Arvind Magesan استاد اقتصاد دانشگاه کلگری براساس آمار منتشر شده در سال ۲۰۱۶، در میان کشورهای گروه ۸، کانادا اولین کشور رتبهبندی در جذب مهاجر است. در این کشور به ازای هر پنج نفر، یک نفر در خارج از مرزهای این کشور متولد شده است (۹/ ۲۱ درصد از جمعیت). مهاجران جزء قابلتوجهی از رشد جمعیت کانادا را دربرمیگیرند و سهم بسزایی در تغییر ترکیبات جمعیتی در این کشور دارند.
به گزارش رتبه آنلاین، دادههای سرشماری نشان میدهد بیش از ۲/ ۱ میلیون مهاجر جدید بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ به کانادا وارد شدهاند که این افراد بهطور معمول، جوانتر و تحصیلکردهتر از متوسط کانادا هستند. جای تعجب نیست که امروزه موضوع مهاجرت، یکی از عوامل توسعه پایدار محسوب میشود. بهرغم اینکه مهاجران نقش قابلتوجهی در اقتصاد کانادا ایفا میکنند، این افراد خود را نسبت به سایر کاناداییها، دارای اثرگذاری کمتر مجسم میکنند و به همین خاطر نسبت به مشکلاتی که برایشان به وجود میآید، بردبارتر هستند.
در این زمینه اقتصاددانان بررسیهایی را انجام دادهاند و از شاخصی تحت عنوان «شکاف دستمزد بومیان-مهاجران» استفاده میکنند. در این شاخص، اختلاف میانگین درآمد کارگران مهاجر با کارگرانی که حداقل سه نسل در این کشور حضور داشتهاند مورد بررسی قرار میگیرد. پایداری این شکاف دستمزد یک ویژگی معمول برای اقتصاد کشورهای غربی است که به شدت به مهاجرت وابسته هستند. اولین چیزی که من را شگفتزده کرده این است که این شکاف در ۱۰ سال گذشته تغییری نکرده است. دادههای سرشماری سال ۲۰۰۶ نشان میدهد در سطح ملی، مهاجران نسل اول دستمزدی ۶/ ۱۲ درصد کمتر از دستمزد متوسط کاناداییهای بومی دریافت میکنند. در سال ۲۰۱۱، این شکاف با کاهشی مختصر به ۱۰ درصد تنزل یافته است، اما دادههای آخرین سرشماری نشان میدهد این میزان مجددا به ۱۶ درصد رسیده است. نکتهای که وجود دارد این است که این موضوع محدود به منطقه خاصی نیست و در سراسر کانادا مشاهده میشود. بهعنوان مثال این شکاف در سه شهر تورنتو، ونکوور و کلگری بهعنوان سه شهر مهاجر پذیرتر، به ترتیب ۲۵، ۱۷ و ۲۳ درصد است. این شکاف نه تنها برای مهاجران نسل اول، بلکه فرزندان آنها بهعنوان نسل دوم نیز رخ میدهد و خلاصهای از آن را در جدول مشاهده میکنید.
آیا مهارتهای زبانی تاثیری بر این شکاف دارد؟
در تحقیقی که توسط تعدادی از پژوهشگران صورت گرفت، از میان شرکتهایی که برای استخدام اقدام کرده بودند اطلاعات لازم دریافت شد. براساس جمعبندیهای صورت گرفته، به لحاظ آمار افرادی که دارای نام فامیلی با تلفظی خارجی بودند، بعد از پر کردن فرمهای اینترنتی، تعداد بسیار کمتری تماس از سوی شرکتها را دریافت کردند. این بدان دلیل است که خارجی زبانهایی که به این کشور وارد میشوند، نسبت به سایرین دارای تواناییهای کمتری در ایجاد ارتباط با زبان انگلیسی هستند. در تحقیق دیگری که در سال ۲۰۱۶ صورت گرفت، نمونه مورد بررسی را شهرهایی خارج از کبک انتخاب کردیم. شهرهایی که اساسا زبان غالب در آنجا فرانسوی بود. ۶۳ درصد از مهاجرانی که در این شهرها زندگی میکردند، در منزل با زبانی به جز انگلیسی و فرانسه با یکدیگر صحبت میکردند. این تفاوت خود را در جدول بالا به خوبی نشان میدهد. زمانی که از مهاجران نسل اول و دوم صحبت به میان آورده میشود نرخها عددی را نشان میدهند زمانی که پارامتر صحبت به زبان انگلیسی در خانه را در آن لحاظ میکنیم، به طرز بسیار زیادی موجب افزایش تفاوتهای دستمزدی در همان گروه میشود. اختلافی که در کلانشهرهای این کشور که بیشترین جذب مهاجر را دارند، بیشتر از سایر نقاط کانادا است. بیشترین شکاف در این بررسی مربوط به تورنتو است که بهعنوان مقصد اصلی مهاجران شناخته میشود و بیکاری ناشی از عدم توانایی ایجاد ارتباط کلامی، یکی از بالاترین نرخها در کانادا را به خود اختصاص میدهد. این شکاف در شهرهای مختلف بررسی شده است که در جدول بالا قرار دارد؛ نکته جالب در اینجاست که این پدیده نه تنها در نسل اول مهاجران، بلکه در میان فرزندان آنها نیز مشاهده میشود. اگر چه این الگوها از دل بررسیهای آماری خود را نمایان کردهاند، اما با این حال نمیتوان گفت بین درآمد و قدرت تکلم به زبان انگلیسی رابطه علت و معلولی وجود دارد. مهاجران نمیتوانند با شروع به یادگیری قوی زبان انگلیسی انتظار افزایش درآمد و دستمزدهای خود را داشته باشند. قطعا موارد دیگری هستند که بین پتانسیلهای افراد در کسب درآمد در بازار کار و علاقه آنها به تکلم به زبانی به جز انگلیسی در منزل ارتباط دارد. بدون کشف این روابط، نمیتوان همه چیز را به دانش افراد در زبان انگلیسی ارتباط داد. اما با این حال فرض بگیرید که این موضوع کاملا ریشه در قدرت تکلم انگلیسی افراد داشته باشد. یکی از گزینههای محتمل این است که صحبت به زبان انگلیسی در منزل به معنای توانایی بیشتر در برقراری ارتباط در محل کار خواهد بود، موضوعی که یکی از نگرانیهای اصلی افراد استخدام کنندهای است که دادههایشان را در اختیار این پژوهش قرار دادهاند و این افراد را در زمان تماس با ارسالکنندگان رزومه با تمایز قائل شدن میان افراد مواجه میکند. مورد دیگر نیز این است که بهنظر استخدامکنندگان، خارجی تبارهایی که انگلیسی را آموختهاند احتمالا مهارتهای دیگری که آنها را بالاتر از میانگین جامعه قرار میدهد نیز کسب کردهاند.
اما مورد دیگر این است که ممکن است بازار کار میان کسانی که انگلیسی سلیس صحبت میکنند و دیگران، تبعیض قائل شود، هرچند شغل مورد نظر هیچ ارتباطی با این مساله نداشته باشد. موضوعی که به طرف تقاضا بازمیگردد و بعید است صرفا به خاطر زبان باشد.
منبع : دنیای اقتصاد