شاهین چراغی معتقد است، در زمان تلاطمات اقتصادی، حتی ماهیها نیز شبیه نهنگها رفتار میکنند، اما زمانیکه آرامش وجود دارد این بازیگران که به دلیل کسب سود وارد بازار میشوند، به مرور از بازار خارج میشوند. او البته سهم عوامل سیاسی هفتههای اخیر را مهمتر از سایر عوامل میداند. از نگاه او، پس از ساقط شدن پهپاد آمریکایی، فضای روانی در بازار داخلی نیز به یک نقطهای رسید و عموماً برخی از نگرانیها از شروع جنگ، کاهش یافت. عضو شورای عالی بورس، معتقد است که طول موج نوسانهای اقتصادی در کشور کوتاه شده و این موضوعی است که سیاستگذار باید به آن توجه کند.
مشاهدات هفتههای گذشته از بازار ارز نشان میدهد که بازیگران بزرگ در بازار ارز فعالیت نمیکنند. بنابراین به نظر میرسد که بازیگران بزرگ که از آنها در بازار به نهنگها یاد میشود دست از معاملههای نقدی خود برداشتهاند. این ممکن است یکی از عوامل کمنوسان شدن بازار و کاهشی شدن آن باشد؟
به نظر من این دلیل قانعکنندهای نیست. اعتقاد من این است که اتفاقاتی که در روابط بینالملل افتاده است بر کمنوسان شدن بازار موثر بوده است. مهمترین مسالهای که میتوانم به آن اشاره کنم حمله به پهپاد آمریکایی بود که به نظر من اثرگذاری آن بسیار مهمتر از آن بود که در رسانهها منعکس شده است. در واقع دو عامل در تعیین قیمت ارز بسیار موثر است. یکی میزان نقدینگی کشور است که عملاً سیلاب نقدینگی به هر مسیری که میرود آن را تحت تاثیر قرار میدهد. دیگری بحث جو روانی کشور است. به عنوان مثال اگر این تصور در جامعه وجود داشته باشد که یک تقابل به هر دلیلی بین ایران و آمریکا به وجود آمده است آمریکا همه توان خود را بهکار میبرد تا شرایط کشور ما را به هم بزند. واقعیت این است که عموماً فکر میشد اگر به یک نقطه تقابلی برسیم یا اتفاقی در خلیج فارس بیفتد، آرامش منطقه به هم میخورد. این ترس مدتها با مردم و فعالان بازار بود. اما با حمله به پهپاد آمریکایی این ترس به کل از بین رفت. در واقع با این اتفاق فشار روانی مردم که روی بازار موثر بود تخلیه شد. همه فکر میکردند که اگر ما به نقطه تقابل با آمریکا برسیم جنگ شروع میشود. از طرف دیگر رهبری یک پیام روشن داد. ایشان گفتند نه جنگی اتفاق میافتد و نه به تفاهمی میرسیم. در واقع به همین وضعیت ادامه خواهیم داد. همین اتفاق هم رخ داد. بسیاری فکر میکردند زدن یک پهپاد 250 میلیوندلاری آمریکایی ما را به یک نقطه تقابل میرساند اما عملاً دیدیم که این اتفاق نیفتاد. آمریکا هم هر فشاری که میتوانسته وارد کرده است. دیگر بیشتر از این چه کاری میتواند انجام دهد؟
بنابراین به نظر شما این آرامش ربطی به خروج نهنگها از بازار ندارد؟
من اعتقاد ندارم که نهنگهایی از بازار خارج شدهاند. مردم عملاً هزینه فایده میکنند و بعد ورود به بازارها شروع میشود. من در روز میدیدم که افرادی تماس میگرفتند و سوال میپرسیدند که آیا در این شرایط که به نظر میرسد جنگ نزدیک است، ارز بخریم؟ اما از آن زمان به بعد دیگر فضا آرامتر شد و اینگونه پرسشها نیز نبود. این افراد که نهنگها نیستند، افراد عادی هستند. اما زمانیکه موج به راه میافتد همین ماهیهای کوچک نیز به هم میرسند و مانند یک نهنگ بر روی بازار اثرگذار میشوند. به همین جهت با کنترل معاملات بانکی عملاً این نهنگها وجود ندارند. اما اشکالی که وجود دارد این است که نباید این آرامش ما را از اصل موضوع غافل کند. اصل قضیه که باعث شوکهای مختلف در بازار ارز میشود مساله حجم بالای نقدینگی است. بانکها همچنان سود بالایی به سپردههای بانکی میدهند بهطوری که اگر بهره مرکب سود دادهشده در نظام بانکی طی سه سال را محاسبه کنید بیش از 100 میلیارد دلار نقدینگی تزریق میشود. با توجه به حجم تولید ناخالص داخلی کشور این مقدار تولید نقدینگی تقارنی با وضعیت اقتصاد کشور ندارد. بنابراین این مساله دوباره انرژی را ایجاد میکند که اقتصاد با شوک دیگری مواجه شود. در دورههای اقتصادی قبلی چهار تا پنج سال رکود را تجربه میکردیم، اما در شرایط کنونی مشکلات بانکی هنوز پابرجاست و در واقع مانند یک بمب ساعتی عمل میکند و در نتیجه دامنه چرخههای سینوسی کوچکتر میشود. به همین جهت استنباط من این است که باید همچنان توجه ویژهای به بازار ارز داشته باشیم.
در اینجا نقش بانک مرکزی برای جلوگیری از موج جدید در بازار ارز چیست؟
بانک مرکزی در این شرایط باید به طرف نوآوریهای جدید مانند فینتکها حرکت کند. باعث تعجب است که ما هنوز امکانات پرداختهای ارزی مانند استفاده از کارتهای ارزی را در بستر اینترنتی فراهم نکردهایم اما بانک مرکزی به سراغ بیتکوین رفته است. در واقع مقدمات مهمتری در بازار ارز وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود. به نظر من باید راههای پرداخت ارز از حالت اسکناسی به اینترنتی تغییر کند، اساسنامه صرافیها اصلاح شود، اجازه فعالیت صرافیها در چارچوب قانون شناسایی مشتری در بستر اینترنتی داده شود. در حال حاضر زمانی است که باید از موج آیندهای که اتفاق میافتد جلوگیری شود. هرچند که از افزایش قیمت ارز در آینده نمیتوان جلوگیری کرد اما میتوان حداقل از آسیبهایی که این افزایش به اقتصاد میزند پیشگیری کرد.
سابقاً من به مدیران ارزی بانک مرکزی هشدارهای لازم را داده بودم که ممکن است شرایط بازار ارز با بحران مواجه شود. اما به نظر میرسد که مدیران که پشت میز مینشینند از توصیههای کارشناسی استفاده نمیکنند. به نظر من این از واقعیتهای جامعه است که باید به سمت فینتکهای ارزی حرکت کنیم. مردم چرا باید برای حفظ ارزش پول خود به بازار ارز هجوم بیاورند؟ بانک مرکزی باید به دنبال این باشد که چه ابزارهای مالی میتواند پول در کنترل باشد و مردم اسکناس بخرند و در خانه نگهداری کنند.
بنابراین دو عامل مهم در بازار ارز نقطه تقابلی بود که از نظر روانی این نگاه وجود داشت که بین ایران و آمریکا درگیری به وجود میآید که مقام معظم رهبری به روشنی بیان کردند که این اتفاق رخ نمیدهد. مردم مشاهده کردند که پهپاد آمریکایی سرنگون شد و اتفاقی هم در خلیج فارس رخ نداد. آمریکا نیز بیش از این نمیتواند به ایران فشار بیاورد. البته امارات نیز بیتاثیر نبود. امارات متوجه شد که همسایگی با ایران بحث ژئوپولتیک است و به نفع آن است که با سیاستهای ایران کنار بیاید. در حالی که تبعیت از آمریکا چندان به صلاح امارات نبود، چون احزاب در آمریکا تغییر میکنند و ممکن است سیاستهای آن تغییر کند. اما بحث ایران و امارات فراتر از این موضوع است. برخی از ایرانیهایی که سالهاست در امارات ساکن هستند در فعالیتهای اقتصادی خود دچار مشکل شدهاند. در حال حاضر گشایشی ایجاد شده که رسمی نیست اما شرایط به سمت بهتر شدن حرکت کرده است.
به نظر میرسد که فشار درهم نیز بر بازار کاهش یافته است.
بهطور کلی میتوان گفت موج التهابات در منطقه کاهش پیدا کرد. طول موجهای سینوسی در دورههای قبل بیشتر بود اما در حال حاضر کمتر شده است. اگر سیاستهای درستی از بابت سیاستهای پولی و ارزی و اصلاح ساختار بانکی اتخاذ نشود اینگونه نیست که موج التهابات مثلاً در چهار سال بعد تکرار شود. ممکن است سال آینده دوباره دچار شوک اقتصادی شویم. چون نقدینگی سالی 20 تا 30 میلیارد دلار به کشور فشار میآورد. در مقابل بودجه کشور این مبلغ بسیار زیاد است و فشار خود را به اقتصاد میآورد. در واقع باید کانون این جریان را تحت کنترل درآورد که آن نیز نقدینگی است.
سوال مهم این است که در حال حاضر درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران به شدت کاهش پیدا کرده است. از سوی دیگر این موضوع روی بازار اثری نگذاشته است. در آینده دولت کمتر ارز دارد، در نهایت این اتفاق باعث افزایش نرخ ارز خواهد شد.
به نکته مهمی اشاره کردید. درآمدهای نفتی کشور کاهش پیدا کرده و ارز در اختیار دولت کم میشود. اما بازار از این مساله متاثر نشده است. این اتفاق واقعاً رخ داده است. از لحاظ درونزایی اقتصاد کشور یک اقتصاد 80 میلیوننفری است که متاسفانه سیاست اشتباه دو دولت قبلی واردات را تسهیل کرده بود. زمانیکه عملاً صادرات با مشکلاتی مواجه بود اما از سمت دیگر واردات محصول به راحتی انجام میشد کارخانههایی که همان مواد اولیه را میتوانستند به کالا تبدیل کنند تعطیل شدند. چون شرکتها السی یکساله باز میکردند و یکسال پول دستشان بود اما اگر میخواستند در بازار داخلی خرید کنند باید چک نقد میدادند. به همین جهت به دلیل ظرفیت اقتصاد کشور در داخل، 80 میلیون نفر تقاضا وجود دارد. اگر دقت کنید تمام شرکتهایی که مشمول اصل 41 بودند در حال حاضر تولید دارند. این شرکتها نیازمند واردات مواد اولیه هستند.
به این نکته توجه کنید که تحریمها پتانسیل اقتصادی کشور را بالا برد. تحریمها در سال 90 تا 92 نتوانست تاثیر مستقیم روی اقتصاد داشته باشد. زیرا تا آن موقع تحریمها باعث شد از نظر فناوری به خودکفایی برسیم. تحریمها باعث شده که توان تولید داخل افزایش پیدا کند. در حوزه نرمافزاری، مخصوصاً استارتآپها بسیار پیشرفت کردهایم. در حالی که نمیتوانیم از پلتفورمهای جهانی استفاده کنیم. این قدرت داخلی است که اقتصاد به دلیل محدودیت توانست خودش را با تواناییهای داخلی هماهنگ کند. من فکر میکنم هر چقدر جلوتر میرویم ارز کمتری به دست دولت میرسد اما کشور میتواند در بسیاری از صنایع مانند داروسازی، غذایی و نرمافزاری به خودکفایی برسد.
به نظر من دیجی کالا در سطح سایتهایی مانند آمازون و ئیبی است اما به دلیل تحریمها کالایی وجود ندارد که این سایت بفروشد. البته به این نکته توجه کنید که منظورم این نیست که گوشی سامسونگ یا اپل بسازیم. آنها محصولاتی هستند که مزیت اقتصادی برای تولید آن وجود ندارد. اما بسیاری از محصولات هستند که نیازی به واردات آنها نیست و امکان تولید آن در کشور وجود دارد. در واقع تحریمها این پتانسیل را در کشور ایجاد کرده است.
در حال حاضر که امکان معاملات دلاری به دلیل تحریمها وجود ندارد، با همسایهها میتوانیم از پیمانهای پولی استفاده کنیم و این موضوع میتواند جریان مبادلاتی ما با کشورهای همسایه را تسهیل کند؟
یکی از مشکلات کشور این است که روابط ما با همسایگانمان دچار تنش است. این تنش در روابط ما با امارات و دیگر کشورهای منطقه قابل مشاهده است. روابط با کشورهای منطقه میتواند کمک کند اما واقعیت این است که ما شرایط سالهای قبل را نداریم. به همین جهت این ابزار، میتواند کمک کند اما پتانسیل اقتصاد داخل ما بهتر از صادرات است. تنها کشوری که میتوانیم با آن مراوده داشته باشیم عراق است. حتی با ترکیه نیز مشکلاتی داریم و آنها مرتب در باغ سبز نشان میدهند.
در واقع شما معتقدید بیشتر از مبادلات خارجی ظرفیتهای داخلی میتواند کمککننده باشد؟
بله، ظرفیت داخلی بینظیر است.
به بازار ارز برگردیم، با توجه به شرایط پیشرو و توضیحاتی که درباره شرایط بازار ارز عنوان کردید، به نظر شما این روند کمنوسان در بازار ارز در تابستان و پاییز ادامهدار خواهد بود؟
شرایط بازار بسیار به سیاستهای دولت در بحث نقدینگی بستگی دارد. به نظر من این شرایط آرام را میگذرانیم تا اینکه انتخابات مجلس و ریاستجمهوری برگزار شود. ترکیب مجلس از نظر سیاستهای ما بسیار تاثیرگذار است. استنباط من این است که مجلس به دست رادیکالهای اصولگرا میافتد. در نتیجه به هر حال انتخابات بسیار مهم است زیرا سیاستهای کلی بازار را تعیین میکند. با وجود این بازار پرتنشی را تا آبان و آذر متصور نیستم مگر اینکه در دیماه به دلیل کمبود منابع ارزی پرتنشتر باشد. اما همانطور که اشاره کردم دامنه موجهای چرخههای تجاری کوتاهتر شده است.
به نظر شما ایجاد بازار متشکل ارزی روی بازار ارز اثرگذار خواهد بود؟
بانک مرکزی تکلیف خود را در مورد بازار متشکل ارزی مشخص نکرده است. من به عنوان یک صراف که در بازار سرمایه نیز فعال هستم هنوز دقیقاً نمیدانم که این بازار چه ساختاری دارد و شرایط آن برایم گنگ است. نمیدانم که این بازار یک نوع بازار Stock market است و قرار است مبنای معاملات فیوچر را انجام دهد یا خیر.
یعنی هنوز برای صرافها این موضوع تشریح نشده است؟
تشریح شده است اما برای من تئوری کار مهم نیست، باید عملاً دید که این بازار چه کاربردی دارد. معتقدم بانک مرکزی باید بگوید که برنامه من این است که استاک مارکتی را ایجاد کنم که بر اساس آن یک معاملات فیوچری را پایهگذاری کنم. بانک مرکزی اقدامات خوبی انجام داده است که نباید از آنها چشمپوشی کرد. اما سرعت بانک مرکزی در انجام کارها بسیار کند است. ابهامات نیز بسیار است.
من نمیدانم که چرا در بانک مرکزی سرعت اجرا اینقدر پایین است. یک بازار متشکل پولی میخواهند ایجاد کنند که بازار پیچیدهای نیست اما زمان زیادی برده است. این بازار در مقابل بازار سرمایه بسیار سادهتر است. عرض من این است که من نمیدانم ذهنیت بانک مرکزی نسبت به بازار متشکل ارزی چیست. یک زمانی به صراف توضیح داده میشود، اما من به عنوان یک فعال اقتصادی که هم صرافی دارم و هم کارگزاری بورس، هنوز نمیدانم این بازار به کجا خواهد رفت.
شما به عنوان یک صراف در این بازار عضو شدید؟
خیر، من در این بازار عضو نیستم. جالب این است که تاکنون بانک مرکزی از من دعوتی نکرده است. این موضوع جای سوال دارد که پس چه صرافی در این بازار دعوت شده است؟ اگر صرافی که حجم معاملات بالا دارد دعوت شده است باید توجه کرد که برخی از این صرافها از دانش روز بیبهرهاند. همانطور که میدانید هر صرافی میتواند حجم معاملات بالا داشته باشد اما این افزایش حجم میتواند به دلیل رابطه با مدیر مالی یک شرکت پتروشیمی باشد. اما به نظر میرسد که قرار نیست تمامی صرافها در این بازار عضو شوند.