شنبه 8 اردیبهشت 1403
خانهسرمقالهپایان برترین‌های تاریخ و طبیعت

پایان برترین‌های تاریخ و طبیعت

یکی از بدترین تصورها درباره ایران که اکثریت سیاست‌مداران ایران دارند این است که دنیا می‌ایستد تا ایرانیان همه‌ گرفتاری‌های خود را در حوزه اندیشه، سیاست داخلی و سیاست خارجی حل کنند. آنگاه با هم به سوی پیشرفت و بهره‌برداری از طبیعت گام بردارند.

محمدصادق جنان‌صفت| این بدترین تصور معلوم نیست از کجا سرچشمه می‌گیرد، اما وجود دارد و آسیب‌های جدی بر ایران زده است و به نظر می‌رسد هنوز ادامه دارد. برای اینکه این مفهوم به دنیای واقعیت نزدیک شود کافی است که به رفتار ایران در نیم قرن اخیر در حوزه‌های گوناگون توجه کنیم. شاید ملموس‌ترین مثال دراین‌باره تازه‌ترین داوری یکی از بازرگانان تهرانی صادرکننده فرش باشد. او می‌گوید، صادرات فرش دست‌بافت ایران به آلمان که یکی از مراکز اصلی فروش و صادرات این کالا بود تعطیل شده است. وی ابراز می‌کند که صادرات 140 میلیون دلاری فرش دست‌بافت ایران به آمریکا نیز نابود شده است. این یک مثال روزآمد از قدر ندانستن برتری‌های ایران است. بدتر از این اما حرف کسانی است که حالا مگرچه اتفاقی میفتد؟ چند صادرکننده هم ورشکست شوند مگر چه اتفاقی برای کل جامعه ایران رخ می‌دهد. این افراد هرگز چشم‌های‌شان دنیای واقعی را نمی‌بیند و تصوری ندارند که 400 میلیارد دلار صادرات فرش (که از یک میلیارد دلار دهه 1370به این رقم رسیده است) حجم بزرگی از خانواده‌های روستانشین ایران را به دام بدهی هرچند شاید اندک می‌‌اندازد.
مثال دیگر دراین‌باره بندر چابهار است که سیاست‌مداران ایران به مدت نیم قرن از اجرای طرح‌های تهیه شده برای توسعه آن غفلت کرده‌اند و تصورشان این بود که هرگاه فرصت شد از این بندر راهبردی استفاده خواهیم کرد. حالا اما چین آزمند و هوشمند به همراه رهبران احزاب پاکستانی توسعه بندر گوادر را به جایی رسانده‌اند که ایران شاید هرگز نتواند از چابهار همان کارآمدی را به دست آورد که در ذهن‌ها وجود داشت. آیا پاکستان و چین هم‌سطح ایران ماندند؟ آیا پاکستان و مصر و ترکیه هم‌سطح فرش دست‌بافت ایران ماندند؟ آیا کره جنوبی که حالا با وجود نداشتن هیچ ذخیره نفت و گاز 3 برابر ایران فرآورده‌های پتروشیمی صادر می‌کند هم‌سطح ایران مانده است؟ آیا کشور کوچک قطر در همسایگی ایران هم‌سطح شد تا ایران از نظر تامین سرمایه و تولید گاز از پارس‌جنوبی به این کشور برسد یا زودتر و تندتر شروع کرد و بازارهای جهانی را به تسخیر خود درآورد. آیا سرمایه‌داران آمریکایی منتظر ماندند ایران به تکنولوژی روزآمد استخراج و تولید نفت برسد تا پس از آن با تکنولوژی روزآمد و کارآمد از ماسه‌ها نفت استخراج کرد و تولیدش را به صدر تولید جهان رساند؟
می‌توان از این دست مثال‌ها فراوان زد و غصه خورد اما این چه فایده‌ای دارد؟ رهبران احزاب سیاسی ایران و سیاست‌مداران ایرانی با هر اندیشه و مرام و اهداف پنهان و پیدایی که دارند آیا می‌خواهند بازهم همانند نیم قرن اخیر تصورات غیر منطقی از توانایی‌های ایران و جهان را جایگزین واقعیت‌ها کنند؟ این بدترین روش و راهبرد برای اداره کشوری است که همسایه‌های آن به فاصله و پس از آن به دنبال پیشرفت‌های سریع هستند و هرگز اجازه نمی‌دهند ایران یا هر کشور دیگری به سرعت از آن‌ها بگذرد؟ آیا به این اندیشیده‌ایم که آینده این سرزمین چیست؟ به آن‌ها که تصوری غیرعقلانی از تحولات دنیا و ایران دارند آیا نمی‌بینند بهترین نیروهای ورزیده ایران تمایلی به مهاجرت دارند؟ آیا باید منتظر باشیم باقیمانده مزیت‌های تاریخی، طبیعی و انسانی این کشور به انتهای خط برسند و ایران بماند و دنیایی خالی از امکانات؟ شاید حالا وقت آن باشد که خواننده ارجمند بپرسد خب چه می‌توان کرد؟ گام اول را باید از کجا برداشت؟ به نظر نگارنده، گام نخست این است که ذهن جامعه ایرانی و کلیت این جامعه به این نتیجه برسد که مزیت‌های تاریخی و طبیعی ایران، مزیت‌هایی نیستند که تا ابد بمانند و باید بدانند دنیا معطل ایران نمی‌ماند که مجادله‌های داخل و خارج آن کاهش یابد و با هم به سوی گنج پیش بروند. هر سرزمین و هر جامعه‌ای در دنیای پر از رقابت امروز به این می‌اندیشد که گلیم خود را از آب بیرون بکشد و راه خود را هموار کند.
منبع: روزنامه ابتکار

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید