حسین نوروزی روزنامهنگار حوزه کودک، درباره «امداد فرهنگی برای کودکان مناطق زلزلهزده» برای ما نوشته است:
1- معمولا یکهفته بعداز هر زلزله، بازماندگان در چادر اسکان موقت مییابند که ممکن است چندماه طول بکشد. وضعیت اینطوری است: مدارس تخریب شده، کودکانی یتیم یا زخمی شدهاند، خانوادهها داغدارند، و… در این میان، بچهها نه تفریحی دارند، نه درک روشنی از واقعیت و امکانات، با بهانهگیری و آزار، خانوادههای داغدار و آسیبدیده را کلافهتر از پیش میکنند. از طرفی، آسیبهای روحی این ایام بعداز زلزله، در کنار خود فاجعه، بر کسی پوشیده نیست.
2- بعداز زلزله بم، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با جمعآوری کمکهای نقدی اعضا و مردم، با همکاری فروشگاههایی مثل کانون پرورش فکری، به قدر یک وانت اسباببازی، سرگرمی، دفتر نقاشی و مداد و … خرید. چندروز بعد از زلزله، یازده عضو انجمن این هدایا راهی بم شدیم. وارد شهر ارواح شده بودیم، آواربرداری ادامه داشت، و چادرهای موقت برپا شده بود، افرادی هم در ساختمانهای نیمهخراب زندگی میکردند. تا غروب، وسایل سرگرمی را بین چادرهایی که در آن بچه میدیدیدم، توزیع کردیم. نتیجه؟ باورکردنی نبود. بزرگ و کوچک، خودشان را سرگرم «بازی» کرده بودند.
3- مایه تاسف است که هربار، باید توضیح داد که بعداز زلزلههای بزرگ، علاوه بر سلامت جسم (پتو، لباس، غذا و..)، سلامت روان کودکان در اولویت است؛ چراکه آسیبپذیرتر هستند، اثر مستقیم بر روان زخمی خانوادههای بازمانده میگذارند، و…. درنظر بگیرید که اسکان در چادر، ممکن است ماهها طول بکشد.
4- بعضی ارگانها، گروهها و مردم، بودجه نقدی ندارند، اما مثلا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امکان اهدای اسباببازی دارد، انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک امکان جمعآوری و اهدای کتاب را دارد، و….
5- به کانون پرورش فکری پیشنهاد میکنم طرح قدیمی را دوباره اجراکند؛ به انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان نیز همین پیشنهاد را دارم. حرکتهای فردی، محل کار امدادگران است. کارکردن در قالب انجمنهای مردمنهاد، با همراهی جاهایی مثل کانون پرورش فکری، هلال احمر و گروهها و تشکلهای «محلی»، دردسری برای امدادگران ایجاد نمیکند، و مایه خیر است. انجمنهای فرهنگی و تخصصی مرتبط با کودکان، برای جمعآوری و ارسال هماهنگ اینگونه کمکها، با کمک اهالی رسانه در اطلاعرسانی، پیشقدم شوند.