حمیدرضا طهماسبیپور| شعار میدهند که رسیدگی میشود! تشکر میکنند از کسانی که وظیفهشان امداد است و بس! مرتب از کنترل اوضاع میگویند اما در عمل روشهای کنترل بحران جوابگو نیست. کم نیست فیلم و عکسهای موجود درباره سوءمدیریت توزیع چادرهای خواب و نیازهای اولیه زلزلهزدگان غرب ایران، اما کسی نمیپرسد چرا؟!
درست که زلزله بلای طبیعی است اما اینهمه کندی در کمکرسانی و کمبود و کوتاهی چیست؟ این هم بلایی است طبیعی؟ درست که مردم مهربان ایران چند روزی است در تلاشند تا کمکهای مردمی را جلب و به کرمانشاه ارسال کنند اما این وظیفه بر دوش کیست؟ اینکه هرکسی با هر درآمدی، چیزی برای اهدا ارسال کرده و حتی برای اهدای خونش هم در صف ایستاده، تمام مشکل را حل میکند؟ مردم خوب ایران از سر انسانیت نهایت تلاششان را میکنند و با اقدام انساندوستانه خود حجت را بر مسئولانی تمام میکنند که برای این روزها آموزش دیدهاند و از بودجه عمومی ارتزاق میکنند تا امروز به دادشان برسند. چرا باید از این احساس پاک عمومی سوءاستفاده شود و برخی به کاری درآیند که متخصصش نیستند؟
باید از هلال احمر و وزارت کشور گرفته تا ستادهای رنگ به رنگی که کارشان همین است، بپرسیم که چرا کمبود آمبولانس، پتو و اقلام حیاتی مانند چادر خواب،آب، کنسرو، شیر خشک، دارو، پوشک و نوار بهداشتی را مردم باید تامین کنند؟ آیا این نهادها و متولیان امر نباید پاسخ بدهند که چرا انبارهای اضطراری ستاد بحران وزارت کشور و هلالاحمر برای یک بلای طبیعی در یک بخش ایران هم کافی نبوده و مردم سه شب در سرما و گشنگی خوابیدهاند؟! ستاد بحران و سازمانهای عریض و طویل مربوطه چه میکنند وقتی کمکهای ارسالی مردم به سرقت رفته و چه میکند وقتی انبوهی نیازمند به کمک در روستاهای مدفون و دورافتاده بلاتکلیف و مستاصل ماندهاند؟ شاید بیفایده باشد این پرسشها؛ چراکه گوش شنوا و بدهکاری دیده نمیشود! برای چه مینویسم وقتی کسی پاسخ نمیدهد، وقتی که فقط مردم به داد هم میرسند و مسئولان مطالبه کمک دارند! یک مقام مسئول میگوید کمبود آمبولانس داریم، اما همین چند روز قبل ۸۰۰ آمبولانس برای مراسم پیادهروی اربعین بسیج شده بود. آن دیگری از هلال احمر چادر و کمک مردمی میخواهد؛ حال آنکه این نهاد مرکز ذخیره این کالاهاست و این سالها، کارش رسانهداری و اداره روزنامه شده و مشخص نیست بودجههایش چگونه خرج میشود که کارهای حیاتیاش اینگونه لنگ میزند! سازمان انتقال خون همیشه خون میطلبد، حال آنکه فلسفه وجودیش ایجاد ذخیره استراتژیک و مقابله با چنین بحرانهاییست. آب اشامیدنی دیر به مردم آسیبدیده ارسال میشود و بیبرقی مشکل است، اما وزارت نیرو کاری عاجل و فوری نمیکند! مسکنسازان سکوتکردهاند و کسی از فاجعه مسکن مهر چیزی نمیگوید و مسببان این بلا، حتی برای اسکان موقت مردم هم کاری نمیکنند؟
در واقع، کمتر کسی سر جای درستش است و همه میپرسند و میخواهند! کمتر کسی است برای پاسخدهی و مسئولیتپذیری. در اقدامی عجیب هم، افراد مسئول، برای وظیفهشان تقدیر میشوند که حضور دارند! مگر هلال احمر، ستاد مدیریت بحران، نیروهای امدادی و انتظامی و… کاری جز این دارند؟
این است نتیجه مسئولانی که نمیشنوند و فقط در محلهای امن و از داخل خودرو با مردم آسیبدیده حرف میزنند و شعار میدهند؟ و چه دردناک و بیفایده است نوشتن، وقتی یاد زلزله ورزقان، بم و انبوهی بحران دیگر مانند پلاسکو میافتیم. به یاد میآوریم که چیزی بهتر نشده و همان مشکلهای گذشته در جایی دیگر تکرار شده است. اشکال مدیریت بد، اساسیتر از این صحبتهاست؛ چراکه این زلزله در عراق جنگزده هم آمده، اما اوضاع ما کجا و مدیریت بحران آنجا کجا!
انگار که نمیخواهیم و عزممان جدی نیست و قصد داریم همچنان پشت مهربانی مردم پنهان شویم. وگرنه همین چند روز قبل، انبوهی امکانات به صورت خودجوش از سوی سازمانها به عراق ارسال شد؛ از بانک و اپراتور تلفن همراه گرفته تا شرکتهای تجاری و تولیدی، همه برای نشان دادن حضورشان کار کردند اما حالا برای نجات جان انسانها تعجیلی ندارند.
درست که زلزله بلای طبیعی است اما اینهمه کندی در کمکرسانی و کمبود و کوتاهی چیست؟ این هم بلایی است طبیعی؟ درست که مردم مهربان ایران چند روزی است در تلاشند تا کمکهای مردمی را جلب و به کرمانشاه ارسال کنند اما این وظیفه بر دوش کیست؟ اینکه هرکسی با هر درآمدی، چیزی برای اهدا ارسال کرده و حتی برای اهدای خونش هم در صف ایستاده، تمام مشکل را حل میکند؟ مردم خوب ایران از سر انسانیت نهایت تلاششان را میکنند و با اقدام انساندوستانه خود حجت را بر مسئولانی تمام میکنند که برای این روزها آموزش دیدهاند و از بودجه عمومی ارتزاق میکنند تا امروز به دادشان برسند. چرا باید از این احساس پاک عمومی سوءاستفاده شود و برخی به کاری درآیند که متخصصش نیستند؟
باید از هلال احمر و وزارت کشور گرفته تا ستادهای رنگ به رنگی که کارشان همین است، بپرسیم که چرا کمبود آمبولانس، پتو و اقلام حیاتی مانند چادر خواب،آب، کنسرو، شیر خشک، دارو، پوشک و نوار بهداشتی را مردم باید تامین کنند؟ آیا این نهادها و متولیان امر نباید پاسخ بدهند که چرا انبارهای اضطراری ستاد بحران وزارت کشور و هلالاحمر برای یک بلای طبیعی در یک بخش ایران هم کافی نبوده و مردم سه شب در سرما و گشنگی خوابیدهاند؟! ستاد بحران و سازمانهای عریض و طویل مربوطه چه میکنند وقتی کمکهای ارسالی مردم به سرقت رفته و چه میکند وقتی انبوهی نیازمند به کمک در روستاهای مدفون و دورافتاده بلاتکلیف و مستاصل ماندهاند؟ شاید بیفایده باشد این پرسشها؛ چراکه گوش شنوا و بدهکاری دیده نمیشود! برای چه مینویسم وقتی کسی پاسخ نمیدهد، وقتی که فقط مردم به داد هم میرسند و مسئولان مطالبه کمک دارند! یک مقام مسئول میگوید کمبود آمبولانس داریم، اما همین چند روز قبل ۸۰۰ آمبولانس برای مراسم پیادهروی اربعین بسیج شده بود. آن دیگری از هلال احمر چادر و کمک مردمی میخواهد؛ حال آنکه این نهاد مرکز ذخیره این کالاهاست و این سالها، کارش رسانهداری و اداره روزنامه شده و مشخص نیست بودجههایش چگونه خرج میشود که کارهای حیاتیاش اینگونه لنگ میزند! سازمان انتقال خون همیشه خون میطلبد، حال آنکه فلسفه وجودیش ایجاد ذخیره استراتژیک و مقابله با چنین بحرانهاییست. آب اشامیدنی دیر به مردم آسیبدیده ارسال میشود و بیبرقی مشکل است، اما وزارت نیرو کاری عاجل و فوری نمیکند! مسکنسازان سکوتکردهاند و کسی از فاجعه مسکن مهر چیزی نمیگوید و مسببان این بلا، حتی برای اسکان موقت مردم هم کاری نمیکنند؟
در واقع، کمتر کسی سر جای درستش است و همه میپرسند و میخواهند! کمتر کسی است برای پاسخدهی و مسئولیتپذیری. در اقدامی عجیب هم، افراد مسئول، برای وظیفهشان تقدیر میشوند که حضور دارند! مگر هلال احمر، ستاد مدیریت بحران، نیروهای امدادی و انتظامی و… کاری جز این دارند؟
این است نتیجه مسئولانی که نمیشنوند و فقط در محلهای امن و از داخل خودرو با مردم آسیبدیده حرف میزنند و شعار میدهند؟ و چه دردناک و بیفایده است نوشتن، وقتی یاد زلزله ورزقان، بم و انبوهی بحران دیگر مانند پلاسکو میافتیم. به یاد میآوریم که چیزی بهتر نشده و همان مشکلهای گذشته در جایی دیگر تکرار شده است. اشکال مدیریت بد، اساسیتر از این صحبتهاست؛ چراکه این زلزله در عراق جنگزده هم آمده، اما اوضاع ما کجا و مدیریت بحران آنجا کجا!
انگار که نمیخواهیم و عزممان جدی نیست و قصد داریم همچنان پشت مهربانی مردم پنهان شویم. وگرنه همین چند روز قبل، انبوهی امکانات به صورت خودجوش از سوی سازمانها به عراق ارسال شد؛ از بانک و اپراتور تلفن همراه گرفته تا شرکتهای تجاری و تولیدی، همه برای نشان دادن حضورشان کار کردند اما حالا برای نجات جان انسانها تعجیلی ندارند.