«این اتفاق نشانه یک اتفاق اجتماعی بزرگ است که هیچکس به هیچکس اعتماد نمیکند.» این جملهای است که مجری برنامه خندوانه در واکنش به افرادی که وقتی میشنوند یک دستگاه خودرو بردهاند و در کمال بی اعتمادی و ناباوری تلفن را قطع میکنند، میگوید.
او در واکنش به تلفنی که قطع میشود، اعلام میکند: آنقدر به هم اعتماد داریم که گوشی را روی هم قطع میکنیم. این نشانه یک اتفاق اجتماعی بزرگ است که هیچکس به هیچکس اعتماد نمیکند.
او همچنین بیان میکند: متاسفم برای خودمان. آنقدر به همه چیز بی اعتماد شدیم که حتی نمیتوانیم یک تلفن ساده را پاسخ دهیم؛ حتی اگر آن فرد، کسی باشد که دروغ بگوید هم حاضر به ادامه مکالمهمان نیستیم. از یک تماس تلفنی به این اندازه میترسیم که اتفاق غریبی در این روزگار است و متاسفم. اصلا به ما ایرانیها نمیخورد که تا این اندازه نگران باشیم و این موضوع من را دلخور میکند.
نفیسه آزاد- جامعه شناس- درباره عدم اعتماد مردم به افرادی که از برنامههای تلویزیونی با آنها برای اطلاع رسانی درباره جایزهای که بردهاند، تماس میگیرند، گفت: دو چیز را باید از هم جدا کنیم یکی «حفظِ حریمِ خصوصی» و دیگری «اعتماد». درست است که این دو ارتباط مستقیمی با هم دارند ولی برای روشن شدن بحث باید آنها را از هم جدا کنیم. یکی اینکه احتیاط کردن در مورد حفظ حریم خصوصی کار عاقلانهای است، همه ما علاقمند هستیم که کنترل حریم خصوصی خودمان را داشته باشیم، حتی کنترل اطلاعاتی که از خودمان به اشتراک میگذاریم. ماجرا این است که تکنولوژی همهچیز را متفاوت کرده، یعنی شیوههای سنتی که برای حفظ حریم خصوصی خودمان داشتیم اینجا کاربرد ندارد، بهطور مثال اگر کسی شماره موبایل ما را داشته باشد به این معنی است که به عکس ما در پیامرسانها هم دسترسی دارد یا با استفاده کردن از یک برنامه در واقع بخش بزرگی از اطلاعات شخصی خود را در اختیار آن اپلیکیشن قرار میدهیم. حق داریم برای این موارد از دسترسی به گالری گوشی موبایل گرفته تا حتی موقعیت جغرافیایی نگران باشیم.
او با بیان اینکه در واقع تکنولوژی حفظ حریم خصوصی را سختتر و متفاوتتر کرده است، ادامه داد: بنابراین در اینکه ما حق داریم از حریم خصوصی خود دفاع کنیم شکی نیست و ممکن است گاهی اوقات به کسی که بدون اجازه قصد ورود دارد واکنشهای نسبتا خشنی به یکدیگر نشان دهیم و این نشانه بدی نیست. اما عجیب بودن موضوع در مورد برنامههای تلویزیونی این است که قاعدتا وقتی در مسابقهای شرکت یا ثبتنام میکنم انتظار برنده شدن هم دارم و نباید آنقدر از تماس تعجب کنم یا برایم ناراحتکننده یا غیرقابل باور باشد اینجاست که مسئله اعتماد مطرح میشود و اینکه آیا اساسا ما متوجه هستیم که با نصب یک اپلیکیشن چه اطلاعاتی از ما در اختیار یک رسانه قرار میگیرد یا خیر؟
وی افزود: شاید همهی ما سر درنیاوریم که با نصب کردن یک اپلیکیشن و رد و بدل کردن یک شماره تلفن چه حجمی از اطلاعاتمان در اختیارعموم قرار میگیرد. وظیفه یک برنامه تلویزیونی این است که به صورت شفاف مشخص کند با نصب کردن اپلیکشینی که ما آن را تبلیغ میکنیم دقیقا چه اطلاعاتی از ما در اختیار تلویزیون قرار میگیرد؟
آزاد ادامه داد: اعتماد گام به گام ساخته میشود و البته خیلی سریع هم از بین میرود. اگر برای اولین بار با من قول و قراری بگذارید و من به آن عمل کنم، شما به من اعتماد بیشتری میکنید و این اعتماد در دفعههای بعدی و در طول زمان با عملکرد طرفین و رفتار متقابل ساخته میشود اما اگر یک بار در موضوع حساسی مثل حفظ حریم خصوصی از من موردی ببینید که رعایت نکردهام، پایههای اعتماد به شدت سست میشود. فرقی نمیکند که این توافق بین دو نفر، یک نفر با یک رسانه یا یک اپلیکیشن باشد. اعتماد یک شبه به وجود نمی آید، اتفاقاتی در طول زمان در جامعه افتاده است و حافظهای بین شهروندان شکل گرفته است، همان حافظه است که موجب میشود اگر کسی به من زنگ بزند و بگوید رامبد جوان هستم، باور نکنم. این باور پذیری به اتفاقاتی که در گذشته افتاده است بر میگردد یعنی سرچشمه اعتماد آنجاست و مربوط به یک شب نمیشود.
این جامعه شناس بیان کرد: چرا باید من به فردی که ناگهان به تلفن من زنگ زده و میگوید رامبد جوان است، اعتماد کنم؟ او پیش از این برای جلب اعتماد من چه کرده است؟ آیا به درستی توضیح داده که با نصب یک اپلیکیشن شماره تلفن من در اختیار اوست؟ آیا پیش از اینکه ناگهانی شماره مرا بگیرد و صدایم را روی آنتن ببرد از طریق دیگری مرا مطمئن کرده که تماسش جعلی و کلاهبرداری نیست؟ و بعد از همه اینها آیا در مجموع آن رسانه، اپلیکیشن یا آدم پیش از این کاملا اعتماد مرا جلب کردهاند؟ اگر پاسخ این سوالها منفی است نمیتوان مردم را بابت شک داشتن و باور نکردن این تماسهای تلفنی سرزنش کرد. چند درصد از ما اگر ناگهان تلفنمان زنگ بزند و بگوید من فلان شخص نسبتا معروف هستم و شما برنده یک خودرو ۲۰۶ شدهاید در دم باور میکنیم؟