جمعه 2 آذر 1403
خانهاسلایدر اصلیدومین ثروتمند دنیا را بشناسیم

دومین ثروتمند دنیا را بشناسیم

دومین ثروتمند دنیا را بشناسیم

دومین ثروتمند جهان، کسی جز وارن ادوارد بافت نیست، که جالب‌ترین سرگذشت را میان ثروتمندان دنیا از نظر نحوه زندگی، ثروتمند شدن و تفکرات اقتصادی دارد. او بسیار علاقه‌مند است که عموم مردم از منافعی که ایجاد می‌‌‌‌کند، استفاده کنند.او از منشی دفترش کمتر مالیات پرداخت می کند و معتقد است که یکی از رازهایش در کسب و کار همین است.

 بافت همیشه سیستم و روند خود را تحسین می‌‌‌‌کند که سبب شده تا او به نسبت کمتر از یک منشی مالیات پرداخت کند

وارن ادوارد بافت، در 30 آگوست 1930 در اوهامای ایالت نبراسکا در ایالت متحده آمریکا متولد شد. پدرش‌ هاوارد‌، در ابتدا دلال سهام شرکت‌ها بود و بعد نماینده کنگره شد. او تنها پسر خانواده و دومین فرزند از سه فرزند بود. او در کودکی در زمینه پول و تجارت استعداد شگفت‌انگیزی از خود نشان داد. سوابق او و توانایی‌هایش در محاسبه دقیق اعداد در ذهن خود، هنوز هم همکاران تجاری‌اش را متحیر می‌‌‌‌کند. بافت در6 سالگی، شش جعبه کوکاکولا به قیمت 25 سنت از مغازه پدربزرگش خرید و هر بطری را به ازای یک سکه پنج سنتی فروخت؛ در حالی که کودکان هم‌سن و سال او بر روی چمن لی‌لی بازی می‌‌‌‌کردند. در 11 سالگی بافت سه سهم شرکت citesservice را به قیمت هر سهم 38 دلار، برای خود و خواهر بزرگش به نام دوریز خرید. در مدت کوتاهی بعد از خرید سهام، قیمت هر سهم به 27 دلار کاهش یافت. وارن ترسیده بود اما هیچ اقدامی نکرد تا اینکه هر سهم به 40 دلار رسید‌، او خیلی سریع آنها را فروخت و بعد خیلی زود از این کار پشیمان شد، چون سهام citesservice پس از مدت کوتاهی به 200 دلار رسید. این تجربه درس بزرگی به اوداد؛ اینکه یکی از اصول مهم ‌‌‌سرمایه‌گذاری، صبر و شکیبایی است . در سال 1943 بافت به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات 35 دلاری برای دوچرخه‌اش، اعتراض کرد و سرانجام موفق شد مالیات 35 دلاری دوچرخه‌اش را حذف کند. در سال 1947 در 17 سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون در واشنگتن فارغ‌التحصیل شد. در دوران دانش‌آموزی‌اش 500 دلار روزنامه توزیع کرد. پدرش تمایل زیادی داشت تا وارن برای ادامه تحصیل به دانشکده علوم اداری و بازرگانی دانشگاه پنسیلوانیا برود. بافت دو سال به دانشگاه نرفت و عقیده داشت بیشتر از استادها می‌‌‌‌داند. وقتی پدرش‌ هاوارد در مبارزات مجلس شکست خورد، وارن به خانه‌شان در اوما‌ها برگشت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه نبراسکا رفت. با وجود کار تمام‌وقت‌، تنها در مدت سه سال موفق شد دوره لیسانس را در این دانشگاه بگذراند و فارغ‌التحصیل شود. با وجود سرسختی و مقاومت زیاد، بالاخره راضی شد تا در سال 1951 وارد دانشکده علوم اداری و بازرگانی شود، ولی دانشگاه به دلیل سن کم بافت او را نپذیرفت و او مجبور شد برای دوره فوق‌لیسانس رشته اقتصاد، به دانشگاه کلمبیا برود. آنجا سرمایه‌گذاران مشهوری همچون بن گراهام‌، که بافت زندگی و موقعیت‌های‌‌‌ اقتصادی آینده خود را مدیون او می‌‌‌‌داند، و دیوید دود، تدریس می‌‌‌‌کردند؛ تجربه‌ای که زندگی بافت را برای همیشه تغییر داد. بن گراهام در طول دهه 1920 به دلیل داشتن تفکرات نو در زمینه بازار سهام، خیلی زود به عنوان یک سرمایه‌گذار و تحلیل‌گر بزرگ معروف شد‌. او به دلیل بی‌خطر بودن سهام‌های‌‌‌ ارزان، به دنبال آنها بود. بافت در طول تحصیلاتش در کلمبیا، تنها دانشجویی بود که در کلاس درس بن گراهام نمره A + گرفت‌. بعد از دوره فارغ‌التحصیلی‌، بافت تصمیم گرفت تا برای گراهام به طور رایگان کار کند، ولی بن نپذیرفت. او بعد از رد شدن پیشنهاد کار توسط گراهام، در وال استریت به عنوان دلال سهام مشغول به کار شد. او با استفاده از درآمد کم این دوران‌، پمپ‌بنزین سینکلایر را خرید؛ اما چنان که انتظار می‌‌‌‌رفت، پمپ‌بنزین بازدهی نداشت‌. بافت به خانه در اوماها برگشت ودر بنگاه پدرش مشغول به کار شد‌. در آنجا با دختری به نام سوزان تامپسون آشنا شد و در آوریل 1952 با هم ازدواج کردند. آنها یک آپارتمان سه‌خوابه به مبلغ ماهیانه 65 دلار اجاره کردند. آن خانه، مخروبه و پر از موش بود. در سال 1953 فرزند اول بافت‌، به نام سوزی متولد شد. برای صرفه‌جویی از یک کشوی خراب لباس برای او تخت درست کردند. در آن سال‌ها ‌‌‌سرمایه‌گذاری وارن به ایستگاه Texaco و چند مشاور املاک محدود بود که هیچ‌کدام برای وارن موفقیتی کسب نکرد‌. در این دوران او برای کسب درآمد‌، در دانشگاه اوماها شروع به تدریس کرد. در سال 1954 بن گراهام‌، استاد دانشگاه بافت و سرمایه‌گذار مشهور، از او دعوت کرد تا با حقوق سالانه 12000 دلار برای گراهام کار کند. وارن بافت بعد از مدت‌ها انتظار به آنچه می‌‌‌‌خواست رسید. بافت و همسرش در حومه شهر نیویورک خانه‌ای اجاره کردند‌. بافت روزها به تجزیه و تحلیل گزارش‌ها و تحقیق در زمینه‌های‌‌‌ موفقیت در ‌‌‌سرمایه‌گذاری می‌‌‌‌پرداخت. در طول این دوران تفاوت‌هایی بین روند کار گراهام و بافت آشکار شد. بافت می‌‌‌‌خواست بداند که چگونه یک شرکت در بین رقبا به برتری دست می‌یابد و بن به دنبال اعداد و ارقام بود. همچنین وارن مدیریت شرکت را عاملی مهم در ‌‌‌سرمایه‌گذاری می‌‌‌‌دانست اما گراهام صرفا به ترازنامه و صورت درآمد و سود و زیان شرکت اهمیت می‌‌‌‌داد و به نوع رهبری و مدیریت شرکت کمتر توجه می‌‌‌‌کرد. بین ساله‌ای 1950تا 1956 وارن سرمایه شخصی خویش را از 800/9 دلار به 000/140 دلار رساند. در سال 1954 دومین فرزند بافت به نام‌ هاوارد گراهام به دنیا آمد. در سال 1956 بافت با داشتن تجربه‌ای مناسب و همچنین تجارب ارزنده گراهام و با تمام سرمایه خود به اوماها برگشت و موسسه ‌‌‌سرمایه‌گذاری بافت را تاسیس کرد. در اوایل می‌‌‌‌1956 او با خواهرش دوریز شریک شد. او 100 هزار دلار در Buffet Association Ltd‌‌‌ سرمایه‌گذاری کرد. قبل از پایان سال سرمایه وی به 000/300 دلار رسید و یک خانه گچ‌کاری‌شده با 5 اتاق خواب به قیمت 500/31 دلار در خیابان فارنام خریداری کرد که آن را حماقت بافت نامید. در همان سال سومین فرزند او به نام پیتر به دنیا آمد‌. بافت جلساتش را با شرکای خود در آن خانه برگزار می‌‌‌‌کرد‌. در آن هنگام زندگی او شکل دیگری گرفت‌. بافت سه فرزند، یک زن زیبا و تجارت خیلی موفقی داشت. در سال 1957 او مالک سه شرکت شد.در سال 1958 موسسه ‌‌‌سرمایه‌گذاری بافت صاحب 7 شرکت شد. تمامی شرکت‌ها را در یک شرکت منسوجات به نام برک‌شایر ‌هات وی تلفیق کرد در ژانویه 1966سرمایه شرکت بافت به ارزش 500/178/7 دلار بودکه بیش از 00/025/1 دلار متعلق به او بود. در سال 1966 شرکای بافت، سهام برک‌شایر هایت وی را به ارزش هر سهم 86/14 دلار خریدند. او در اواخر سال 1966، پذیرش سهامدار جدید را در شرکت ممنوع کرد. بافت در سال 1967 برای برک‌شایر یک فروشگاه خرده‌فروشی خصوصی در بالتیمور خرید که مسولیت ریاست هیئت مدیره آن را برعهده گرفت. برک‌شایر در سال 1967 به ازای هر سهم‌، 10 سنت سود داد. او در سال 1970 برای اولین بار رئیس برک‌شایر هات وی شد و نامه‌ای با این عنوان به سهامداران نوشت. در اواخر همان سال او فرصت پیدا کرد تا شرکتی به نام seescandy به مبلغ 25 میلیون دلار بخرد. این خرید بزرگ‌ترین ‌‌‌سرمایه‌گذاری برک‌شایر هات وی بود. بعد از چندین ‌‌‌سرمایه‌گذاری دارایی خالص او افزایش پیدا کرد. در فاصله سال‌های 1965 تا 1975 ارزش هر سهم برک‌شایر، از 20 دلار به 95 دلار رسید. در طول این دوره بافت که صاحب 29 درصد از سهام برک‌شایر بود توانست 14 درصد دیگر از سهام شرکت را بخرد و سهام او و همسرش که 3 درصد از سهام را داشت به 46 درصد رسید. درسال 1973 بافت سهام شرکت واشنگتن پست را خرید. این کار او سبب شد تا کاترین گراهام سرپرست روزنامه و نشریات شرکت و همچنین عضو هیئت مدیره شود. بافت شرکت برک شایر ‌هات وی را توسعه داد و همچنین در صنایع مختلف ‌‌‌سرمایه‌گذاری کرد. در سال 1979 او با دارایی 140 میلیون دلار برک‌شایر در ABC سهام خرید. هر سهم به قیمت 290 دلار بود. برک‌شایر پس از مدت کوتاهی‌‌‌، فروش سهام در ABC را با قیمت هر سهم 775 دلار‌‌، شروع کرد و با 310‌‌، 1 دلار پایان داد. ثروت خالص بافت‌‌، به 620 میلیون دلار رسید و برای اولین بار‌‌‌، نام او در مجله فوربز به عنوان یکی از 400 ثروتمند دنیا معرفی شد. در سال 1998، بافت بیش از 7 درصد سهام شرکت کوکاکولا را به قیمت 20/1 میلیارد دلار خرید. او در 1989، به مبلغ 7/9 میلیون دلار هواپیمای جتی برای شرکت خرید اما به دلیل انتقادهایی که خود او در گذشته از مدیرعاملان شرکت‌های‌‌‌ دیگر برای چنین خریدهایی کرده بود این عمل را توجیه‌ناپذیر دانست. در سال 1969 گروه کارسون، بافت را به عنوان پولدارترین مدیر قرن بیستم معرفی کردند. او همچنین در سال 2002، 11میلیارد دلار در برای قراردادهای سلف ‌‌‌سرمایه‌گذاری کرد تا دلار آمریکا را در برابر دیگر پول‌های‌‌‌ در گردش نجات دهد. سود بافت از این معامله‌ها 2 میلیارد دلار بود. او موفق شد با ‌‌‌سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی که سهام آنها به ارزش واقعی خود نرسیده بودند، هر روز به ثروت خود بیفزاید و لقب یکی از ثروتمندترین مردان تاریخ را از آن خود کند که با اتکا به توانایی‌های‌‌‌ خود به اینجا رسیده است. در ژوئن 2006 بافت اعلام کرد که بیش از 70 درصد ثروت خود، یعنی 37 میلیارد دلار از 52 میلیارد دارایی خویش‌، را به صورت کمک‌های‌‌‌ سالانه به بزرگ‌ترین مؤسسه خیریه جهان، مؤسسه بیل و ملیندا گیتس می‌‌‌‌بخشد تا در امور خیریه صرف شود. فلسفه او برای ‌‌‌سرمایه‌گذاری در تجارت، اصلاح روش ارزشمند ‌‌‌سرمایه‌گذاری استاد خویش، یعنی بنجامین گراهام است. گراهام شرکت‌هایی را می‌‌‌‌خرید که در مقایسه با ارزش ذاتی آنها، ارزان بودند. او بر این باور بود که در مدتی که بازار‌، این شرکت‌ها را کم‌ارزش بداند، می‌‌‌‌تواند سرمایه زیادی به دست آورد. او دلیل می‌‌‌‌آورد که سرانجام بازار‌، متوجه ارزش کم و غیرعادی این شرکت‌ها می‌‌‌‌شود و بدون توجه به نوع کار آنها، جهت خویش را اصلاح می‌‌‌‌کند. به علاوه، گراهام عقیده داشت در کنار تجارت خوب باید یک اقتصاد قوی وجود داشته باشد. او خود می‌‌‌‌گوید که در سال 2006، تنها 18 درصد از درآمدش را صرف پرداخت مالیات کرده است در حالی که کارمندان او با وجود درآمد کمتر 32 درصد مالیات پرداخت کردند. بافت همیشه سیستم و روند خود را تحسین می‌‌‌‌کند که سبب شده تا او به نسبت کمتر از یک منشی مالیات پرداخت کند. وارن بافت بر این باور است که دلار آمریکا، در یک دوره طولانی‌مدت بی‌ارزش می‌‌‌‌شود. او عقیده دارد که روند رو به افزایش رکود و کمبود معامله در آمریکا‌، هشداری است به این معنا که دارایی‌ها و دلار آمریکا بی‌ارزش می‌‌‌‌شود، در نتیجه این عمل بخش بزرگی از دارایی‌های‌‌‌ ایالات متحده در دستان خارجی‌ها قرار می‌‌‌‌گیرد. این موضوع او را وادار کرد تا برای نخستین بار در سال 2002 وارد بازار پول خارجی شود. بافت نسبت به دلار بدبین است. او می‌‌‌‌گوید که در جست‌وجوی شرکت‌هایی است که درآمد خویش را از خارج ایالات متحده به دست می‌‌‌‌آورند. بافت در شرکت پتروچین ‌‌‌سرمایه‌گذاری کرد و در وب‌سایت برک‌شایر ‌هات وی موضوع را مورد بحث قرار داد که چرا برخلاف بحث‌های‌‌‌ موجود درباره این شرکت، از آن چشم‌پوشی نمی‌کند و هم‌اکنون سرمایه‌های‌‌‌ کلانی در زمینه‌های‌‌‌ مختلف از جمله بیمه، تولید انرژی، بازار قالی، جواهرات و مبلمان دارد. از جمله شرکت‌های‌‌‌ معروفی که بافت سهامدار آن است علاوه بر کوکاکولا، آمریکن اسپرس و ژیلت است.

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید