امیر ناظمی
مواجههی ما با فناوری حکایت یکسانی بوده است. میرزا ملکمخان، روشنفکر دوران قاجار، نقل میکند (کتاب “فکر آزادی و ..” آدميت):
“من برای آوردن تلگراف به ایران جنگیدم. در حالی که شهرها و قصبات اروپا دارای خطوط ارتباطی بودند؛ عینالدوله، صدراعظم ناصرالدین شاه اجازه نمیداد در شهرهای ایران، خطوط تلگراف احداث کنم”
ممنوع کردن هر فناوری نوظهوری در این کشور قدمتی دارد به تاریخ همان فناوری!
ملکمخان توضیح میدهد: “عینالدوله معتقد بود: اگر رعایا دارای تلگراف شدند در ولایات و ایالات مملکت محروسه ایران، در جلوی تلگرافخانه تجمع میکنند و از احوال یکدیگر با خبر میشوند و علیه سلطنت آشوب میکنند. من برای احداث تلگراف با عینالدوله جنگیدم”
بازتولید عینالدولهها
عینالدولهی دورهی رضاخان نیز در دایره تجارت داخلی وزارت فلاحت و تجارت آشکار میشود. زمانی که در سال ۱۳۰۸ در پاسخ به تاجری که در فکر تاسیس رادیو بوده است، اعلام میکنند:
“ورود دستگاه تلگراف و تلفن، بیسیم گیرنده و یا مخابرهکننده، مطالب و آلات و اسباب آن جز برای اداره تلگراف بیسیم دولت وقت، به طور کلی ممنوع است”
سرنوشت ویدئو یا ماهواره نیز متفاوت نبوده است. همگی در برابر دیدگاه “فناوریهراسی” (Technophobia) به سرنوشت یکسانی دچار شدهاند. یعنی کسانی بودهاند که بر پایهی هراس از فناوری کوشیدهاند تا حاکمیت را راضی کنند تا به جای استفاده و توسعه؛ در برابر فناوری بیایستد.
سرگذشت تکراری ما
این سریال تکراری ترس از فناوری همواره ۳ پرده داشته است:
پردهی ۱: ممنوعیت فناوری و حذف نوآوران و روشنفکران
ابتدا با فناوری (چه سخت، چه نرم) مقابله میشود. رادیو، ویدئو، ماهواره، وبلاگها و شبکهی اجتماعی ممنوع شده یا مدارس دختران در سکوت دولت به آتش کشیده میشوند!
پردهی ۲: ورود خارجیها
در فقدان بازیگران داخلی، عرصه برای خارجیها باز میشود. رادیو BBC به پخش برنامه در ایران مشغول میشود؛ فیلمهای خارجی بازار ویدئو و شبکههای اجتماعی مانند وایبر وفیسبوک جامعهی ایران را تصاحب میکنند؛ یا ۸۵ درصد مردم برنامهی ماهواره میبینند؛ یا مثلا مدارس خارجی محصلان دختر را جذب میکنند.
پردهی ۳: دولت دیرآمده
دولت دیرآمده که متوجهی اشتباه میشود، تلاش میکند نسخهی دولتی خودش را جایگزین کند؛ اما دریغ که از یک سو دولت، اعتماد عمومی را از دست داده و از سوی دیگر، آن نوآوری که سرمایهاش در پردهی نخست از دست رفته، وارد بازی نمیشود! دیگر روشنفکری که مدرسهاش به تعطیلی کشانده شده و جانش در خطر بوده، به فعالیت مجدد اعتماد ندارد…