مقصود فراستخواه| در راستای توسعه مدل فرار مغزها، مدل چرخش مغزها (Brain Circulation) به میان آمد. این مدل معتقد بود نباید تعبیر فرار را برای مغزها به کار برد. در این مدل مغزها در جهان به گردش درمیآیند.
▫️اما مدل چرخش مغزها هم نتوانست به خوبی فرآیند جابهجایی نخبگان در جهان را تبیین کند. به همین ترتیب مدل (Brain Gain) یعنی کسب مغزها مطرح شد. این مدل نشان میداد نخبگان حتی اگر به قلمرو سرزمینی اول خود باز نگردند، خواهند توانست به ارزش افزوده ملی کمک کنند.
▫️اما مطالعات تجربی مشخص کرد حتی مدل کسب مغزها هم در تبیین ابعادی از ماجرا ناتوان است. به همین خاطر شکل توسعهیافتهتری از این مدل بیان شد و به همین خاطر مفهوم دیگری تحت عنوان دیاسپورا (Diasporas) یعنی هویت متفرق ملی عنوان شد.
تمرکز این مدل بر نحوه مدیریت استعدادها و نخبگان است به طوریکه در این مدل اگر مدیریت استعداد در کشور وجود داشته باشد، حضور نخبگان آن کشور در مناطق توسعهیافتهتر میتواند دستاورد به همراه داشته باشد.
▫️مدل دیازپورا به ما میگوید ایرانیان حتی اگر در جغرافیای ایران حضور نداشته باشند همچنان سرمایههای فکری و انسانی و اجتماعی ایران محسوب میشوند و میتوانند توان و ظرفیت رقابتپذیری ایران را افزایش دهند و در برهههای مختلف تاثیرگذار باشند و حتی نقشآفرینی سیاسی داشته باشند. چیزی که مهم است «حس تعلق نخبگان» به سرزمینشان است.
اما نکته تعیینکننده آن است که سیاستگذاران بسترهایی را فراهم کنند و موانعی را رفع کنند تا کشور بتواند بیشترین بهرهوری را از پراکندگی نخبگان در جهان داشته باشد و هرجا هستند حس تعلق در آنها زنده باشد. پس مهم این نیست که نخبهای مهاجرت میکند بلکه مهم این است که آیا امکان مشارکت آزادمنشانه و قانونمند و صلحآمیز واحترامآمیز او در توسعه اقتصادی و علمی وفنی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران هست یا نیست؟
منبع : روزنامه اعتماد