کانادا کشوری در آمریکای شمالی است که شاید باورتان نشود (من خودمم الان فهمیدم!) که پایتخت آن «تورنتو» نیست و «اتاوا» است.
قانون- فریور خراباتی|
کانادا کشوری در آمریکای شمالی است که شاید باورتان نشود (من خودمم الان فهمیدم!) که پایتخت آن «تورنتو» نیست و «اتاوا» است. این کشور گوگولی و دوست داشتنی که در برخی از کشورها آن را به اسم «نوشابه» میشناسند دارای مناطق سردسیر زیادی است. اگرکاناداییها بفهمند که برخی شوهرعمهها در یک سری از کشورها وقتی یک نفر میگوید: «دارم میرم کانادا» جواب میدهند: «منم میخوام برم پپسی کولا و قاه قاه قاه» (و زهرمار!) واقعا یکجور دیگر با آنها برخورد میکنند.
نام کانادا از واژه سرخپوستی «کاناتا» به معنی «دهکده» یا «سرپناه» میآید که شانس آوردهاند که براساس فرمولهای رایج نامگذاری سرخپوستان نام این کشور را «گراز هیستریک» نگذاشتهاند.
در سال ۱۴۹۷، جان کابوت پس از رسیدن به سواحل نیوفوندلند، از کانادا خوشش آمد و گفت: «جون! چه حالی میده اینجا زیر کرسی بخوابی، انار و گلپر بزنی!» چون شما ممکن است به اشتباه فکر کنید قدیمیها برای مسائل مهمتری کشورگشایی کردهاند که سخت در اشتباه هستید. حدود ۴۰ سال بعد، ژاک کارتیه که بعدها وارد بازار طلا و جواهر شد و فهمید نان در طلاست، به دهانه رود سن لوران (در نزدیکی شهر مونترال) رسید و این منطقه را که اکنون «کبک» صدا میزنند، مستعمره فرانسویها کرد.
اروپاییان اولین چیزی که با خود به کانادا بردند، بیماریهای واگیردار بود. سرخپوستان بومی کانادا ضمن تقدیر و تشکر از اروپاییها به آنها گفتند: «اول ایمنی، بعد کار عشقا!» بزرگترین درگیری فرانسویها و انگلیسیها در کانادا، بر سر تجارت «خز» بود، اساسا ریشه «خز پارتی» به همین منطقه برمیگردد و آنجا هرکس چشمهای قهوهای داشت اما از لنز آبی استفاده میکرد را سریعا و بدون معطلی صادر میکردند.
اما بزرگترین درگیری کانادا مربوط به جنگهای سال ۱۸۱۲ میان انگلیسیها و آمریکاییها میشود، ظاهرا آن زمان هنوز خاورمیانه برای یانکیها کشف نشده بود و جلوی خانه خودشان دعوا میکردند. به هرحال کانادا تاریخش شبیه «ورزش-پرورشی-حرفهوفن» بوده و کلا دو آشوب در تاریخ خود تجربه کرده که یکی از آنها توسط فردی به نام «هانتر لوگز» و دیگری توسط برادران «فنین» صورت گرفت که به عل عدم استقبال مردم از این آشوبها به دلیل سرما و استفاده از فرمول «کار خودشونه!» به سرانجام خاصی نرسید. اولین نخست وزیر کانادا «سر جان مکدونالد» بود که اسمش مشکل داشت در همین حد تصور کنید که اسم یک سیاستمدار «شاپور هایدا!» باشد.
پس از جنگ جهانی دوم و زمانی که اروپا نابود شد، مردم این قاره به کانادا مهاجرت کردند و این مهاجرت به قدری زیاد بود که حکام کانادا خطاب به درباریان گفتند: «کسی زنگ زد درو روش باز نکنید!» اما بیفایده بود و تا همین امروز مردم زیادی در سراسر جهان قصد دارند به کانادا مهاجرت کنند!