند و ما باید به آنها کمک کنیم، معلوم است که این شعارها را میدهند.
این اقتصاددان ادامه داد: در نهایت مردم این گاز را برای انرژی صرف میکنند، درصورتی که سیستان و بلوچستان یکی از بهترین مناطق دنیا است که از ۳۶۵ روز آن ۳۶۰ روز آفتاب دارد. به جای ۲ میلیارد دلار برای لوله کشی میتوانستیم آن را در بخش انرژیهای خورشیدی سرمایهگذاری کنیم که تضمین کننده محیط زیست پاک و آینده ایران است و تعداد زیادی شغل ایجاد میکند؛ اما منافع لوله کشها که پشت این قضیه هستند و در نظام تصمیمگیری ما نفوذ دارند باعث میشود که ما لوله کشی کنیم بعد میگوییم که ما پول نداریم و باید خارجی سرمایهگذاری کند درصورتی که ما پول داریم ولی بلد نیستیم که از آن استفاده کنیم.
بهرهوری کم تولید در محل اشتباه
این استاد دانشگاه دربارهی هدر رفت منابع کشورو نبود بهره وری گفت: ما منابع ملیمان را در زیر کویرها دفن کردیم. منابعی که اگر در نزدیکی آب بود، میتوانست بهرهوری بیشتر و حداکثر ظرفیت تولید را داشته باشد و به سهولت هم میتوانستیم آن را صادر کنیم در نتیجه هزینههای صادراتمان به شدت کم میشد اما در حال حاضر سنگ آهنمان را از کرمان برمیداریم و به طرف دیگر کشور میبریم که مقدار زیادی هزینهی حمل و نقل و استهلاک خودرو و هزاران مشکل دیگر دارد. هیچ احمقی این کار را نمیکند اما ما در این کار بسیار هنرمند هستیم و این کارها را خوب بلدیم انجام بدهیم.
راغفر افزود: فقط در این ۴ سال گذشته ما ۲۰ هزار میلیارد تومان روی فولاد در وسط بیابانها سرمایهگذاری کردیم. در حالی که فولاد یکی از صنایع پتروشیمی است که نیازمند آب فراوان است. فقط در خراسان رضوی قبل از این سرمایهگذاریها در شعاع ۷ کیلومتری، ۷ ذوب آهن داریم، هر ۷ کارخانه نیز به دلیل نبود آب کافی زیر ۲۰ درصد تولید میکنند. این کارخانهها کار نمیکنند چون آب ندارند ولی برای خیلیها نان دارد.
وی افزود: جالبتر است که بدانیم مجلس پیش تصویب میکند که از دریای عمان لوله کشی به سمت شمال شرقی و غرب کشور انجام شود تا به کارخانههای ذوب آهن آب برسد. این کار نیازمند این است که آب در ابتدا تسویه شود و بعد از اینکه لوله کشی کردند که فقط لوله کشی آن ۱۵ هزار میلیارد تومان پروژه است، برای انتقال آن آب ما محاسبه کردیم که برای هر متر مکعب آب به این ترتیب فقط دو دلار باید پول انرژی یعنی برق بدهند تا آب منتقل شود که قطعاً این پروژه امکان ندارد که انجام شود.
راغفر دربارهی بودجه ۹۷ گفت: برای مثال بودجه امسال؛ چه افرادی تصمیم میگیرند که منابع ارزی به چه کسی تعلق بگیرد و کجا برود؟ فقط در بودجه سال ۹۷، ۴۶۰۰ میلیارد تومان مقرر شده که جریمهی رانندگی گرفته شود، یعنی سرانهی هر خودرو ۲۰۰ هزارتومان در سال است. عمدهی اینها از خودروی ارزان قیمت گرفته میشوند و بخش قابل توجهی از خودروها متعلق به طبقه متوسط جامعه است.
بهره وری یکی از کلید واژههای اقتصاد مقاومتی
حسین راغفر در مورد تحقق اقتصادی مقاومتی و ارتباط ان با موضوع بهره وری هم گفت: متأسفانه به یک معنا هنوز یک درک مشترک از اقتصاد مقاومتی وجود ندارد؛ اگر اقتصاد مقاومتی دو کلیدواژه داشته باشد که بخواهیم بر روی آن تأکید و تعریف کنیم تولید و بهرهوری است که به نظرم محور اصلی عمده آن موضوع تولید است.
وی افزود: اگر سیاستگذاری دولت فقط به سمت و هدفگیری تولید و هر آنچه تولید نیاز دارد، باشد یعنی سیاستهای تعیین نرخ ارز نرخ بهره بانکی، تخصیص اعتبار و… فقط باهدف تأمین نیازهای تولید جهتگیری میشد قطعاً باید در عالم دیگری زندگی میکردیم، اما متأسفانه در سیاستگذاریها به نظرم اصلاً درک روشنی از مفهوم تولید ندارد.
استاد دانشگاه الزهرا با بیان اینکه با همه مفاهیم واردات باید برای تولید در داخل و در خدمت تولید باشد، بیان کرد: یکی از مشکلات موجود در اقتصاد کنونی ایران داریم، خود تفاوت در فهم واژهها است که این مشکل را داریم؛ مثلاً چند سال پیش که در مورد تولید تأکید میشد، که باید این بخش موردنظر هدفگیری باشد؛ اصحاب بازار میگفتند اینها حرفهای چپ است ولی خوشبختانه رهبری هم بر موضوع تولید تأکید کردند و میکنند؛ بنابراین محور اصلی اقتصاد مقاومتی تولید است و هیچچیزی دیگری هم نیست و خود بهرهوری هم مرتبط با تولید است.
مدل اقتصادی ایران و عدم تولید ارزش
راغفر ادامه داد:یکی از موارد مغفول سیاستهای قبلی، توجه به بهرهوری و شاخصهای بهرهوری بوده است. باید در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی به این مساله تاکید موکد شود و اقتصاد ایران بر این محور استوار باشد. ما در اقتصاد مشکلی جدی داریم که اقتصاد ما ارزش افزوده تولید نمیکند و این مشکل متاثر از مدل اقتصادی ایران یعنی اقتصاد وابسته به نفت است.
وی با اشاره به رابطه افزایش بهرهوری و کاهش وابستگی ایران به نفت هم گفت: برای قطع وابستگی به نفت باید منابع موجود در کشور شناسایی شود و در استفاده از منابع تغییر به وجود بیاید و بهبود شاخصهای بهرهوری و خلق ارزش افزوده در دستور کار قرار بگیرد.
وی تاکید کرد:شاید بهترین راه رسیدن به یک اقتصاد صنعتی باشد. برای رسیدن به یک اقتصاد صنعتی باید منابع هنگفت ارزی به کشور وارد شود یا منابع کشور به منابع ارزی بدل میشد با به شکل بخشی اقتصاد صنعتی کمک کند. اما این منابع یا جذب نشدند یا در محلی نامناسب هزینه شدند.
او ادامه داد: عوامل متفاوتی وجود داشته است اما من فکر میکنم توجه به ارزش افزوده و بهرهوری اصلیترین دلیل این تفاوت بوده است. کارآیی بالا و خلق ارزش افزوده باعث شده تا این کارخانهها تفاوت زیادی با کارخانههای ایرانی داشته باشند. در اوایل دهه هفتاد که مقامات سیاسی کرهای به ایران میآیند و از کارخانههای خودروسازی ایران بازدید میکنند میگویندای کاش ما هم کارخانه خودروسازی همچون ایران ناسیونال داشته باشیم اما امروز ایران و کره در دو کهکشان مختلف به سر میبرند و تفاوت بین اقتصاد دو کشور خیلی بیشتر از این حرفهاست.