«متأسفانه فساد همهجا هست و نمیشود گفت فقط در فوتبال وجود دارد. فساد در اکثر جاهایی که کار اجرائی میشود، وجود دارد».
به گزارش رتبه آنلاین، روزنامه شرق در ادامه نوشت: این جمله را علی دایی میگوید؛ در یکی از دهها کنفرانس خبری پرحاشیهاش که درباره فساد و مبارزه با فساد حرف میزند. دایی شاید جزء معدود فوتبالیهایی است که غالبا علیه فساد صحبت کرده، ولی تنها فوتبالی این روزها نیست که نسبت به اتفاقات عجیبوغریب واکنش نشان میدهد؛ علی کریمی هم در کنارش است؛ شاید رابطه خوبی با هم نداشته باشند و حتی علاقهای هم به شنیدن حرفهای دیگری نداشته باشند، ولی بههرحال علی کریمی هم دومین «علی» فوتبال ایران است که اگر جایی بحث درباره مبارزه با فساد باشد در خطمقدم میایستد. البته به این دو نفر باید یک فوتبالی خوشنام دیگر هم اضافه شود: مهدی مهدویکیا. جنس اعتراضهای مهدی چندان شبیه به جنس اعتراضهای «دو علی» نیست، ولی ریشهایتر مباحث را دنبال میکند و هرگز از مواضعش عقبنشینی نکرده است. نمونه اعتراضهایی را که مهدویکیا داشته وحید هاشمیان هم بعضا عنوان کرده، ولی شدت و تنوعش به اندازه مهدویکیا نبوده است. جالب اینکه «صداهای اعتراض اینروزهای فوتبال ایران» همگی وجه مشترک دارند و آن هم حضور در بوندسلیگا و بازی در تیمهای مطرح این کشور است. در تاریخ فوتبال ایران و در روزهایی که لژیونرشدن به سطح اول فوتبال اروپا کار دشواری بود، پنج ایرانی بازیهای بهیادماندنی در فوتبال آلمان انجام دادند؛ از این پنج نفر، چهارتایشان تعداد بازیها را سهرقمی کردهاند و فقط علی کریمی است که با 34 بازی در فوتبال آلمان دوباره به ایران برگشت.
مهدویکیا بیشترین حضور
بیشترین حضور در فوتبال آلمان را مهدی مهدویکیا دارد؛ او کارش را از بوخوم شروع کرد و سپس تبدیل به یکی از ستارههای هامبورگ شد. دستآخر هم مهدی به فوتبالش در آلمان با بازی در اینتراخت فرانکفورت پایان داد. مجموعا 255 بار برای این تیمها به میدان رفت و در بین ایرانیها رکورددار شد. بعد از مهدویکیا، وحید هاشمیان بیشترین تعداد حضور را دارد؛ او 208 بار برای هامبورگ، بوخوم، بایرنمونیخ و هانوفر به میدان رفت. اشکان دژاگه تنها نمایندهای از این جمع پنجنفره است که هنوز هم بهعنوان بازیکن فعالیت دارد؛ او 158 بار برای تیمهای هرتابرلین و وولفسبورگ در بوندسلیگا به میدان رفت. آخرین ایرانی که بیش از صد بازی ملی در بوندسلیگا دارد هم علی دایی است (107 بازی)؛ آقایگل فعلی بازیهای ملی در دنیا، برای سه تیم در بوندسلیگا به میدان رفت: آرمینیا بیلهفیلد، بایرنمونیخ و هرتابرلین. دایی اولین بازیکن آسیایی است که تجربه حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا را دارد، هرچند که این حضور با نشستن روی نیمکت همراه بود. سرانجام هم نوبت به علی کریمی میرسد؛ بازیکن خوشتکنیک فوتبال ایران که برای بایرنمونیخ و شالکه درمجموع 34 بار بازی کرد. طبیعتا بازیکنان دیگری از ایران هم در فوتبال آلمان به میدان رفتهاند که تأثیر و مدتزمان حضورشان در این تیمها به اندازه این پنج نفر نبوده است.
دایی صدای «مطلق» اعتراض
علی دایی اینروزها بدون تیم مانده و مثل فصول پیش مربیگری نمیکند؛ میگویند انتقادات تندوتیزش از بعضی از مسئولان و البته رکگوییاش در پروندههای مختلف باعث شده بدون تیم بماند، ولی این موضوع تأیید نشده و خودش هم به تازگی عنوان کرده پیشنهاد صنعتنفتیها را رد کرده؛ موضوعی که ممنوعالفعالیتبودنش را رد میکند. دایی مدتهاست در فوتبال ایران تبدیل به صدای اعتراض شده است؛ اعتراضش هم فقط حوزه فوتبال را دربر نمیگیرد؛ او نسبت به رخدادهای اجتماعی هم فعال است و همیشه سعی کرده در تیم مردم توپ بزند. سابقه بگومگو با رئیسجمهور سابق را در کارنامه دارد و از زخمهای سیاسیای که خورده هم همیشه مینالد. هرچند حاضر به پذیرش این موضوع نیست که بعضا از طرف سیاسیون هم به جایگاهی رسیده است. دایی اما میگوید علاقهای به سیاست ندارد و به پدر مرحومش قول داده هرگز وارد این عرصه نشود. سیاسینشدنش اما مانع از صحبتهایش درباره فساد نشده؛ او از قراردادهای عجیب و دیرباز در فدراسیون فوتبال ایران پرده برداشته و بعدها هم از پرونده مهمی مثل کارتهای معافیت سربازی که با مدارک جعلی حاصل شده بود پرده برداشت. «غشکردن» عدهای از داوران و عبور از این خط هم کار علی دایی بود. البته که دفاع از حقوق زنان و شکوه و گلایهکردن از گرانیها و وضع معیشت مردم هم همیشه سرلوحه کارش بوده است. او میگوید از کسی هراسی ندارد و حرف حق را همیشه میزند. دایی در بلایای طبیعی هم در کنار مردم بوده و حتی در بحث کمک به مردم زلزلهزده آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که حسابش برای مدتی مسدود ماند؛ البته که آن مسدودماندن حساب هم مانع از عقبنشینی از مواضعش نشد؛ او، هم از مراجع قضائی انتقاد کرد و هم عدهای از نمایندگان مجلس را که در این مسیر برایش سنگاندازی کرده بودند زیر سؤال برد. کنفرانسهای خبری علی دایی هم همیشه پر از صحبتهای متفرقه است که به نوعی به نمایندگی از مردم یا یک قشر رنجدیده، صحبت میکند و سعی دارد پیام آنها را روشنتر مخابره کند.
کریمی علیه فساد در فوتبال
جنس اعتراضهای علی کریمی متفاوت، ولی زبان انتقادش تندتر است؛ او بیشتر اعتراضهای آتشینی که این اواخر داشته مربوط به فساد در فوتبال، بهویژه در مدیریت دو رئیس است: یکی علی کفاشیان و دیگری مهدی تاج. علی کریمی با راهاندازی کانال تلگرامی سعی کرد فسادهای رخدادهشده در فوتبال ایران را که یا به آن رسیدگی نشده یا کمتر مورد رسیدگی قرار گرفته برملا کند. او بارها از مهدی تاج دعوت کرده در یک مناظره تلویزیونی روبهرویش بنشیند و نسبت به علامتسؤالاتی که بوی فساد میدهد پاسخ دهد. اصرار علی کریمی به این موضوع جواب داد، ولی بهجای مهدی تاج، محمدرضا ساکت در تلویزیون جلویش نشست. کریمی با همان ادبیات مختص خودش سعی کرد پرده از برخی ابهامات و موارد مورد بحث بردارد و صدای اعتراضی در این زمینه باشد. نقدهای تندوتیز او بیشتر در شبکههای اجتماعی خودش، از جمله اینستاگرام مطرح میشود؛ او از هر فرصتی برای زیرسؤالبردن مدیریت فوتبال ایران استفاده میکند و میگوید هرجا نیاز باشد، صحبت و ادعاهایش را با مدرک ثابت میکند. پیام او برای مسئولان فدراسیون فوتبال ایران هم بعضا هشدارآمیز است؛ «چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من». کریمی البته به غیر از این موضوع در جهتگیریهای اجتماعی هم نقش پررنگی دارد؛ او هم سعی کرده از حقوق زنان، بهویژه برای رفتن آنها به ورزشگاه دفاع کند. موضعگیریهای سیاسی او هم در نوع خودش جالب است؛ حمایت از دولت روحانی و بعدا انتقاد از حسن روحانی هم در کارنامه اعتراضیاش دیده میشود.
سومین صدای معترضی که حضور در فوتبال آلمان را تجربه کرده، مهدی مهدویکیاست؛ کسی که این روزها در تیمهای پایهای هامبورگ مشغول مربیگری است؛ همانطور که در بالا عنوان شد، جنس اعتراضات او با اعتراضات علی دایی و علی کریمی فرق میکند؛ مهدویکیا که بیشتر روزهای جوانیاش را در فوتبال سیستماتیک آلمان سپری کرده، یکی از منتقدان جدی سیستم فوتبال در ایران است؛ مهدویکیا از بیبرنامگی و آشفتگی در فوتبال ایران، بهویژه در زیرساختها شاکی است و همیشه تلاش کرده در نقدهایش به این مورد اشاره کند. او آنقدر نسبت به بیتوجهی به تیمهای پایه در فوتبال ایران دلزده شده بود که خودش دستبهکار شده و با راهاندازی آکادمیاش این خلأ را پر کرده است؛ از جیب هزینه میکند و میگوید عشقش به فوتبال باعث این کار شده است. در آکادمیاش از کسی پولی نمیگیرد و استعدادهای فوتبالی را پرورش میدهد. او سیستم فوتبال ایران را ناقص میداند و همیشه منتقد وضع موجود است؛ البته از فسادهای رخداده در مدارس فوتبال و تیمهای پایهای هم همیشه گلایه دارد و میخواهد نظارت و بررسیهای دقیقتری صورت بگیرد. مهدویکیا هم مثل دونفری که در بالا عنوان شد، نقش پررنگی در رخدادهای اجتماعی دارد؛ مدافع حقوق زنان است و توجه بیشتری به کودکان کار هم دارد. انتقاداتش اگرچه برملاکننده فسادی گسترده نبوده، ولی دغدغههایش آنقدر جدی است که مردم او را از جنس خودشان بدانند.