نظریه پشیمانی بیان میکند که فرد تصور میکند اگر اشتباهی داشته باشد چه اتفاقی میافتد؟ تا چه اندازه پشیمان خواهد شد؟ همین اندازه و متر کردن پشیمانی، همچون ابزاری فعال وارد فرآیند تصمیمسازی فرد میشود؛
او بر اساس انتظارات پشیمانی، فرآیند تصمیمسازی خود را انجام میدهد.
ترس از پشیمانی می تواند نقش بسزایی در ترغیب شخص به اقدام برای انجام کاری یا ایجاد انگیزه برای اقدام داشته باشد.
نظریه پشیمانی میتواند بر رفتار منطقی سرمایهگذار تأثیر بگذارد و توانایی وی در تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری را مختل کند.
نظریه حسرت یا تئوری پشیمانی چیست؟
نظریه پشیمانی بیان میکند، افراد هنگام تصمیمسازی، حسرت یا پشیمانی را پیشبینی میکنند.
یعنی فرد در ذهن خود بررسی میکند اگر در تصمیم فعلی خود اشتباه کند تا چه اندازه پشیمان خواهد شد.
این پیشبینی میتواند عاملی محرک و بسیار تاثیرگذار در انواع تصمیمات افراد باشد.
ترس از پشیمانی میتواند نقش بسزایی در منصرف کردن شخصی از اقدام برای انجام کاری یا ایجاد انگیزه در شخص برای اقدام داشته باشد.
نظریه پشیمانی و سرمایهگذاری
نظریه پشیمانی میتواند بر رفتار منطقی سرمایهگذار تأثیر بگذارد و توانایی او در تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری را مختل کند ، در بسیاری مواقع بدون آنکه بدانیم، سوگیری پشیمانی، منفعت ما را با ضرر مالی جایگزین میکند.
نظریه پشیمانی به رفتار انسان در مورد ترس از پشیمانی اشاره دارد ، که ناشی از پیشبینی پشیمانی در صورت انتخاب اشتباه است.
این ترس میتواند بر رفتار منطقی فرد بهخصوص سرمایهگذاران تأثیر بگذارد زیرا میتواند باعث شود که آنها برخی مواقع ریسکگریزی غیرضروری داشته باشند یا آنها را ترغیب کند ریسکی را بپذیرند که بسیار بالاتر از توان بالقوه مالی آنها است.
مفهوم نظریه حسرت یا نظریه پشیمانی
زمانی که بازارهای مالی یا بورس بهشدت در رونق است ، نظریه پشیمانی باعث میشود که برخی از سرمایهگذاران به سرمایهگذاری سنگین ادامه دهند ، و علائم سقوط قریب الوقوع را نادیده بگیرند (فرد تصور میکند اگر اکنون پول خود را بیرون بکشد و قیمتها بالاتر رود ، بواسطه از دست دادن سود احتمالی بسیار پشیمان خواهد شد و حسرت آن را خواهد خورد. در این میان اخبار منفی در مورد بازار برای فرد کماهمیت هستند و به آنها توجهی نمیکند)
با خودکارسازی فرآیند سرمایه گذاری ، سرمایه گذاران می توانند ترس از پشیمانی از تصمیمات نادرست سرمایهگذاری را کاهش دهند.
چگونه اثر سوگیری حسرت را کاهش دهیم | به زبان ساده
فرض کنید امروز سهمی را در قیمت 2000 تومان خریداری میکنید اگر از شما بپرسند وقتی قیمت به 2500 رسید حاضرید آن را بفروشید؟ کاملا استقبال میکنید و با اشتیاق فراوان نظر مثبت خود را بیان میکنید.
اگر این تمایل را تنها در ذهن خود ثبت کنید و آنرا بهگونهای عملی نکنید به احتمال زیاد در دام نظریه حسرت خواهید افتاد (چگونه؟)
حال یک هفته بعد، بازار رونق بالایی پیدا میکند قیمت به 2500 میرسد،
اما روند طوری است که شما تصور میکنید همچنان قیمت بالاتر خواهد رفت.
ظرف چند روز آینده قیمت به 2800 میرسد و کمکم شما آن تمایل فروش 2500 تومانی را فراموش کردهاید!
همواره فکر میکنید که اگر در این قیمتها بفروشم و قیمت بالاتر رود خیلی پشیمان خواهم شد.
قیمت 2900 تومان است و اخباری در مورد ریزش احتمالی میشنوید اما چندان اهمیت نمیدهید.. ناگهان ظرف 24 ساعت قیمتها ریزش شدید میکنند و به 1500 تومان میرسد. حال شما به یاد تمایل اولیه خود و فروش 2500 تومان میافتید اما قیمت ممکن است حالا حالاها بالا نرود!
حال بیایید با فرآیند خودکارسازی این مشکل را برطرف کنیم :
همان روزی که سهام را 2000 تومان میخرید، یک سفارش فروش به مبلغ 2500 تومان برای خود ثبت کنید.
بله قیمت 2500 تومان برای شما بسیار ایدهآل است و واقعا دوست دارید در این قیمت سهام خود را بفروشید.
وقتی سفارش فروش خود در مبلغ 2500 تومان ثبت کردید به محض رسیدن به این قیمت بهصورت اتوماتیک سهام شما فروخته میشود و شما دیگر در چالش فروش، عدمفروش و پیشبینی حسرت گرفتار نخواهید شد. وقتی در مبلغ انتظاری سهام فروش رفت، یادتان هست که این همان مبلغی بوده که دوست داشتید و با رضایت کامل حاضر بودید مبادله را انجام دهید.
این توضیح بسیار ساده از فرآیند خودکارسازی، میتواند در بسیاری امور برای شما کارایی داشته باشد. تصمیمات تحت این رویه منطقیتر خواهد بود و جو روانی بازار در مقاطع حساس نمیتواند شما را در برداشت بازده انتظاری خود، متزلل کند.
درک نظریه پشیمانی | به زبان ساده
هنگام سرمایهگذاری ، تئوری پشیمانی یا میتواند سرمایه گذاران را ریسکگریز کند ، یا میتواند آنها را برای انجام ریسکهای بالاتر، حتی خارج از توانتحریک کند.
مثال:
در محل کار شما یکی از همکاران که دائما در بورس فعالیت دارد به شما پیشنهاد خرید سهام خاصی را میدهد؛
شما دائما موفقیت او را دیدهاید، اکنون تئوری حسرت وارد فرآیند تصمیمسازی مالی شما میشود،
اگر من سهام را نخرم و قیمت سهام پیشنهادی، بالا رود چه حسرتی خواهم کشید؟
پشیمانی ناشی از آن چقدر خواهد بود؟ …
ممکن است به همین دلیل بدون تحقیق و بررسی، ریسک کنید و سهام را بخرید.
حال اگر پس از خرید سهام ظرف چند روز قیمت آن سقوط کند، شما در دام تئوری حسرت افتادهاید و بواسطه آن متضرر شدهاید.
اگر اهل تحقیق و پرسش نباشید این اتفاق شما را در بازار سهام یک فرد ریسکگریز خواهد کرد .
در موارد آتی ممکن است پتانسیلهای زیادی در بازار برای کسب سود شما وجود داشته باشد اما حسرت احتمالی تجربه حادثهای مشابه، شما را با اهرم نظریه خحسرت به فرد ریسکگریز بدل کرده است.
حالت دوم را در نظر بگیرید:
فرض کنید شما پیشنهاد دوست خود را رد کنید و سهام پیشنهادی را نخرید .
پس از چند هفته قیمت سهام پیشنهادی به شدت بالا رود.
حال تئوری حسرت بهگونهای دیگر در فرآیدند تصمیمسازی شما ورود خواهد کرد.
در موارد بعدی ممکن است با کوچکترین پیشنهاد وسوسهانگیزی در مورد هر سهام دیگری که دوستان پیشنهاد میدهند، بدون تحقیق ریسک بالایی کرده و به مقدار زیادی از سهامی که هیچ اطلاعاتی در مورد آن ندارید بخرید.
مجددا در چهارچوب نظریه حسرت، ضرر بزرگی در کمین شما باشد.
چگونه در مقابل نظریه حسرت از خود دفاع کنیم؟
سرمایهگذاران میتوانند با بالا بردن شناخت خود از نظریه حسرت، ضرر و زیان ناشی از این خطای شناختی را تا حد ممکن مینیمم کنند. .
سرمایهگذاران باید ببینند که چگونه تأسف خوردن بر تصمیمات سرمایهگذاری آنها در گذشته تأثیر گذاشته و این مسئله را هنگام در نظر گرفتن یک فرصت جدید، شناسایی کرده و مسیرهای تاثیرگذاری آن را مسدود کنند.
سرمایهگذار باید متوجه باشد که ذهن او همواره تمایل دارد از فرصتهای از دست رفته احتمالی پشیمان شود، این تمایل ذاتی ذهن نباید وارد فرآیند تصمیمسازی شود و ریسک فرد را از تعادل خارج کند. یا او را بهشدت ریسکگریز کند یا درجه ریسکپذیری او را تا حد زیادی بالا ببرد!
تئوری حسرت و خطر بزرگ برای سرمایهگذاران خرد!
خانوارها در سرمایهگذاری و تصمیمات مالی باید بسیار هوشیار باشند، در اغلب موارد “نظریه حسرت یا پشیمانی” با “پدیده ترس از دست دادن” دست به دست میدهند و اثر مخرب بالایی بوجود می آورند.
. این امر به ویژه در زمان رونق مقطعی بازارها، مثلا هنگامی که قیمت اوراق بهادار مالی افزایش می یابد و خوشبینی سرمایهگذاران همچنان بالا است ، مشهود است.
ترس از دست دادن فرصت کسب سود میتواند حتی محافظهکارترین و خطرپذیرترین سرمایهگذار را به نادیده گرفتن علائم هشدار دهنده سقوط قریبالوقوع سوق دهد.
نشاط غیرمنطقی – عبارتی که رئیس سابق فدرال رزرو آلن گرینسپن از آن بسیار استفاده میکند – به این اشتیاق بیش از حد سرمایهگذار اشاره دارد که باعث افزایش قیمت دارایی بالاتر از حدی که توسط اصول اساسی دارایی قابل توجیه باشد، میشود. این خوشبینی اقتصادی بیدلیل میتواند منجر به شکلگیری الگویی از رفتار سرمایه گذاری شود که بسیاری از افراد را در معرض خسارتهای مالی سنگین قرار دهد.
سرمایهگذاران خرد بر این باورند که که افزایش اخیر قیمتها، آینده را پیشبینی میکند و آنها سرمایهگذاری سنگینی را ادامه میدهند.
نهایتا حبابهای دارایی تشکیل میشود که بالاخره میترکد و منجر به فروش وحشت میشود!
این سناریو حتی میتواند با یک رکود اقتصادی شدید همراه باشد.
از جمله این موارد می توان به سقوط بازار سهام در سال 1929 ، سقوط در بازار سهام در سال 1987 ، سال 2001 و بحران مالی 2007-2008 اشاره کرد.
نگارنده : مرتضی زارع کارشناس اقتصادی