مهرداد مولوی
در تاریخ سوم اردیبهشت ۹۵ و از زمانيكه سوت پايان مسابقه فوتبال استقلال اهواز و پرسپوليس به صدا درآمد و عكسهاي ژورناليستي از زواياي مختلف چهرههاي خونين تماشاگران را به تصوير كشيدند، رقبا از فرصت استفاده كرده و استاديومهاي ايران را ناامن جلوه دادند؛ به نحوي كه توانستند از مجاري ذيربط مجوز عدم بازي در استاديومهاي ما را بگيرند.
همين مورد در زلزله كرمانشاه در حال وقوع است. نمايش ساختمانهاي مسكن مهر از جهات مختلف، زنگ خطر بزرگي را براي صنعت ساختمان، چه در بحث فروش تجهیزات و مصالح ساختمانی و چه در بحث ساختمانسازی، در بازارهاي كشورهاي هدف به صدا درآورده است.
رقباي سياسي داخل كشور نيز از فرصت بدست آمده نهايت بهرهبرداري را كرده تا ضربهاي به رقيب بزنند. به همین دلیل بيكار ننشسته و هر روز بحث جديدي را درباره كيفيت مصالح و ساخت و ساز اين مجموعهها مطرح ميكنند. صرف نظر از اينكه چه جرياني مقصر است، كارفرما، پيمانكار و يا دستگاه نظارت، همه از سر دلسوزي در صدد انداختن گناه به گردن ديگري هستند و غافل از اينكه به دست خود در حال ضربه زدن به صادرات صنعت ساختمان كشور در بازارهای صادراتی هستيم.
با نگاهي به بازارهاي رو به گسترش شرکتهای ايرانی كه عراق و سوريه و بعد هم افغانستان از مهمترين آنها بشمار ميآيند، بعد از جنگ با داعش و آرام شدن بازارها اولين بخشی كه ميتواند سهم عمده اي از صادرات خدمات فني و مهندسي را به خود اختصاص دهد، صنعت ساختمان است.
شهرهای ویران شده در این دو کشور که از دست داعش آزاد شده است، بازار بسیار بزرگی را در اختیار شرکتهای ایرانی گذاشته است. حال خود را جاي كارفرماهاي آن بازارها بگذاريد. آيا حاضريد به شركتهايي اطمينان كنيد و كار ساختمانسازي خود را به كساني بسپاريد كه اينچنين كيفيت ساختي را از خود نشان دادهاند؟ به ويژه زماني كه در عكسها ميبينيم در يك محله دو ساختمان مجاور هم وضعيت تخريب متفاوت دارند.
عدم وجود نظارت توسط دستگاههاي ذيربط در بحث ساخت و ساز از يكسو و عدم وجود و رعايت استانداردهاي كاري توسط پيمانكاران كه حاضرند به هر قيمتي كار را بگيرند باعث بوجود آمدن چنين وضعيتي شده است. متاسفانه همين وضعيت را در نحوه كاركرد برخي شركتها در بازارهاي صادراتي داشتهايم كه شركت ايراني در بازار رقابتي با قيمتي پائين قراردادي را امضا ميكند.
اما در اجرا كه ميخواهد با روشهاي مرسوم داخل ايران، استانداردها را دور بزند توسط دستگاه نظارت كارفرما به دام ميافتد و مجبور است يا از كار انصراف بدهد و يا كار را با ضرر به پايان برساند. هر دو حالت ضربههاي مالي و حيثيتي بسياري به شركتها وارد ميسازد. در اين ميان شركتهاي صاحب نام و درستكار بيشترين ضربهها را ميخورند.
آنها به واسطه رعايت انجام حرفهاي كار مجبورند كار را گرانتر قيمتگذاري كنند و از اين بابت كار گرفتن برايشان مشكلتر خواهد بود.
درست همین وضعیت برای صادرات لبنیات ایران اتفاق افتاد. زمانیکه بحث استفاده از روغن پالم در شیر و ماست مطرح شد. شرکتها به سادگی بازارهای صادراتی خود را از دست دادند، بازارهائی که به سختی ایجاد شده بود.
لذا تا مدتها باید فروش صادراتی مصالح ساختمان و صدور خدمات فنی مهندسی در صنعت ساختمان را بواسطه بیمسئولیتی برخی شرکتها فراموش کنیم.
منبع:کانال انجمن اقتصاددانان ایران