عادل فردوسیپور و برنامه 90 به کمک یک محکوم به اعدام رفتند.
به گزارش رتبه آنلاین، برنامه 90 بهموضوعی پرداخت که پیشتر هم چند سال قبل به عنوان مسئولیت اجتماعی انجام داده بود.برنامه 90 به یک قتل فوتبالی پرداخت و خواست هوادارانش برای جمع آوری یک دیه کمککنند. آنها آیتمی اثرگذار در این باره داشتند. یک نوجوان به خاطر فوتبال در مدرسه، هم کلاسی اش را کشته بود و سال های سال بود که زندان است. بیش از 13 سالو در اینمدت پدرش فوت کرده بود و مادرش داشت از تلخی ندیدن پسر می گفت و کمبودهایی که برایجمع آوری 180 میلیونی دیه داشتند. قاضی پرونده هم از مردم خواست به این خانوادهکمک کنند. عادل هم چون سوژه فوتبالی بود ، به کمک آنها شتافت. او البته باز تاکید کرد ماجرای این قتل و ورود 90 به دلیل فوتبالی بودنش بوده و گفت:«دوستان قاتل ! لطفا از فردا جلوی شبکه 3 جمع نشوید . بار قبل که ما یک برنامه برای جمع آوری دیه داشتیم ، دوستان قاتل جمع شده بودند جلوی شبکه 3 و جام جم.»
مادر قاتل:من ساعت 8 صبح میخواستم برم بازار پسرم رو دیدم و به او گفتم چه شده و او گفت: با دوستم دعوایم شدهاست. سر فوتبال با دوستم دعوام شد درگیر شدیم.
مادر قاتل: دلم برای مادرآن مختول سوخت جوانی پسرش به هدر رفت. پسر من در آن زمان عاشق فوتبال و تیم سپاهانبود.
*شنیدهایم که پدر قاتل(نبی) فوت کرده است. چقدر حضور نبی برای شما در خانه مهم است؟
من میدانم که اگر نبی بیایدباید از صفر شروع کند ولی تنها خواسته ام این است که والدین مختول رضایت بدهند. مامی خواهیم که نبی بازگردد و بالای سر خواهرهایش باشد.
*بحثدیه از سوی خانواده مختول مطرح شده مثل اینکه آن ها قبول کرده اند در ازای پول فرزندشما را آزاد کنند. با این اوصاف شما شرایط پرداخت دیه را دارید؟
خیر ما شرایطش را نداشته ونداریم. خانواده مختول گفتند 250 میلیون بدهید ولی ما گفتیم: ما پول درمان پدر نبیرا نداشتیم و به همین دلیل او فوت کرد، حالا ما این همه پول را از کجا بیاوریم؟ منبه قاضی پرونده گفتم هیچی ندارم. قاضی پرونده خیلی همکاری کرد. همین همکاری ایشان باعثشد تا خانواده مختول از 250 به 180 میلیون راضی بشوند. پدر نبی در بیمارستان منتظراو بود ولی من نتوانستم او را آزاد کنم. نبی باید بازگردد و مرد خانه ما باشد.
*بااین اوصاف شما الان سرپرست خانواده ندارید؟
خیر. هیچ پولی هم نداریم.
*نبیخودت همه چیز را برایمان تعریف کن:
ما هم کلاس بودیم و دوست من طرفدار پرسپولیس و من هم طرفدار دو آتیشهسپاهان بودم. در مدرسه بر سر مسائل فوتبالی دعوایمان شد و رفتیم در کارگاه مدرسه، درآن جا هم درگیری شد و الان اینجاییم. من او را به قصد کشتن نزدم، زدم به کمرش ولی خونریزیداشت و متاسفانه فوت کرد.
*روزهای اول از پلیس و زندان نمیترسیدید؟
من شب های اول در زندان فکرمی کردم دارم خواب می بینم . الان هم باورم نمی شود. من در زندان فکر می کردم خواببودم.
*نبیاگر بازگردی، چه کاری انجام می دهی؟
هیچ وقت دیگر این اشتباه رانمی کنم. من نتوانستم کنار پدرم باشم و از این موضوع ناراحتم وبدترین چیز برای من همیناست. من برای پدرم همچنین یک نامه نوشتم: با عرض سلام و خسته نباشید به پدرم. خیلیدوست دارم بیایی ملاقاتم بابا بیا پیشم. این نامه دستخط خودم است. دلم برایت تنگ شدهوامیدوارم رضایت بدهند که بیایم و کنارت باشم.
*آزادبشوی، بازهم طرفدار سپاهان خواهی بود؟
بله من همه بازیکنان فعلیسپاهان را هم می شناسم.مهرداد محمدی و نویدکیا و… همه را از الانی ها می شناسم.
*شنیدهایم در زندان هم دروازه بان هستید. درست است؟ کدام دروازه بان ها الان را دوست دارید؟
در ایران رحمتی و در جهاننویر. در سپاهان یک گلر داشت بعه نام ارمناک پطروسیان. به نظرم روی دست او دیگر نمیآید.
*بیاییبیرون از زندان چه می کنی؟
فقط می خواهم نفس بکشم و بهدنبال کار می روم.
*دامادشما رستوران دارد؟
من تا حالا دامادمان را ندیدمو فقط صدایش را شنیدم. شاید هم رفتم پیش او کار کردم. من فقط می خواهم آزاد شوم، فقطهمین.
منبع : خبرآنلاین