پیادهسازی مدیریت ریسک درشرکتهای بیمهای ایرانی، یکی ازمطلوبیاتی است که درحال وهوای امروز صنعت بیمه کشور برهمه مفروض است. اما چگونگی این روند و پیش نیازهایش اتفاقی است که نیازمند بررسی از همه جانبه دارد. به گزارش رتبه آنلاین، ازهمین رو در ادامه و در قالب یک گفت و گو با سید رسول تاجدار مدیرعامل و نایب رئیس هیات مدیره بیمه البرز به نکات کمتر مورد توجه درحوزه پیاده سازی مدیریت ریسک پرداختهایم. این گفت وگو را میخوانید:
* به عنوان پرسش نخست می خواستیم دیدگاه جنابعالی را درباره نقش وجایگاه «مدیریت ریسك» و«علوم آكچوئرال» در نحوه عملكرد و مدیریت شركتهای بیمه بدانیم. در این مقوله چه رویکردی دارید؟
درتمامی شرکتهای بازرگانی، وجود سیستم مدیریت ریسك قوی، جزو لاینفك یك سیستم حاکمیتی سالم محسوب میشود. در شرکتهای بیمه نیز فرآیند مدیریت ریسك، به شرکت بیمه کمك میکند تا ماهیت و اهمیت ریسكهایی که ممكن است با آنها مواجه شود را درك کرده و آنها را مدیریت کند. شرکتهای بیمه، باید اطمینان حاصل کنند که سیستم مدیریت ریسك آنها، بهطور یكپارچه در درون ساختارسازمانی، فرآیندهای تصمیمگیری و فرهنگ سازمان نهادینه شده است و ارتباط شفافی با سایر واحدهای مرتبط سازمانی (فنی ومالی) دارد. در واقع، شرکتهای بیمه، باید چارچوب مدیریت ریسك شرکتی صحیح را به عنوان بخشی از ساختار کلی حاکمیت خود و مطابق با ماهیت، مقیاس و پیچیدگی کسب وکار و ریسكهای خود ایجاد کرده و در چارچوب آن فعالیت کنند .این چارچوب باید درعملكرد کسب وکار و فرهنگ شرکت بیمه، نهادینه شده و همه ریسكهای اصلی که بهطورمعقولی قابل پیشبینی بوده و شرکت بیمه با آنها مواجه است را مدنظر قرار دهد. در این خصوص، جنبههای حاکمیتی هیئتمدیره مانند نیاز به وجود یك سیستم کنترل داخلی نیز پیششرط مهمی برای مدیریت ریسك مؤثر محسوب میشوند.
*از منظر شما، جایگاه «مدیریت ریسك بنگاه(ERM)» و رابطه آن با اتخاذ تصمیمات بهینه در مواجهه با ریسك در شركتهای بیمه چیست؟ در این خصوص توضیح میفرمایید؟
رویدادهای دهههای اخیر نشان داده که روند تغییراتی که بنگاهها با آن روبرو هستند بیش از پیش شدت یافته و غیر قابل پیش بینی شده است. از سوی دیگر، وقوع بحرانهای مختلف درسطح جهان بویژه بحرانهای اقتصادی و مالی، اهمیت روز افزون توجه به مدیریت ریسکهای مختلف را برای فعالان اقتصادی و بویژه بنگاههای مالی از جمله بانکها و بیمهها آشکارکرده است. در چارچوب مدیریت ریسك شركتی، شناسایی ریسكهای بنگاه و ارزیابی آن از اهمیت بالایی برخوردارند. بر این اساس میبایست حوادث و پدیدههایی كه میتوانند بر عملیات و فعالیتها و همچنین حصول اهداف یك شركت تاثیر نامطلوب داشته باشند شناسایی و ارزیابی شوند تا شركت قادر باشد به نحو مناسبی در مقابل آن حوادث واكنش نشان دهد.
از طرف دیگر، مدیریت ریسك، طی سالهای گذشته، فرآیندی تكاملی را طی كرده است. در ابتدا نگرش مدیریت ریسك مبتنی بر «سیلو» بود كه در این وضعیت ریسكهای مالی را واحدهای مالی و ریسكهای عملیاتی را واحدهای عملیاتی مدیریت میكردند. این نوع نگرش فاقد یكپارچگی در سطح سازمان بود و مشكلاتی را به همراه داشت كه اصلاح آنها منجر به پیدایش شیوه جدیدی از مدیریت ریسك تحت عنوان «مدیریت ریسك شركتی یا مدیریت ریسك یكپارچه» شد.
برای مثال، در سالهای اخیر شركت فورد زیان بالایی را ناشی از عدم هماهنگی لازم بین راهبردهای مدیریت ریسك گزارش كرده است . شركت مزبور برای بخشی از خودروهایش مقدار بسیار زیادی پالادیم به قیمت ۱۵۰۰ دلار به ازای هر اونس خریداری كرد؛ در حالیكه در همین زمان، آزمایشگاههای تحقیقاتی فورد مطالعاتی را برای كاهش وابستگی به ماده مذكور انجام میداد. بلافاصله بعد از انتشار نتایج این تحقیق، قیمت پالادیم به مبلغی معادل ۴۰۰ دلار به ازای هر اونس سقوط كرد و فورد به خاطر تجدید ارزیابی موجودیهایش میلیاردها دلار زیان كرد.
از این نوع مثالها در ابعاد كوچكتر در شركتهای بیمه ایرانی نیز دیده میشود. برای مثال، مدیریت امور نمایندگان ممكن است با هدف گسترش شبكه فروش، تعداد نمایندگان را به دو برابر افزایش دهد در حالیكه واحدهای نظارتی، آمادگی لازم برای نظارت بر این تعداد نماینده و آموزش این تعداد نماینده را ندارند و یا تبلیغات گستردهای در معرفی یك محصول جدید بیمهای انجام شده درحالی كه واحدهای فروش آمادگی پاسخگویی به سوالات و جذب بیمهگذاران را ندارند.
* با توجه به آن كه مدیریت ریسك، جزء شایستگی محوری (Core Competency) شركتهای بیمه است، این قبیل شركتها میبایست چه اقداماتی به منظور دستیابی به شرایط مطلوب در این حوزه انجام دهند. مطمئن هستید مدیریت ریسك جزء شایستگی محوری است؟
مدیریت ریسك در ابتدا تنها به پایش ریسك میپرداخت لیكن بعدها به اندازهگیری و كمی كردن ریسك و پس از آن به مدیریت ریسك پرداخت. مدیریت ریسک، تنها وضعیت ریسك را ترسیم نمیكرد، بلكه مسئولیت ارائه راهكار جهت كاهش و تامین ریسك را نیز بر عهده گرفت. امروزه، مدیریت ریسك بیشتر درگیر تحلیل استراتژیك و حمایت از تصمیمات تجاری است. به عبارت دیگر، مدیریت ریسك از وضعیت تحلیل انفعالی و اندازهگیری ریسك به سمت نقش مشاورهای و ارائه ساز وكارهایی برای توانا ساختن شركت در پیشبینیها و تصمیمگیریها حركت كرده است. بنابراین نه تنها مهم است بلکه از ارکان ضروری برای پایداری و توسعه شرکتها در بازار امروز است.
* شیوه)های) مدیریت ریسك مطلوب با توجه به شرایط كنونی صنعت بیمه كشور، كدامند و برای استقرار آنها چه الزاماتی باید تأمین و رعایت شود؟
میبایست به این نکته توجه داشت که علیرغم ورود ادبیات مدیریت ریسک در بحثهای دانشگاهی، همچنان این بحث در صنایع مختلف کشور ناشناخته و مهجور مانده و صنعت بیمه نیز از این قاعده مستثنی نیست.
به نظر من مدیریت ریسک در شرکتهای بیمه از سه منظر مطرح میشود : اول؛ مدیریت ریسکهای شرکتی، که شامل ریسکهایی میشود که ممکن است هر کسب و کاری را تحت تأثیر قرار دهد مانند ریسک برنامهریزی، ریسک سرمایهگذاری، ریسک نیروی انسانی، ریسک عدم انطباق با قوانین و مقررات، ریسک های مربوط به IT، ریسکهای مدیریتی ، ریسکهای عملیاتی و…
دوم؛ مدیریت ریسکهای مربوط به محصولات بیمهای (پوششهای بیمهای) به طور مثال، اگر شرکت بیمه قصد بیمه کردن سد یا پالایشگاهی را داشته باشد، قبل از صدور بیمهنامه باید ارزیابی ریسک ( شامل شناسایی و ارزیابی عوامل موثر در ریسک) انجام شده و نتیجه این ارزیابی در نرخ و شرایط بیمه نامه انعکاس یابد .
سوم؛ مدیریت ریسک بیمهگذاران و ارائه خدمات مشاوره مدیریت ریسک به آنان است در واقع، ما به عنوان شرکت بیمه باید قادر باشیم به بیمهگذاران خود مشاورهی مدیریت ریسک داده و عوامل مؤثر بر ریسکهایشان را برایشان بازگو کنیم، اما متأسفانه هنوز صنعت بیمه در این زمینه توفیقی حاصل نکرده است .
علاوهبراین، در حال حاضر، با توجه به شناختی که نسبت به شرکتهای بیمه دارم مطمئن هستم در زمینه مدیریت ریسک شرکتی نیز اقدام موثری انجام نشده است و تنها با ایجاد یک واحد در ساختار سازمانی و آن هم با الزام بیمه مرکزی مشکلی حل نخواهد شد. بنابراین، شاید اولین الزام در این خصوص بالابردن سطح دانش صنعت بیمه در زمینه نحوه استقرار مدیریت ریسک در صنعت بیمه باشد که البته با توجه مشکلات و چالشهای صنعت بیمه در حال حاضر رسیدن به سطح مطلوب دور از انتظار است.
* نحوه مواجهه شركتهای بیمه با ریسك های نوظهور را تبیین نمایید. آیا محصولات بیمهای عرضه شده در كشور پاسخگوی چنین ریسكهایی است یا این كه باید محصولاتی جدید متناسب با ریسكهای این چنینی ابداع شود؟
ریسک های نوظهور از آن جهت که محدوده گسترش و تأثیرات بالقوه آن نامعلوم و مبهم است، به سادگی قابل درک نیست، اما از آن جهت که میتوانند به سرعت تبدیل به خسارات عمدهای برای صنعت بیمه شوند، خطرناک هستند. شناسایی و ارزیابی حرفهای ریسکهای نوظهور، عنصری نوظهور در مدیریت ریسک محسوب شده و مدیریت ریسک شرکتی را از مدیریت ریسک سنتی متمایز میسازد. اگر چه هدف اصلی از پردازش یک ریسک نوظهور، اجتناب از زیانهای غیر منتظره آن است اما میتوان از آن برای شناسایی فرصتهای جدید جهت معرفی محصولات جدید بیمهای به بازار استفاده کرد.
* نقش نهاد)های) ناظر و نیزهمكاریهای بین سازمانی در رابطه با مدیریت ریسك و نیز ارتقا و بهبود آن در شركتهای بیمه چیست؟
نهاد ناظر باید مطمئن شود که شرکتهای بیمه برای شناسایی، ارزیابی، نظارت و کنترل یا کاهش تمامی ریسک های مهم و نیز ارزیابی کلی میزان توانایی خود درباره وضعیت ریسکی که در آن قرار دارند، دارای فرآیند جامعی از مدیریت ریسک )شامل نظارت هیات مدیره و مدیریت ارشد( هستند. این فرآیندها باید متناسب با اندازه و پیچیدگی شرکت مزبور باشد. نهاد ناظر باید مطمئن شود شرکت های بیمه ریسک های تحت پوشش خود را در( زمینه فعالیتهای بیمهگری)به درستی ارزیابی کرده و از طریق بیمه اتکایی مدیریت میکنند و ابزارهای لازم برای تعیین نرخ حق بیمه را در اختیار دارند.
علاوهبراین، نهاد ناظر باید استانداردهایی به منظور مدیریت ریسکهای بیمهای و غیر بیمهای شرکتهای بیمه، شامل نحوهی شناسایی، طبقه بندی، تحلیل و ارزیابی ریسک و … تعریف و اعمال کرده و شرکت های بیمه را ملزم به ارائه گزارشهای ادواری در این خصوص کند.
*نقش و جایگاه مدیریت ریسك در شركت های بیمه و پیوند و رابطه آن با صنایع پیشران اقتصاد ایران مانند نفت، پتروشیمی، گاز و … را تبین کنید؟
صنایع پیشران در هر اقتصادی به صنایعی اطلاق میشود که موتور محرک اقتصادی آن کشور محسوب شده که معمولاً رشد و پیشرفت در هر یک از این حوزهها و صنایع منجر به رشد و پیشرفت در کلان اقتصاد میشود. اکتشاف و تولید منابع نفت و گاز همواره ریسکهای فراوانی داشته است و با عدم قطعیتهایی روبرو بوده است. از این رو به دلیل وجود عدم قطعیت از ریسکهای موجود، این امر ممکن است سبب ضررهای مالی و فنی پذیرنده ریسک شود. بنابراین، شرکتهایی که قصد فعالیت در این عرصه را دارند میبایست به خوبی از دانش روز در این حوزه مطلع باشند.
* ارتباط و پیوند مدیریت ریسك در شركتهای بیمه با حوزه سلامت و نحوه گزینش بیمه گذاران و بیماران کجاست و اثر آن بر ریسك شركت های بیمه چگونه خواهد بود؟
در حوزه بیمههای درمان شرکتهای بیمه با سه نوع ریسک عمده مواجه هستند اول؛ ریسکهای مربوط به بیمهگذار مانند سن و تعداد بیمه شده، سابقه خسارت، پوششهای بیمهنامه، سقف تعهدات و … که قابل ارزیابی هستند و در نرخ و شرایط بیمهنامه لحاظ میشوند.
دوم؛ ریسکهای مربوط به تغییر در قوانین و مقررات؛ به نوعی که گاهی مشاهده میشود در میانه قرارداد درمان هزینهها و تعرفههای انواع خدمات درمانی توسط بخش درمان افزایش مییابد و بیمهگران را با مشکلات متعددی رو به رو میسازد و سوم؛ ریسک ناشی از اقدامات تقلبکارانه. همان طور که مستحضر هستید صنعت بیمه در بخش بیمههای درمان نسبت خسارت بالای ۹۰ درصد دارد و اگر میزان کاربر بودن این رشته، کارمزد نماینده و هزینههای جانبی را به آن اضافه کنیم بیمههای درمان در مجموع برای شرکتهای بیمه رشتهای زیانده هستند. بنابراین، فعالیت در این حوزه تنها در سه حالت مقرون به صرفه خواهد بود. اول آنکه؛ بیمهگذار حداقل دو یا سه سال در یک شرکت بیمه باقی بماند، در این حالت زیرساخت لازم برای بیمهگذار مورد نظر در شرکت بیمه به لحاظ فناوری و نیروی انسانی شکل گرفته و فعالیتها با هزینه کمتری برای شرکت بیمه ادامه خواهد یافت.
دوم،آنکه؛ حقبیمهها به موقع وصول شده و سرمایهگذاری شوند و سوم آنکه؛ بیمهگذار در کنار پرتفوی درمان بیمههای اموال خود را نیز نزد شرکت بیمه مورد نظر بیمه نماید در این حالت ممکن است و در بیشتر موارد چنین است که مجموع پرتفوی بیمهگذار سودده خواهد بود. لیکن آنچه که اتفاق میافتد ایناست که بیشتر به دلیل رقابت نامناسب در بازار، بیمهگذار در سالهای بعد با نرخهای پایینتر از سوی بیمه گران رقیب مواجه شده و شرکت بیمهگر خود را عوض میکند و مضاف بر آن اینکه اغلب این شرکتها، شرکتها و سازمانهای بزرگ( بعضاً دولتی) هستند. بدلیل قدرت چانهزنی بالاتر و یا بروکراسی داخلی و …. حقبیمهها را با تاخیر پرداخت کرده و بیشترسود مورد انتظار از سرمایهگذاری نیز عاید شرکتهای بیمه نمیشود.
*به نظر شما، استانداردها و چالش های مدیریت ریسك در صنعت بیمه ایران در چه مقوله هایی خلاصه میشود؟
در دنیا استانداردهای مختلفی برای مدیریت ریسک شرکتی طرح شده است که در صنایع مختلف به اشکال متفاوت پیاده سازی شده است. صنعت بیمه تاکنون با مدیریت ریسک شرکتی به مفهوم عام آن بیگانه بوده است. این استانداردها میبایست برای صنعت بیمه و برای ایران با توجه به شرایط محیط کسب و کار، بومی سازی شود که این مهم در حال حاضر به تنهایی از عهده شرکتهای بیمه خارج است. بیمهمرکزی یا سندیکای بیمهگران و یا مجموعهای زیر نظر این نهادها میبایست مسئولیت کار را برعهده بگیرند. نکته دیگر اینکه برای مثال در مباحث مربوط به توانگری مالی وحاشیه توانگری بسیاری از شاخصهای ریسک شرکتی مانند ریسک عملیاتی، ریسک نقدینگی و ضرایب مربوط به ریسکهای فنی برای صنعت بیمه محاسبه شد لیکن هیچکدام از شرکتها نتوانستند ضرایب اختصاصی مربوط به شرکت خود را استخراج کنند(البته نقص در اطلاعات موجود نیز مزید بر علت بود) حال در نظر بگیرید که این تنها محاسبه ساده و بخش کوچکی از آن چیزی است که تحت عنوان مدیریت ریسک شرکتی مطرح میشود.
علاوه بر دانش فنی به نظر اینجانب بزرگترین معظل در این رابطه، فقدان اطلاعات آماری قابل اتکا است. سیستمهای فناوری اطلاعات ما برای تجزیه و تحلیلهای آماری طراحی نشدهاند شاید بیشترین انتظاری که میشود از آنها داشت این است که سابقه بیمهنامه یا بیمهگذاری را برای ما استخراج کنند ولی اطلاعات مربوط به عوامل و فاکتورهای ریسک که مورد نیاز تحلیل ریسک هستند جمعآوری نشده است.
* اهمیت و ضرورت آموزش و به روزرسانی كارشناسان و مدیران مرتبط با «مدیریت ریسك» در شركتهای بیمه تا چه حد جدی است و به تقسیر شما در این حوزه چه باید کرد؟
همانطورکه در مباحث قبلی نیز مطرح کردم بزرگترین نیاز ما دراین بخش آموزشهای لازم و کاربردی است و این آموزشها میبایست در شرکتهای بیمه نهادینه و عملیاتی شوند . صرف آن که آکچوئر رسمی استخدام کنیم و یا کمیته آکچوئری را با کارشناسانی که تازه از سیستم آموزشی فارغالتحصیل شدهاند تشکیل دهیم، مدیریت ریسک در شرکت پیادهسازی نخواهد شد.
* مدیریت ریسك از نگاه مدیرعامل یك شركت بیمه به چه معنی است؟
مدیریت ریسک، باید قادر باشد تهدیدات و مخاطراتی که ایفای تعهدات شرکت را به بیمهگذاران، سهامداران و ذینفعان با مشکل مواجه میکند شناسایی کرده و برنامههای استراتژیک برای اداره و مدیریت این تهدیدات داشته باشد.