فضای باغ باز است، تفاوت چندانی با ۱۱ سال قبل نکرده، وقتی که برف میبارید و اسفندیار رحیممشایی – رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی -، «باغ کتیبهها» را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت بیش از یک دهه، هنوز کتیبههای مولاژ شده در محوطهی شرق کاخ نیاوران روی پای خود ایستادهاند، اما با یک تفاوت کوچک.
تفاوتهایی که به راحتی میتوان نشانههایش را روی تنِ کتیبهها دید، شکستگیها و آسیبهایی که مرور زمان به مولاژِ کتیبههای تاریخی و باستانی در محوطههای تاریخی و روباز و فضاهای صعبالعبور وارد کرده است. از سوی دیگر به نظر میرسد گردوغبار فراموشی بعد از گذشت این سالها هدف اصلی و اولیه برای ایجاد چنین پایگاهی را از یادها برده است!
به گزارش رتبه آنلاین از ایسنا، نیمهی بهمن ۱۳۸۷، بخش جدیدی به مجموعهی فرهنگی ـ تاریخی نیاوران اضافه شد، فضایی که از نظر تاریخی و پژوهشی میتوانست امروز یکی از مهمترین بخشهای تاریخی باشد که هر پژوهشگرِ ایرانِ باستان برای دیدناش لحظهشماری میکند. فضایی که قرار بود پایگاهی برای کتیبههای صخرهای ایران باشد، اما امروز فقط بخشی از فضای باز نیاوران است که بازدیدکنندگان از این کاخ موزه با پرداخت ورودی نیاوران، میتوانند در این فضا نیز تردد کنند.
در آن زمان حدود ۴۳ مولاژ از کتیبههای صخرهای متعلق به دورههایی مانند مادها به خط و زبان «اوراتی»، «آشوری» و «آرامی» متعلق به مناطق اهر و سراب، دورهی تاریخی «پارتی» و «ساسانی» به خط و زبانهای فارسی باستان، «آکدی»، «عیلامی» و «آرامی» تا اواخر دورهی ساسانی و خط شکستهی پهلوی در فضایی که با یک سر در متفاوت میخواست باغ کتیبهها را از دیگر بخشهای نیاوران جدا کند، روی زمین نصب شده بودند.
اما حالا قفل زرد رنگ چفت شده روی درِ اتاقی که شاید فقط یکی دو سال دفتر پایگاه کتیبههای صخرهای کشور بود، انگار سالهاست با در فلزی عجین شده و کتیبههای بزرگ قامتی که به نظر میرسد روزی قرار بوده در نقطهای دیگر در این باغ نصب شوند، به دیوار و روی زمین به حال خود رها شدهاند، کتیبههایی که تاریخِ ساختِ نخستینِ مولاژ آنها دستکم به ۳۰ سال قبل میرسد.
حالا یکی دو تابلوی قدیمی راهنما در فضای کاخ، فلششان به سمت باغ کتیبههاست، اما تابلوهای نزدیکتر به این فضا، فراموش کردهاند باغ را نشان دهند، هر چند آنقدر فضای مناسبی برای پیادهروی و استفاده از آرامش باغ هست که بدون وجود هیچ تابلوی راهنمایی هم بازدیدکنندگان را به سمت خود جذب میکند.
انگار بارشِ باران آرایش روی صورت کتیبهها و به خصوص تابلوهای معرفی آنها را پاک کرده، بیریخت و بدقواره شدهاند، کتیبههایی که روزی افتخارِ رسول بشاش معاون پژوهشکده زبان و گویش و تیمِ پژوهشیاش بودند.
مولاژبرداری از کتیبهی «پهلوی» در مشکینشهر در سال ۱۳۶۸ نخستین قدم برای ایجاد مجموعهای تحقیقی – پژوهشی در کاخ – موزهی نیاوران بود، هرچند مولاژ آن کتیبه توسط قاچاقچیان آثار تاریخی آسیب دید، ولی این کار باعث ادامهدار شدن کار مولاژبرداری از کتیبههای صخرهیی ایران شد، اقدامی موثر برای حفاظت از این کتیبهها.
بعد از آن، گاهی مولاژبرداری از کتیبهها در نقاط مختلف کشور انجام میشد، اما تا ۱۵ بهمنماه ۱۳۸۷ هیچ طرح مستمری برای این کار وجود نداشت، تا اینکه طرح ایجاد باغ – موزهی کتیبهها به پیشنهاد رسول بشاش – معاون وقت پژوهشکدهی زبان و گویش – اجرایی شد تا به قول سید مهدی موسوی کوهپر – رییس وقت پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور – با این طرح، دانشجویان و محققانی که قصد مطالعهی مسائل و خطوط تاریخی را دارند مجبور نباشند، هزینه و وقت زیادی را برای دیدن اصل این کتیبهها صرف کنند، او حتا اعتقاد داشت که این اقدام باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت و بهعنوان مرکزی برای کتیبهشناسی معرفی شود.
در سال ۱۳۸۵ قول راهاندازی باغ – موزهی کتیبهها در کاخ سعدآباد داده شد که بهدلیل تأمین نشدن اعتبار، بار دیگر در سال ۱۳۸۶ قول گشایش آن در مجموعهی فرهنگی – تاریخی نیاوران داده و قرار شد تا آن با همکاری پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و مجموعهی کاخ نیاوران افتتاح شود، اما مدتی قبل از افتتاح رسمیِ این باغ-موزه، آن در کاخ موزهی نیاوران به صورت غیر رسمی کار خود را آغاز کرده بود و برخی کتیبهها نیز در فضای باغ کاخ، در معرض نمایش قرار گرفته بودند.
در زمان افتتاح رسمی باغ – موزهی کتیبهها هدف از انجام این کار علاوه بر رفع دغدغهی ناشی از تخریب کتیبهها، سرکشی بهموقع به کتیبهها برای کنترل و مراقبت فیزیکی از آنها و در صورت نیاز مرمت اضطراری اعلام شد، اهدافی که تا کنون گزارش مستندی از دستیابی به آنها تا کنون منتشر نشده است و حتی هیچ کدام از این اقدامات و قولها و آرزوها باعث نشدهاند تا طرحی که قرار بود آینده پژوهش روی کتیبههای صخرهای کشور باشد، به درستی و با موفقیت اجرائی شود.
در زمان افتتاح رسمی این باغ – موزه از رییس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خواسته شد تا بهدلیل در معرض خطر شدید بودن آنها، یک سالن برای نگهداری از آرشیو قالبها و استفاده برای تکثیر آنها اختصاص یابد. همچنین با توجه به فراهم آمدن این کتیبهها که هر کدام بهطور پراکنده در نقاط مختلف کشورند، به بخش اداری مجموعهی باغ کتیبهها، توجه ویژهای برای توسعه و تکمیل شود.
اما به نظر میرسد نه تنها نسبت به هیچ کدام از طرحها توجهی نشد، بلکه کارهای اولیهای که قرار بود برای ادامهدار بودن این پایگاه مهم و پژوهشی در دستور کار باشند، نیز فراموش شدند.
باغ کتیبهها از آغاز، فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشت؛ نبود اعتبار که کار مولاژبرداری را با وقفه روبهرو میکرد یا دورکاری که در اواخر سال ۱۳۸۹ این باغ را بدون متولی کرد. از سوی دیگر، هرچند طراح این مجموعه یک کتیبهشناس بود، اما با سپرده شدن مدیریت این مجموعه به رییس مجموعهی کاخ نیاوران و تغییر گاه و بیگاه رییس این مجموعه، تصمیمگیری دربارهی این باغ – موزه را با مشکلاتی روبهرو کرد.
بیتوجهیها تا جائی ادامه پیدا کردند که حتی در دورهای گویا این کتیبهها فرزند ناخواستهای بود که خانوادهاش به هر روشی قصد داشت ان را از خود دور کند، مانند چند سال قبل که کتیبهها جای زیادی را در نیاوران اشغال کرده بودند و مدیریتاش قصد داشت باغ کتیبهها را به شهرداری تهران واگذار کند، به این معنی که قرار بود شهرداری مولاژِ کتیبهها را به یکی از نقاط تحت مدیریت خود منتقل کند.
حالا باغ کتیبهها همچنان سر جای خودش است، فضایی که بیشتر به یک تفرجگاه شبیه شده تا مکانی که قرار بود روزی پذیرای گردشگران محقق و پژوهشگران باشد، انقدر که بازدید کنندگان از این فضا بیشتر تمایلشان برای بازی و قدم زدن در این بخش از مجموعه کاخ است، تا دستکم خواندن اطلاعات کتیبهها و آشنایی با آنها!