اگر روزی از شنیدن ادبیات چاله میدان و بروز و ظهور کلمات جدیدالورود اینستا گرامی و زبان مخفی جوانان مثل خز و خیل و نادخ و خفن ودو دره باز وعجیجم و عچقم و غیره و ذالک از دهان بچه تازه دبستان رفته تان متعجب شدید به جای عصبانیت داستان ایرانی بخوانید.
شاید برای برخی غیر قابل باور باشد که کتاب نخواندن یک نسل باعث بی هویتی نسل بعد از خود شود اما این اتفاقیست که امروزه افتاده است.
حقیقت این است که سالهاست ارتباط شعر و ادب فارسی با مخاطب عام قطع شده است . در این ضایعه فرهنگی البته عوامل مهمی دخیلند که گاه حتی فرهنگی هم نیستند اما آنچه به فرهنگ مربوط می شود . کتاب نخواندن ما ایرانی ها و در خود تپیدن قشر تولید کننده ادبی است.
دیگر گفتنش خالی از لطف است اما حیات فرهنگی یک زبان و در مقیاس گسترده تر گویشوران یک زبان ارتباط تنگاتنگی با تولیدات فرهنگی مخصوصا در حوزه ادبیات دارد.
در ایران شعر و داستان زیاد تولید می شود با مراجعه به آمار کتابهای منتشر شده از این حجم تولید فرهنگی متعجب می شوید اما تعجب بیشتر وقتی به سراغتان می آید که بفهمید اکثر این کتابها را دربهترین حالت 500 نفر می خوانند. که در مقایسه جمعیت 80 میلیونی ما حتی یک سلول فرهنگی هم نیست.
اما نتیجه چیست؟ اگر فرض را بر این بگیریم که حتی 50 در صد تولید کنندگان محصولات فرهنگی خود را مدافع زبان و فرهنگ ایرانی می دانند، قطع ارتباط این قشر با عامه مردم که آبشخور فرهنگیشان تلگرام و اینستاگرام و شبکه های ماهواره ای و در نهایت سریالها و مسابقات کم محتوای صدا و سیماست باعث ایجاد نوعی گسست فرهنگی می شود که پیش از همه به زبان فارسی آسیب می زند.
گرچه بسیاری از آثار ادبی خود گرفتار آسیب های زبانی اند اما جایگزینی ادبیات کوچه و بازار با ادبیات متعهد تر و مفبول تر نتیجه ای جز زوال زبان ندارد.
از طرف دیگر این قطع ارتباط باعث خمودگی و یاس در تولید کنندگان فرهنگی نیز می شود و آنها را به سمت پوچ گرایی ،ادبیات نخبه گرای بی خاصیت و جوانمرگی و خودکشی فرهنگی می کشاند.
از یاد نبریم که حیات و قوت زبان هایی چون انگلیسی ، فرانسه ، اسپانیولی ، آلمانی و حتی عربی نه تنها به تعداد بالای گویشوران آن بلکه به وسعت تیراژ محصولات ادبی آنها بر می گردد.
برای زبانهای زنده دنیا این ادبیات است که واژه آفرینی می کند. نه دیوانه های جذب فالوور در شبکه های مجازی.
برای حفظ زبان فارسی از زوال و رسوخ واژه های بی هویت که گاهی حتی خود ما مدعیان هم به کار می بریم باید کتاب خواند ، از شعر ایرانی، داستان ایرانی و محصولات متعهد فرهنگی داخلی حمایت کرد تا این گسست فرهنگی بیش از این باعث مرگ فرهنگی جامعه ایرانی نشود.
در حقیقت باید گفت که راز طول عمر فرهنگی ما ایرانیان را درخیابان های رو به روی دانشگاه تهران می فروشند اما خریداری نیست.
منبع : خبرآنلاین