سعید فائقی معاون اسبق سازمان تربیتبدنی بر اساس اساسنامه فدراسیون فوتبال، باشگاهها اعضای فدراسیون محسوب میشوند و مطابق آخرین اصلاحات که در مجمع مورخ۱۰/ ۴/ ۱۳۹۰به تصویب رسیده، ۳۲ باشگاه عضو مجمع هستند. جالب است طبق ماده ۲۸ اساسنامه، اصلاح اساسنامه درمجمع عمومی عادی باید به تصویب برسد، اما روی جلد جزوه اساسنامه قید شده، مصوب مجمع فوقالعاده.
به گزارش رتبه آنلاین، شاید همین انحراف از نص اساسنامه موجب شده آقای علی کریمی فوتبالیست اسطورهای کشور در تلگرام خود درخصوص اساسنامه نوشتهاند (آقا کِی به تصویب فیفا رسیده!؟) مجمعی که نداند فرق بین مجمع عادی و فوقالعاده چیست، چگونه خواهد توانست پاسدار و امانت دار شفافیت مالی و مالکیتی که از اصول اولیه فیفا عنوان شده، باشد؟ تصویب عملکرد مالی گزارش مالی سالانه و تصویب برنامه و بودجه و ترازنامه حساب سود و زیان از وظایف اصلی مجمع فدراسیون است که در اهداف و مادههای ۱۶و۲۳و۲۸و۷۲و۷۴و۷۵ اساسنامه به آن تصریح شده است؛ بهخصوص در جزء ۲ ماده ۷۷ اشعار میدارد «هدف سیستم صدور مجوز باشگاهها حفاظت از اعتبار و جامعیت مسابقات باشگاهی در راستای بهبود سطح حرفهایگری در فدراسیون و ترویج ارزشهای ورزشی مطابق با اصول بازی جوانمردانه و همچنین حفظ فضای ایمن و سالم مسابقات و توسعه شفافیت در امور مالی و مالکیت و کنترل باشگاههاست» برای نیل به این اهداف درجز ۱-۱ ماده ۱۶ عدم ایفای تعهدات مالی را مستوجب اخراج دانسته، یعنی هرگاه عضوی از اعضای فدراسیون مثل باشگاه شفافیت مالی و مالکیتی را که جزو تعهدات آن است و در مقررات فیفا AFC به آن تاکید شده رعایت نکند، اخراج میشود و پروانه فوتبالش لغو میشود با این اوصاف و با بودن این مواد دراساسنامه، چرا اصل شفافیت رعایت نمیشود؟
الف) کم اطلاعی: کاش مرجعی بود و بدون اطلاع قبلی از همه مدیرانی که در ارکان فدراسیون مشغول کار هستند، امتحانی از اساسنامه به عمل میآورد و معلوم میشد علت عدم شفافیت چیست. آنقدر مجمع ازاساسنامه بیاطلاع است که فرق مجمع عمومی عادی و فوق العاده را نمیداند.
ب) بیگانگی با اصول بنگاهداری: کاش مدیران فدراسیون و باشگاهها میدانستند چه وظیفه خطیری برعهده دارند، تحلیل ترازنامه و سود و زیان حداقل وظیفه مدیران یک بنگاه است. سیر برگزاری مجامع نشان میدهد فدراسیون از حداقل دانش در این خصوص برخوردار نیست.
ج) کم اهمیت دادن به بازرس قانونی: در ماده ۷۰ فدراسیون مکلف شده از بین جامعه حسابداران رسمی ایران، حسابرس انتخاب کند که بیانگر اهمیت حسابرسی است.
د) برداشت اشتباه ازموضوع شفافیت: تمنا دارم به متن مصاحبه مقام عالی وزارت در روزنامه اعتماد مورخ۲۴/ ۱۱/ ۱۳۹۶مراجعه فرمایید، با حقیر همنوا خواهید شد که ایشان در پاسخ به سوال در مورد شفافیت بیشتر به نظارت پرداختهاند، در صورتی که در صورت حضور در مجمع فدراسیون با عهده دارشدن ریاست آن هرآنچه لازمه رعایت شفافیت است را تکلیف کنند و بهعنوان رئیس مجمع دو باشگاه استقلال و پیروزی دستور دهند این دو باشگاه صورتهای مالی حسابرسی شده خود را در معرض دید عموم یا حداقل هواداران قراردهند و مجمع فدراسیون حداقل به ۳۲ باشگاه عضو مجمع تاکید کند که شفافیت رارعایت کنند.
هـ) اهمیت ندادن باشگاههابه مساله شفافیت: روزی روزگاری درمجلس قبلی آقای دکتر فتحیپور، رئیس محترم کمیسیون اقتصاد وقت، جهت خصوصیسازی دو باشگاه جلسهای ترتیب داده بودند. در آن جلسه مسوولان سازمان خصوصیسازی از عدم دریافت صورتهای مالی گلایه کردند. توجه کنید وقتی سازمان مسوول با داشتن جایگاه قانونی نتواند، سایر ذینفعان که دیگر جای خود دارند!!
و) نامناسب بودن جایگاه قانونی: متاسفانه تاکنون برای ورزش حرفهای قانون تصویب نشده، برای باشگاهها هم همینطور. باشگاهها در بازار پول و سرمایه و در بورس هیچ نقشی ندارند. در دنیای حرفهای باشگاهها همه در بورس حضوردارند و سهامشان در بورس عرضه میشوند، به همین دلیل اطلاعاتشان شفاف و روشن در معرض دید عموم قراردارد. ضمن اینکه در بعضی موارد در تابلوهای متعدد، سهامشان عرضه میشود و شفافیتشان بینالمللی است.
ن) حساسیت اندک فدراسیون درخصوص حق عضویت: دریافت حق عضویت در اساسنامه به دو صورت پیشبینی شده است. حق عضویت اعضایی که درآمد آنها ثبت میشود، مثل باشگاهها و اعضایی که درآمد آنها ثبت نمیشود، مثل لژیونرها. فدراسیون مکلف است ازدسته اول که باشگاهها را هم شامل میشود ۲ درصد درآمدشان را اخذ کند. فدراسیون اگر به دریافت حق عضویت حساس بود باشگاهها را ملزم میکرد بیلان خود را ارائه کنند و اگر بنگاهداری بلد بود، هیچوقت از درآمد ثابت دائمی غافل نمیشد. در مورد دسته دوم هم هیات رئیسه مکلف است، اول سال مالی در مورد وصول درآمد از این گروه پیشنهاد تهیه کرده و به تصویب مجمع برساند. با اجرای این امر، خیلی موضوعات شفاف میشود: مبلغ قراردادها؛ سهم بازیکن؛ سهم باشگاه؛ سهم آژانس؛ سهم فدراسیون و غیره. همچنین در صورت عدم اجرا، خاطی اخراج میشود. حداقل حسن اجرای این بند این است که دیگر شاهد شکایت علیه باشگاهها در هیچ مرجعی نخواهیم بود.
ل) انتخاب نامناسب: فوتبال کشور و بعضی باشگاهها در کلاس جهانی هستند و برای اداره آنها، مدیرانی در تراز جهانی نیاز است؛ متاسفانه در این مورد نیز ما ضعف جدی داریم.
و آخرین مطلب، ضعف فرهنگی ماست که تا به حساب ما رسیدگی نکنند، خود بهحساب خود نمیرسیم.
منبع : دنیای اقتصاد