مریم حق بیان-صنعت غذا|شفافیت، ساماندهی (اقتصاد مبارزه با فساد) و حرکت بهسوی نقشآفرینی بخش خصوصی کلید واژههای صحبتهای اوست و نه تنها در گفتارش این سه شعار عینیت دارد، بلکه در رفتار کاری و حرفهای وی نیز این امر هویداست. در آستانه نهمین دوره انتخابات اتاق بازرگانی با تک بیت زیبای «عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم» از مهدی اخوان ثالث وارد کار زار انتخابات شده است. آنچه در پی میآید ماحصل گفتوگوی دکتر حسن فروزانفرد عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران، رییس کمیسیون رقابت، خصوصیسازی و سلامت اداری اتاق ایران و رییس هیأت مدیره صنایع غذایی کامبیز با ماهنامه «اقتصاد سبز» است که با هم ماحصل آن را میخوانیم:
ائتلاف برای فردا از جمله گروههای موفق درانتخابات قبلی بود عضوگیری این گروه در انتخابات جدید به چه شکلی است و در کل چه ارزیابی از فعالیت این گروه دارید؟
این گروهها معمولاً بعد از ثبتنام شکل میگیرد چرا که حزب نبوده و یک ائتلاف انتخاباتی است برای تشکیل حزب اعضا از قبل رفتار حزبی داشته و دورهم جمع میشوند. ائتلاف برای فردا از قبل میدانست چند نفر از اعضا تمایلی به همکاری مجدد ندارند بنابراین غافلگیری برای ما وجود نداشت و مابقی اعضا افراد جدیدی را برای جایگزینی معرفی کردند.
سازمانی برای ائتلاف آفرینان فردا وجود ندارد تا تحولات جدیدی در آن رخ دهد. ائتلاف برای فردا عملاً یک ائتلاف انتخاباتی بودکه متناسب با اهداف تعیین شد، تنظیم شده و اعضای آن حول محور خاصی ائتلاف کردند. نقطه مثبت گروه ائتلاف برای فردا در طول این مسیر این بود که اعضا با هم باقی ماندند و در ۹۵ درصد از مواقع این گروه بهصورت ائتلافی عمل کرد. در انتخابات اولیه اعضا و ریاست اتاق، رؤسای کمیسیونهای اتاق ایران، نایب رییس اتاق ایران و در واقع هر زمانی که فرصت انتخاب وجود داشت، ائتلاف برای فردا بهطور هماهنگ عمل کرد؛ درگیری داخلی هم در این ائتلاف وجود نداشت که باعث شود هماهنگی در میانه راه متوقف شود.
به اعتقاد من فعالیت خود را بهخوبی انجام دادند چرا که تجربیات قبلی در حوزه ائتلافهای انتخاباتی اینگونه بود که حتی پیش از شروع رأیگیری و پای صندوقهای رأی، این ائتلافها از هم گسسته میشد. اما ائتلاف برای فردا از زمان شکلگیری در کنار هم فعالیت و یکدیگر را حمایت کردند. حال اینکه تا چه اندازه هماهنگی بین هیأت نمایندگان اندازه مطلوب محسوب میشود، امر جداگانهایست. ائتلاف زمانی ارزشمند است که بتواند بخشی از درگیریها، بحثها و انتخابهایی که بعد از ورود به عرصه نمایندگی رخ میدهد را از قبل پیشبینی و ساماندهی کند؛ به این معنی که بهعنوان مثال بهجای اینکه برای انتخاب رییس چند هفته وقت گذاشته شود و رقابتهای سرسختی اتفاق بیفتد، اعضای ائتلاف از قبل رییس را انتخاب کرده باشند. برای مسؤولیتهای مابقی اعضا نیز بههمین شکل بوده و تقسیم وظایف بهدرستی انجام شده باشد. درواقع پس از ورود به اتاق یا هر تشکیلات دیگری بلافاصله به انجام وظایف خود مشغول شوند. در این زمینه در اتاق تهران در دورههای گذشته اتفاق جدیدی رخ داد و هیچگونه موضوع ناخوشایند و درگیری بین اعضا و گروههای مختلف مشاهده نشد.
به اعتقاد شما این هماهنگی ناشی از حضور یک سرگروه و راهنمای خوب نبوده است؟
بهطور قطع همینطور است چرا که راهنما اگر آرامش و تجربه لازم را نداشته باشد قادر به هماهنگ کردن اعضای گروه نخواهد بود. البته ما یک راهنما نداشتیم بلکه میتوان گفت ۲ یا ۳ لیدر داشتیم که آنها همگی بین اعضای گروه را برقرار میکردند.
چه ارزیابی از برگزاری انتخابات در اتاق بازرگانی دارید؟
به اعتقاد من انتخابات شامل دو موقعیت وزنکشی است: یک موقعیت هنگام کاندیداتوری و دیگری هنگام صندوق است.
پای صندوق درست است که وزن کشی نهایی است اما باید یادمان باشد تمام رأی ها یک وزن دارند، رأی بزرگترین فعال اقتصادی ایران یک رأی است و رأی فردی که یک کارت عضویت ساده اتاق بازرگانی را دارد، یک رأی است. رأیگیری پای صندوق یک وزن کشی با مختصات خودش است اما رأیگیری اصلی در هر انتخاباتی کاندیداتوری و مبنایی است که کاندیداتوری براساس آن تعیین میشود برای شکل دادن صحیح به وزنکشی پایانی یک مکانیزم کاندیداتوری حرفهایتری نیاز داریم؛ نه تنها برای انتخابات اتاق، بلکه برای تمام انتخابات که نمونه بارز آن را در تئاتری که هنگام انتخابات ریاست جمهوری بهوجود میآید و جمعیت چند هزار نفری که برای ثبتنام کاندیداتوری ریاست جمهوری مراجعه میکنند و مسائل خاص خودش را شاهد هستیم!
همچنان برخی منتظرند مجدداً کارناوالی برای ثبتنام ایجاد شود مسائلی که در مجلس شورای اسلامی بهوجود میآید، من به کارکردهای نظارت استصوابی اعتقادی ندارم اما موافق نظارت عمومی و عقل جمعی هستم و برای نگاه پیشکسوتها و افراد صاحب سبک احترام قائل هستم و اعلام میکنم شایسته است به سمتی برویم که کاندیداتوری کار ساده و مبرهنی دیده نشود تا هرکسی بتواند وارد این صحنه بشود؛ برای اعلام کاندیداتوری وظیفه و ایده داشته باشد و هماهنگی لازم را بین افرادی بهوجود بیاورد که آن افراد با سبک وی آشنایی کامل دارند؛ در واقع توصیه این افراد را به کاندیداتوری رسانده باشد.
در حال حاضر باید برای کاندیداتوری در هر پست و مقامی از این روش استفاده کرد، چرا که نظام شکل گرفته اقتصادی درکشور وجود ندارد، برای مثال کشورهای ترکیه و پاکستان پارتیهای اقتصادی شناخته شده و شناسنامهداری دارند، همچنین در ترکیه توسیاد و موسیاد پارتیهای اقتصادی بزرگ و شناخته شدهای هستند که در اقتصاد کشور نقش بسیار تعیینکنندهای دارند. اینها در داخل سازمانشان بهصورت ملی و منطقهای انتخابات انجام میدهند و از این بین بهترینها را بهعنوان کاندیداتوری معرفی میکنند.
اینها امکاناتی هستند که در کشور ما وجود ندارد، حتی تشکلهای ما به اندازه کافی منسجم نیستند تا برای انتخابات بیندیشند و پیش از انتخابات با هدفگیری مثبت و تأثیرگذار در بین خود، نفراتی که توانمندیهای لازم رادارند را شناسایی و انتخاب کرده و به سطوح بالاتری برسانند. این روش از روشهای انتخاباتی روز دنیاست. اینکه مدتی قبل از انتخابات، چند نفر ریش سفید، و یا متناسب با جایگاهشان را انتخاب کنند و در قالب یک لیست ارایه دهنده به اعتقاد من کارکردهای لازم انتخاباتی ندارد و زمینه را برای انتخاب بهترینها فراهم نمیکند. در شرایطی که موقعیتهای دیگری وجود نداشته باشد، این روش ممکن است روش مفیدی باشد، همانگونه که برای ائتلاف برای فردا بهطور مثبت عمل کرد و درگیریهای دورههای قبل در اتاق تهران دیده میشد، در دوره قبل وجود نداشت و رییس اتاق با آرامش بیشتری میتوانست برنامههای خود را پیگیری کند و بهجای اینکه وقت خود را صرف سازماندهی درگیریها کند، بهدنبال دستاوردهای جدید بود. این هماهنگی در قسمتهای مختلف اتاق به چشم میخورد و بسیار مفید است؛ اما این نوع از ایجاد هماهنگی که از رودروایستی سرچشمه بگیرد، به اعتقاد من جوابگو نخواهد بود. بنابراین من معتقد هستم که باید به سمتی پیش برویم که بتوانیم پارتیهای شناخته شده اقتصادی را در کشور داشته باشیم که این پارتیها در تعامل با تشکلها پیش از اینکه کاندیداتوری مطرح شود، توانسته باشند نفراتی را بهعنوان کاندیداهای موردنظر انتخاب کرده باشند و روشن شود که این کاندیداها برخواسته از نظر چه کسانی است. در واقع فردی که کاندید شده بتواند ادعا کند افرادی از من حمایت میکنند که با مشکلات این صنف آشنایی دارند.
این اتفاق زمانی رخ میدهد که صنعت به یکپارچگی برسد، بهعنوان مثال در صنعت غذا کانون انجمنهای صنایع غذایی ۴۲ زیرمجموعه دارد اما از این ۴۲ زیرمجموعه ممکن است تنها ۱۰ مجموعه هیأت رییسه کانون را قبول داشته باشند، مابقی بر علیه کانون سیاهنمایی میکنند.
کانون نیز بههمین شکل تشکیل شده است. ایده تشکیل کانون بسیار ارزشمند بوده، اینکه یک کانون در حوزه صنایع غذایی وجود داشته باشد مهم است.
مسأله همین است که درحال حاضر هم کانون صنایع غذایی وجود دارد، هم فدراسیون صنایع غذایی که موازی هم پیش میروند!
در حال حاضر با توجه به جمعی جوانب شاید تشکیل فدراسیون صنایع غذایی عملی شتاب زده بود چرا که موازیکاری در هر صنف و تشکلی باعث تحلیل رفتن پتانسیلهای موجود در صنعت می شود. نباید اسامی سازمانی دستمایهای برای تسویه حسابهای شخصی باشد.
در کانون هم این رسم به اندازه کافی رعایت نشده است. یعنی چند تشکل قدرتمندتر تصمیم داشتند با تکیه بر قدرت خود رهبری صنعت غذا را در دست داشته باشند و با تکیه بر منابع مالی و جایگاه قدرتمندی که در دست داشتند این سکان را هدایت کنند.
در حال حاضر در اتاق ایران هم چند فدراسیون وجود دارد مثل فدراسیون صادرات، واردات نفت و… اما اسمگذاری و تشکیل فدراسیون کفایت نمیکند، بلکه کارکرد و تأثیرگذاری عملکرد آن فدراسیون تعیین کننده است.
اینکه در صنایع غذایی هم کانونی به نام کانون صنایع غذایی وجوددارد، خوب است و یک گام رو به جلو است اما شکل همکاری و همراهی تشکل و زیرمجموعههای کانون با همدیگر متفاوت است. برخی از تشکلها رهبری کانون را بهعهده دارند، عدهای دیگر کمابیش مشارکت میکنند و برخی دیگر بهطور کل مشارکتی نمیکنند و یا حتی مخالفت میکنند. به اعتقاد من نظام انتخاباتی کانون برای اثربخشی بیشتر این گروهها میتواند تلاش بیشتری داشته باشد و انتخاباتی که قرار است برگزار شود بهصورت جامعتر و با اطلاعرسانی کاملتر و هیجان بیشتر بین تشکلها برگزار کند.
ممکن است دلیل عدم حضور چشمگیر سندیکای صنایع کنسرو در کانون، ناشی از عملکرد ضعیف خود سندیکا باشد، اما دلیل عمده آن ممکن است این باشد که حضور سندیکای کنسرو در کانون با وجود تشکلهای قدرتمندی که در کانون وجود دارد، به نفع اعضای دیگر کانون نیست!!!
دیدگاه و طرز نگرش هر فرد مربوط به خودش است، اما این مسأله مسؤولیت من و همکارانم را کم نمیکند. میتوان گفت افراد درون کانون، سندیکای کنسرو را تشویق نمیکنند، اما من و همکارانم به هر دلیلی برای سازماندهی و بازسازی سندیکای صنایع کنسرو، تلاش میکنیم، ممکن است افرادی باشند که بهعنوان مشوق باعث بهبود عملکرد سندیکا بشوند، اما در صورتی هم این تشویق صورت نگیرد، چیزی از بار مسؤولیت کم نخواهد کرد. باید بپذیریم که در تشکلها تلاش برای انتخاب و پرورش افراد مؤثر نمیشود. در دنیای امروز افراد حرفهای ظهور پیدا نمیکنند بلکه پرورانده میشوند، در کشور ما فعالان اقتصادی و صنعتگران در حوزههای مختلف، بهخصوص در صنعت غذا منتظر ظهور یک فرد حرفهای هستند نه اینکه بخواهند یک فرد حرفهای را بپرورانند.
سندیکای صنایع کنسرو دومین سندیکای ثبت شده در ایران است که افراد بزرگی مانند آقای مدنی آن را پایهگذاری کردهاند و در واقع سرمدار صنعت غذا بودهاند چرا که بعد از انقلاب نیز تقویت شده و افراد مهم دیگری آن را اداره کردهاند، اما سطح پایین مشارکت عمومی و خطاهای اداره تشکلی که ما آموزشی برای آن ندیدهام، زمینههای فروپاشی برخی از قسمتهای این تشکل را فراهم کرد؛ بهخصوص زمانی که تشکلهای صنفی وارد فضای کسب و کار میشوند و مسائل و گرفتاریهای مالی برایشان ایجاد میشود، باعث بهوجود آمدن دلزدگی در کار میشود. اما به هرحال یک تشکل ریشهدار است و تعداد واحدهایی که تحت این عنوان در کشور فعالیت میکنند و قابلیت عضویت در تشکل صنایع کنسرو را دارند، بیش از سایر تشکلهای غذایی دیگر است.
در واقع اگر روزی موفق شویم و سندیکای صنایع کنسرو را ساماندهی کنیم، من مطمئن هستم بزرگترین تشکل صنایع غذایی کشور، سندیکای صنایع کنسرو خواهد بود چرا که هم پراکندگی وسیعی در تمام استانها دارد و هم از لحاظ حجم تولید و برندهای فعال بسیار گسترده است.
در گذشته اعتقاد داشتید که وارد جنگ پیرمردها نمیشوید، اما همچنان این پیرمردها تصمیمگیران اصلی صنعت غذا هستند این افراد با تفکرات قدیمی و عدم اعتماد به جوانان تحصیلکرده صنعت غذای ایران را هدایت میکنند به اعتقاد شما چه کار باید کرد؟
حضور افراد جوان و فعالیت آنها میتواند زمینه را تغییر بدهد. اگر بخواهم خود را مثال بزنم باید بگویم اگر من تصمیم نمیگرفتم قسمتی از وقتم را برای فعالیتهای تشکلی صرف کنم و از کسب و کار دور بمانم، موقعیت حضور در اتاق و عضویت در سندیکا و فعالیتهای تشکلی را پیدا نمیکردم. البته من تشویق به انجام این کار نشدم اما تصویری که از این موضوع داشتم این بود که به هرحال باید تغییری در این فضا بهوجود بیاید؛ این تغییرات یک شبه حاصل نمیشود و باید به آرامی صحنه را تغییر داد. برای تغییر مسیر یک تشکل باید در آن تشکل حضور پیدا کرد، حتی اگر به مکانیزمهای آن تشکل گلایه داشته باشیم، با راهحلهای دموکراتیک میتوان آن را تغییر داد. هر تشکلی اساسنامه دارد و تحت نظارت مراجعی مثل اتاق بازرگانی یا وزارت کشور فعالیت میکنند، اگر هر فردی تصور میکند که میتواند بهبودی را حاصل کند، باید از وقت و انرژی خود برای اصلاح امور استفاده کند.
عملکرد اتاق بازرگانی تهران و کمیسیون کشاورزی را چگونه ارزیابی میکنید؟
وظیفه من در اتاق بازرگانی بهعنوان فردی که در حوزه کمیسیون کشاورزی فعالیت میکند، این است که درجلسات حضور داشته باشم و متناسب با دستور جلسه از قبل مطالعه داشته باشم و در طول مدت جلسه هم با توجه به آنچه که در جلسه عنوان شده، اگر برای بهبود اوضاع نظر و یا ایدهای دارم، در اختیار جمع قرار دهم.
پیشنهادی هم در کمیسیون کشاورزی ارایه دادم مبنی بر اینکه کمیته ویژهای در کنار کمیسیون صنایع غذایی تشکیل شود تا بهطور متمرکزتر روی صنعت غذا و کشاورزی و مصوبات کمیسیون کار کند. این پیشنهاد به رغم اینکه با مخالفی نداشت اما با پیگیری جدی هم توسط رییس کمیسیون مواجه نشد.
به اعتقاد من در دوره جدید در اتاق باید به چند کمیته زیرمجموعه فرعی فکر بیشتری کرد تا این کمیتهها بتوانند زمینه را برای پختهتر شدن و اثر بخشی بیشتر بحثها و ارایه راهحلهایی توسط کمیسیون کشاورزی فراهم کنند. کمیسیون کشاورزی در اتاق بازرگانی تهران از کمیسیونهای بسیار خوب و فعال بوده، چرا که نحوه طرح موضوعی و دعوت از افرادی که برای حل مسائل و مشکلات، انجام میشد؛ بسیار کارآمد بوده است.
ارزیابی من بهعنوان یک عضو شرکت کننده در اتاق بازرگانی تهران این است که کمیسیون کشاورزی بهخوبی توانسته اداره امور را دست بگیرد و از هر لحاظ به خوبی عمل کرده است چرا که دستور جلسات مشخص بوده، افراد متناسب با موضوعات مورد بررسی، دعوت شدهاند و هیچ جلسهای بدون رییس برگزار نشده و ترکیب متناسبی از افراد براساس دستور جلسه دعوت شدهاند و پیگیریهای بعد از جلسه تا اندازهای انجام شده است.
به اعتقاد من از افرادی که ذینفع این کمیسیون و در تشکلهای مختلف هستند، باید پرسید که عملکرد کمیسیون کشاورزی را چگونه ارزیابی میکنند.
اهالی صنعت معتقدند که کمیسیون کشاورزی اتاق تهران، یکی از کمیسیونهای فعال بوده و حتی در مواقعی هم کمکاریهای کمیسیون کشاورزی اتاق ایران را پوشانده است.
نظر من هم بهعنوان یک عضو همین است چرا که به نظرم عناوین متناسب با شرایط روز انتخاب میشدند و بیتوجهی نسبت به هیچ مشکلی صورت نگرفته. هر مشکلی از هر صنفی مثل طیور، واردات، صادرات و… مطرح شده، رسیدگیهای لازم انجام شده و بهنظر میآید که هیأت رییسه کمیسیون و شخص رییس و کارشناس کمیسیون به فعل و انفعالات شرایط کسب و کار در صنایع غذایی توجه میکنند. به اعتقاد من تنها اقدامی که درکمیسیون کشاورزی باید انجام شود، تشکیل کمیتهکاری با توجه به وسعت نظری است که باید نسبت به حوزههای آب، کشاورزی، صنایع غذایی و… داشته باشیم. اگر برای گستردگی حوزههای مختلف صنایع غذایی، چند کارگروه وجود داشته باشد کمیسیون میتواند مؤثرتر و فعالتر در این عرصه عمل کند.
جمله نه به انحصار طلبی و هشتک اتاقی برای همه از کجا نشأت گرفته ست؟
در واقع انحصار نطلبی!!! ویژگی یک فعال تشکلی این است در جایگاه خویش رفتار انحصار طلبانه نداشته باشد.
هشتک اتاقی برای همه توسط افراد مختلف بهکار گرفته میشود و به اعتقاد من شعار خوبیست! به این معنا که به سمتی حرکت کنیم تا تمام حوزههای مختلف کسب و کار در اتاق بازرگانی نماینده داشته باشند. شایسته است در تمام اتاقهای بازرگانی، نمایندگانی از کسب و کارهای جدید حضور داشته باشند.