«مسأله فیلترینگ را نیز باید برای همیشه فراموش کرد؛ نه فقط از منظر فنی که شدنی نیست، بلکه فقط ١٢درصد شرکتکنندگان در نظرشنجی ایسپا موافق فیلترینگ دایمی و اکثریت قاطع خواهان رفع سریعتر فیلترینگ بودهاند. ضمن این که ٦٣درصد گفتهاند در زمان فیلترشدن تلگرام از فیلترشکن استفاده کردهاند که به طور قطع رقم واقعی بیشتر است و فیلتر کردن رسانهای که حداقل دوسوم افراد برای دور زدن آن از فیلترشکن استفاده کنند، کار عاقلانهای نیست.»
به گزارش رتبه آنلاین روزنامه شهروند در سرمقاله دوشنبهاش نوشت: «جامعه ایران از بسیاری جهات دچار تغییرات شده است؛ به طور طبیعی شناخت جزییات این تغییرات نیاز مبرم همه ما از جمله حکومتکنندگان است. در نتیجه فشار برای تأمین این نیاز منجر به انجام نظرسنجیهایی شده است که بر خلاف گذشته میتوان آنها را با فراغ بال بیشتری انجام داد و منتشر کرد.
رویدادهای نیمه اول دیماه از این نظر پدیده منحصربهفردی بود که چنین نیازی نسبت به آن احساس میشد. هر چند هنوز ملاحظاتی رسمی یا غیر رسمی درباره انجام و انتشار اینگونه مطالعات وجود دارد ولی به نظر میرسد که این ملاحظات به نسبت گذشته کمتر شده است. درباره این اتفاقات و نیز سایر مسائل جاری کشور گزارش چند مطالعه منتشر شده است که پرداختن به آنها مفید است.
یکی از این گزارشها که وابسته به یک نهاد امنیتی است، هنوز چنان که باید و شاید در دسترس نیست. یکی دیگر که سعی کردهاند آن را با نام یک دانشگاه خارجی و آمریکایی معرفی کنند، فاقد اعتبار کافی است و هر کس که حداقل آشنایی با نظرسنجی و پیمایش دارد، متوجه میشود که سوگیری مطالعاتی وجه غالب بر این نظرسنجی است و قابل اعتنا نیست. ولی نظرسنجی موسسه ایسپا که دادههای آن نیز در کانال این موسسه و مطبوعات درج شده قابل توجه و معتبر به نظر میرسد.
پیش از ورود به برخی از یافتههای این نظرسنجی باید گفت که نظرسنجیها تا حدودی مثل دماسنج هستند. ما برای فهمیدن سردی و گرمی هوا نیازی به دماسنج نداریم. هوا که سرد شود خیلی راحت آن را حس میکنیم و لباسهای بیشتری میپوشیم و اگر گرم شود نیز لباسها را کم میکنیم. کافی است که حس لامسه ما به نسبت سالم باشد تا سردی و گرمی هوا را حس کند ولی ما هیچگاه نمیتوانیم با قاطعیت و جزییات دمای هوا را از روی حس خودمان بگوییم. برای این کار نیازمند دماسنج هستیم تا جزییات را ارایه کند.
بنابراین نتایج نظرسنجیها نمیتوانند خلاف حس و ادراک عمومی ما باشند که اگر باشند، یا غلط هستند یا باید با دلایل کافی تبیین شوند. مثل کسی که تب دارد و در هوای سرد نیز احساس گرم بودن میکند یا کسی که میلرزد و در هوای گرم هم میخواهد زیر پتو برود. این اختلال در حس عمومی را باید به صورت مستدل توجیه کرد ولی نظرسنجی میتواند جزییات مهمی را به ما بگوید که با چشم عادی و حس معمولی نمیتوانیم آنها را ببینیم یا حس کنیم.
یکی از مهمترین نتایج این نظرسنجی این است که رسانه ملی تقریبا از گردونه اطلاعرسانی خارج شده، یا حداقل این که نقش آن بسیار ضعیف شده است. از مردم پرسیده شده است که اخبار رویدادهای اخیر کشور (اعتراضات دیماه) را از چه طریقی پیگیری میکردید.
هر کس میتوانسته است دو مورد را ذکر کند. نتایج به این شرح است؛ صداوسیما ٥١ درصد، شبکههای اجتماعی ٢٩درصد، دوستان و آشنایان ٢٠درصد، ماهواره ١٦درصد، سایتهای خبری ١٠ درصد، مطبوعات ٥/٥ درصد. به ظاهر چنین به نظر میرسد که هنوز حدود نیمی از افراد از صداوسیما استفاده میکنند ولی نکته مهم این است مردمی که میتوانستهاند دو شیوه پیگیری خبری را ذکر کنند، باز هم فقط نیمی از آنان صداوسیما را ذکر کردهاند.
یعنی برای نیمی از مردم صداوسیما منبع اول و دوم کسب خبر نیز نبوده است! اگر درصدهای سایر شیوهها را جمع کنیم ٨٠درصد مردم از شیوههای دیگر خبری نیز استفاده کردهاند، لذا حداکثر ٢٠درصد مردم به صورت انحصاری از صداوسیما استفاده کردهاند و ٨٠درصد بقیه راه دیگری را رفتهاند، ٥٠درصد جمعیت اصلا از صداوسیما پیگیر خبر نبودهاند و ٣٠درصد نیز از هر دو منبع صداوسیما و سایرین استفاده کردهاند.
خب! این فقط ظاهر ماجرا است. هنگامی که به کیفیت استفادهکنندگان از منابع خبری توجه میکنیم، ماجرا متفاوت میشود؛ افراد با تحصیلات پایین، دارای سن بالا، روستاییتر و در مجموع افراد کماثرتر در فضای عمومی بهرهبرداران از صداوسیما هستند.
در مقابل افراد جوان، تحصیلکردهتر و شهریتر که کنشگران اصلی اینگونه ماجراها و هر ماجرای دیگر هستند، بسیار کمتر از صداوسیما استفاده میکنند. برای توجه به ماجرا کافی است که تفاوت گروههای مذکور را در داشتن تلگرام و استفاده از این برنامه مقایسه کنیم.
در حالی که ٥٨درصد از مردم از تلگرام استفاده میکنند، این درصد برای افراد بالای ٥٠سال فقط ٢٨درصد و برای جوانان زیر ٣٠سال ٨٢درصد است. برای افراد با تحصیلات دانشگاهی ٨٢درصد و افراد غیر دانشگاهی ٤٢درصد است. با این ملاحظات میتوان گفت که صداوسیما به عنوان یک رسانهای که با سنت انحصار رفتار و عادت کرده، اکنون نزد جوانان و تحصیلکردگان دانشگاهی و ساکنان شهرهای بزرگ و مهم جایگاه رده دوم و سوم را برای کسب خبر هم ندارد و اگر اندکی از جایگاهش باقی مانده باشد، به صورت رقابتی است و نمیتواند انحصاری عمل کند. این واقعیت خطرناکی است که امنیت رسانهای کشور را تهدید میکند و یکی از ریشههای این بحرانهای اخیر نیز ناکارآمدی رسانهای کشور است.
مسأله فیلترینگ را نیز باید برای همیشه فراموش کرد؛ نه فقط از منظر فنی که شدنی نیست، بلکه فقط ١٢درصد مردم موافق فیلترینگ دایمی و اکثریت قاطع خواهان رفع سریعتر فیلترینگ بودهاند. ضمن این که ٦٣درصد گفتهاند در زمان فیلترشدن تلگرام از فیلترشکن استفاده کردهاند که به طور قطع رقم واقعی بیشتر است و فیلتر کردن رسانهای که حداقل دوسوم افراد برای دور زدن آن از فیلترشکن استفاده کنند، کار عاقلانهای نیست. امیدواریم که نتایج این پیمایش در درجه اول منجر به اصلاح سیاست رسانهای کشور شود.»