یکشنبه 4 آذر 1403
خانهگفت‌وگونفت و طلا و اقتصاد ایران

نفت و طلا و اقتصاد ایران

مرتضی ایمانی‌راد اقتصاددان درباره جنگ تجاری آمریکا و چین می‌گوید: «این مساله برای کشور ما خبر خوبی است، چون هم قیمت فلزات بالا می رود و هم قیمت نفت. البته اگر شرایط برای این استفاده با وجود تحریم‌ها از بین نرود.»

طی هفته های گذشته دو اتفاق بزرگ در اقتصادجهان افتاد؛ شروع جنگ تجاری بین چین و آمریکا بر سر تعرفه ها وافزایش قیمت نفت و طلا. این دو رخداد در کانون توجه همه دنیا قرار گرفته است و هر کشور به فراخور بهره یا آسیبی که از این دو رویداد می بیند،برای امسال و سال آینده،برنامه ریزی می کنند.

نوسان قیمت این دو کالای استراتژیک همواره بر اقتصاد ایران تاثیرگذار بوده است.خصوصا افزایش قیمت نفت که سبب افزایش درآمدهای دولت خواهد شد.اولین تاثیر این افزایش‌ها بر بودجه است. قیمت نفت محاسبه شده در بودجه امسال 55 دلار در هر بشکه است،این در حالی است که هم اکنون قیمت نفت در بازارهای جهانی حوالی 73 دلار است.این فاصله قیمتی البته براساس قانون،باید در صندوق توسعه ملی ذخیره شود.با این حال،افزایش ها برای بودجه ای که گفته می‌شود،کسری های پیدا و پنهان دارد،می‌تواند شرایط مطمئن تری در سال جاری پیش روی دولت قرار دهد.

 

افزایش قیمت طلا و نفت دربازارهای جهانی چه تاثیری  بر اقتصاد ایران می گذارد؟

در منطقه خاورمیانه تنش ها به بالاترین حد خود در دهه های اخیر رسیده  است و همین مساله موجب می شود که هم قیمت طلا و هم قیمت نفت بدون ارتباط با تقاضای واقعی بالا رود. البته جنگ تجاری بین چین و آمریکا هم در نوبت خودش روی این دو اثر می‌گذارد. چون قیمت دلار امریکا را کاهش می دهد و همزمان به همین خاطر قیمت طلا و نفت بالا می رود.

بنابراین این موضوع فارغ از تقاضای واقعی در بازار است. در منطقه (خاورمیانه) وقتی تنش بیشتر می شود ، چون منطقه نفت‌خیز است ، به طور طبیعی قیمت نفت بالا می رود. طلا هم کاری به منطقه ندارد. هر موقع تنش در یک منطقه زیاد شد طلا بالا می رود و اگر تنش بالا نباشد با کاهش قیمت دلار بالا می رود. این روند چندین ساله طلا در بازار جهانی است . با بالا رفتن طلا و نفت اقتصاد ایران همانند گذشته تحت تاثیر قرار می دهد. بالا رفتن طلا در بازار جهانی قیمت طلا را بالا می‌برد و در نتیجه قیمت طلا در داخل نیز افزایش می‌یابد.»

 

تاثیر افزایش قیمت طلا بر بازار ایران چگونه است؟

این مساله ممکن است مقداری بی‌ثباتی و سفته بازی  را در بازار در ایران ایجاد کند. زیرا مردم افزایش قیمت طلا را ناشی از بی ثباتی بازار می‌دانند و نسبت به شرایط بدبین می شوند. به عبارت دیگر تمایلات بازار در اقتصاد ایران را تغییر می‌دهد و این تغییر بیشتر به سمت کالاهای سوداگرانه خواهد بود. ولی بالا رفتن قیمت نفت داستان دیگری دارد.

اگر قیمت نفت بالا برود و در صورتی‌که عواید حاصله از این صادرات قابل دسترسی بانک مرکزی باشد، می‌تواند روی شرایط ایران بسیار قوی اثر گذار باشد. حداقل کاری که می‌کند دولت را از نظر مالی قوی‌تر می کند و دولت می‌تواند بخشی از مشکلاتش را حل کند تا بعدا بتواند به طور بنیادی با این مشکلات درگیر شود.

همه می‌دانند که بیشترین چالش‌های کشور در یک سمتش دولت ایستاده است و بنابراین بهبود وضعیت مالی دولت می‌تواند دولت را در مهار چالش ها توانمندتر کند. البته اینها زمانی معنی دار است که قیمت نفت به مقدار قابل ملاحظه افزایش یابد ولی اگر حتی به قیمت هفتاد دلار برسد و دور و بر این قیمت در سال ۲۰۱۸ بماند باز تغییرات قابل توجهی در اقتصاد ایران نخواهد داشت.

در شرایط فعلی مشکل دولت و مشکل اقتصاد ایران زیاد به قیمت نفت و درآمدهای نفتی ارتباط ندارد. مشکل اقتصاد ایران تحریم‌ها است. زیرا تحریم‌ها موجب شده که تمام منابع حاصل از صدور نفت در اختیار بانک مرکزی نباشد. همین مساله علیرغم افزایش قیمت نفت ، نمی‌تواند مشکلات اقتصادی ایران و دولت را حل کند. این دو شدیدا به هم تنیده اند.

 

فرصت‌ها و تهدیدهای ناشی از جنگ تعرفه ای بین آمریکا و‌چین در اقتصاد جهان چیست؟

با قدرت گرفتن ترامپ و چیدن مهره هایش، آن طور که خودش دلش می‌خواست ، جنگ تجاری را ابتدا با کشورهای عضو نفتا و سپس با اروپا و به طریق شدیدتری با چین شروع کرد. در بعضی از جراید ایران از شروع جنگ ارزی توسط ترامپ نیز نام بردند که در نوشته های متعدد گفتم که روسای جمهور در کشورهای غربی تاثیر قابل توجهی بر تغییرات نرخ ارز به طور مستقیم ندارند و این بانکهای مرکزی است که تغییرات ارزها را دنبال می کنند و اقدامات و تصمیمات آنها نرخ های ارز را در جهان تغییر می دهد. بنابراین آنچه در حوزه قدرت ترامپ است همان جنگ تجاری است که از طریق تعرفه ها انجام می دهد.

در این رابطه لازم است یک نکته مهم را ابتدا بازگو کنم. همان طور که تا کنون تجربه شده است ، ترامپ اهل جنگ راه انداختن، چه نظامی و چه تعرفه ای نیست. رفتار ترامپ بیشتر تهدید و شلوغ کردن و از این طریق گرفتن امتیاز است. شما برخوردش را با کره شمالی ببینید. شاخ و شانه می‌کشد و حتی تهدید به حمله می شود. ولی پس از مدتی کره شمالی کوتاه می آید و حتی قرار دیدار در واشنگتن می‌گذارد. او از این شیوه در مقابل روسیه و چین هم استفاده کرده و می‌کند.

به نظر می رسد ترامپ اگر با تهدید نتواند به مقصود خود برسد از ابزارهای دیگر استفاده می‌کند. بنابراین در مورد جنگ تعرفه‌ها با چین اساسا متمرکز است به تهدید کردن و اقداماتی هم برای جدی بودن خود هم انجام می دهد، ولی در نهایت به دنبال حل مسالمت آمیز مساله از طریق اجبار طرف مقابل به تسلیم است. در هر حال جنگ شروع شده است و اگر وضع تعرفه ها به مرحله نهایی برسد در ترکیب تجارت جهانی تغییراتی خواهد داد.

اگر این مساله جدی شود بخشی از صادرات چین از مقصد امریکا تغییر جهت می دهد  و به سمت کشورهای دیگر سرازیر می‌شود. چین مجبور است دوباره اهداف توسعه صادرات خود را از منظر تخصیص منطقه ای تغییر دهد. این کار برای چین پر هزینه است. طبیعی است که برای پیدا کردن مقاصد جدید لازم دارد که قیمت‌های خود را کاهش دهد. این کاهش بیشتر در مورد کالاهای با تکنولوژی پایین و عمدتا کاربر اتفاق خواهد افتاد، ولی چین بخش مهمی از محصولاتش را با تکنولوژی بالا به چین صادر می کند که این کالاها متقاضی خود را در بازار جهانی دارد.

 

آیا محدود شدن تجارت چین با آمریکا تاثیری برمبادلات ایران و چین خواهد گذاشت؟

ایران نیز می‌تواند از این شرایط بهره بگیرد و تجارت خارجی خود را با چین بهبود ببخشد. مهمتر اینکه سخت‌گیری‌های بانکی چین در مورد انتقال منابع ایران می‌تواند کمتر شود و در نتیجه وضعیت ارزی کشور از این طریق بهبود پیدا کند.

عمده تحرکات ترامپ ناشی از این واقعیت است که که چندین سال است که امریکا در مبادله با چین دچار کسری تجاری است و میزان این کسری هم کم نیست. بنابراین درگیری چین و امریکا یک درگیری ساده و در حد تعرفه ها نیست، بلکه رویارویی دو قدرت جهانی برای کسب هژمونی اقتصادی و طبعا سیاسی در جهان است.

فقط در سال ۲۰۱۷ امریکا ۳۷۵ میلیارد دلار کسری تجاری تنها با چین داشته است. طبیعی است که این وضعیت را به گذشتگان منسوب می‌کند، ولی اتفاقی که دارد می افتد تقابل قیمت و تکنولوژی بین دو کشور است. الان امریکا تنها ۱۳۰ میلیارد دلار به چین در سال ۲۰۱۷ صادر کرده است در حالی‌که در همین سال وارداتش از چین ۵۰۶ میلیارد دلار بوده است . طبیعی است که از تاجری به نام ترامپ این شکاف درد آور است و آن را خوب می‌فهمد.

ترامپ می خواهد با تهدید تعرفه ها از چین امتیاز بگیرد غافل از اینکه چین کره شمالی نیست. چین فقط اگر اراده کند می‌تواند با اوراق قرضه و دلارهایی که در اختیار دارد ضربات بدی به امریکا بزند. به عنوان نمونه حدود یک هزار میلیارد دلار از اوراق قرضه امریکا در اختیار چین است و با این حجم اوراق هر کاری دلش می خواهد می‌کند. بنابراین ترامپ مجبور می‌شود با آرامش مساله خود را با چین حل کند. در نتیجه به نظرم این جنگ تجاری لطمه زیادی به تجارت جهانی نمی‌زند و آن طور که گفته می‌شود این جنگ سردتر می شود و با تفاوت‌هایی در اجرا به دوره های قبل تغییر می‌کند.

 

پیش از عملی شدن جنگ تعرفه ای بین آمریکا و چین کریستین لاگارد رییس صندوق بین‌المللی پول به شدت ابراز نگرانی کرده که این جنگ تجاری رشد اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛آیا این جنگ تعرفه‌ها بحران تازهای برای اقتصاد جهانی نخواهد بود؟

اگر تعرفه ها قانون شود و عملا اجرا شود طبیعی است که نرخ رشد تجارت جهانی را کاهش و ممکن است  التهابات زیادی را در قیمت ها و تجارت جهانی ایجاد کند. اینکه این مساله ممکن است نظم جهانی را به مخاطره بیندازد و یا نرخ رشد جهانی را کاهش دهد احتمالش کم است. همان طور که گفتم ترامپ همه این مسایل را از دید تجاری نگاه می‌کند و بنابراین در عمل آنچه را که می‌گوید انجام نمی دهد مگر اینکه مجبور شود. تقابل ترامپ با ایران هم همین طور است. تا کنون فقط تهدید کرده است و حتی بعضی از تحریم های مصوب را اجرا هم نمی‌کند. ترامپ به دنبال این است که ایران را همانند کره شمالی به میز مذاکره یک طرفه بکشاند.

در کل این تقابلها و تهدید ها یک عامل در حال تغییر است؛ چه تهدید ها اجرایی شود و چه نشود و آن هم دلار امریکا است و یا دقیق تر بگویم شاخص دلار  dollar index است. با هیاهوها و تهدید ها دلار امریکا ضعیف تر  می شود، کما اینکه تا حالا شده است . شاخص دلار امریکا در یک ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا به عدد تاریخی ۱۰۳ در چندین سال گذشته رسید. الان این شاخص ۸۹/۵ است. یعنی تا کنون شاخص دلار امریکا حدود ۱۳ درصد کاهش یافته است . به این مقدار می گویند سقوط.

این مساله موجب تحولات جدی در جهان می‌شود که البته برای کشور ما خبر خوبی است ، چون هم قیمت فلزات بالا می رود و هم قیمت نفت. ایران هم یک کشور کالا پایه است و از این شرایط سود می برد، البته اگر شرایط برای این استفاده با وجود تحریمها از بین نرود./خبر آنلاین

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید