منابع خصوصی، تضمین اجرای پروژه ها در اروپا است
مهدی احمری| بانکها در ایران، مسئول اصلی تامین هزینههای اجرای پروژه های مختلف هستند و این رویه در شرایطی ادامه دارد که دربیشتر کشورهای صنعتی و غربی علاوه بر بانکها، بخشهای دیگری از اقتصاد هم در این زمینه فعال هستند.
به صورت نمونه، تامین مالی پروژهها از طریق فروش اوراق مشارکت و دریافت مبالغی از طرف متقاضیان سرمایه گذاری در این پروژه ها انجام می شود. صاحبان پروژهها در این روش با توجه به شرایط و امکانات خود، مختصات و مشخصات پروژهها، روشهای متفاوت و متنوعی را برای تامین مالی پروژههای خود به کار میبرند.
چرا که در شرایط امروز جهان، کانالهای سنتی تجاری( نظیر مراجعه به بانکها) برای تامین مالی پروژههای بزرگ دیگر پاسخگوی حجم عظیم سرمایههای مورد نیاز کشورها نیست.
به همین دلیل، توسعه سازو کارهای دیگری برای تامین مالی پروژههای صنعتی و زیر ساختی در کشورها به یک ضرورت بدل شد. این سازو کار هم، درکشورهایی که دارای اقتصاد توسعه یافته هستند بیش از دیگر کشورها مشاهده میشود،زیرا ضرورت دارد که مبالغ بسیار زیادی از سرمایههای خصوصی برای تامین مالی سرمایهگذاریهای بلندمدت جذب شود. همین مسئله مدلهای خلاقانه تامین مالی و ابزارهای متناسب مالی را نیاز دارد و این نیازرا ساخته است که حضور پر رنگ تر بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی را منوط به این بخش کند.
حال،در شرایط کنونی حاکم بر اقتصاد ایران که بانکها باکمبود نقدینگی روبرو هستند و به دلیل تحریم های اقتصادی ارتباطشان با دنیای خارج کمتر شده، این سوال اصلی ایجاد شد که روش برخورد ما در این بحران چه باید باشد ؟ ایا میتوان اجرای پروژه های زیر ساختی را به دلیل این مسائل تعطیل کرد؟ یا اینکه روشهای دیگری برای تامین مالی پروژه ها شناسایی شود.
به همین دلیل بر آن شدیم که اصلی ترین و مهمترین روشهای تامین مالی پروژه ها را (علاوه بر استفاده از کمکهای مالی نظام بانکی) بررسی و معرفی کنیم؛ روشهایی که اغلب در اقتصادهای توسعه یافتهای مانند آمریکا و اروپای غربی استفاده میشود. در ادامه روشهای مختلف تامین هزینه های اجرای پروژه ها را بررسی کردهایم.
تامین مالی پروژه محور و اوراق مشارکت
پروژههایی که بیانگر تغییرات ساختاری پربازده و حاوی توسعه پایدارند، میتوانند کاندید مناسبی برای برخورداری از چنین روش تامین مالی باشند. این روش پروژه محور بوده و در سالهای گذشته برای سرمایهگذاری در پروژههای بزرگی در زمینه تولید برق، خطوط لوله نفت و گاز، شبکههای برق، طرحهای پتروشیمی، آبرسانی و فاضلاب در کشورهای پیشرفته و همینطور کشورهای در حال توسعه به کار رفته است.
در این روش سرمایهگذاران پروژه توجیهپذیر، با قبول ریسک سرمایهگذاری، بازگشت سرمایه خود را از درآمد آتی خود پروژه کسب میکنند. لذا پروژه باید قابلیت درآمدزایی مناسب برای پوشش هزینههای بهرهبرداری طرح و بازپرداخت سرمایه و هزینههای مرتبط با آنرا داشته باشد.
فروش اوراق مشارکت پروژهها، ابزار مالی مفیدی جهت تامین مالی بلندمدت مورد نیاز اتحادیه اروپا برای زیرساختهای استراتژیک انرژی است زیرا پروژه های حوزه انرژی ضمن دارا بودن سود دهی بالا، بسیار هزینه بر است و تامین مالی ان از طریق فروش اوراق مشارکت سرعت انجام کار را افزایش می دهد.
به طورکلی تامین مالی پروژهای از دو منبع مالی سرمایه و قرض تشکیل میشود. سرمایه را سرمایهگذار پروژه و قرض را قرضدهندگان شامل بانکها و موسسات مالی مختلفی که از طریق پرداخت وام یا کمک مالی اقدام به پرداخت کمک هزینه می کنند و افرادی که اوراق مشارکت را خریداری می کنند، تامین میکنند. در واقع مجموع درآمد ایجاد شده از این دو محل است که می تواند هزینه های اجرای پروژه را تامین کند.
تغییر رویه ها در سالهای اخیر
روش سنتی تامین منابع مالی قرض از کنسرسیومی از بانکهای بزرگ تجاری و بطور قطع پس از دریافت و بررسی اطلاعات کامل از مشخصات پروژه، کسب اطمینان از سود دهی طرح و با رعایت قوانین مرتبط بانکی، انجام میشود. سرمایه هم از طریق مالک پروژه به تنهایی یا با مشارکت مالک و موسسههای مختلف مالی با کسب سهم در پروژه صورت میگیرد. سهم هر یک از بخشهای مذکور به هزینه سرمایه، نوع پروژه، تکنولوژی آن، ریسکهای مربوطه و مجموعه تضامین پروژه و مواردی مشابه مرتبط است.
نسبتهای منابع مالی قرض و سرمایه در پروژهها، طی سالیان اخیر و با توجه به رشد بازار سرمایه برای اوراق قرضه پروژهها تغییر یافته است. روش جدید در مدل تامین مالی منابع قرضی براساس انتشار اوراق است.
به عنوان مثال در اتحادیه اروپا اوراق قرضه بخش انرژی توسط شرکتهای خصوصی بصورت محدود یا عمومی منتشر میشوند و مشابه یک ابزار مالی قابل معامله در بازار غیربانکی و با ارزش بازاری در مقایسه با سایر بازارهای مالی داد و ستد میشوند. یک پروژه معمولی، 70 تا 75 درصد از محل منابع قرضه و 25 تا 30 درصد از محل سرمایه تامین مالی میشود. حدود 66 درصد منابع قرضه از طریق بانکها و باقیمانده آن از روش اوراق و سایر موسسههای توسعهای انجام میشود. بازار مربوط به اوراق پروژهها و بانکهای سرمایهگذاری در این زمینه عمدتا در کشور آمریکا متمرکزند. از دیدگاه صنعتی نیز بازار اوراق پروژهای در پروژههای نیرو، نفت و گاز و زیرساخت ها متمرکز است.
مقایسه روش وام بانکی و اوراق قرضه
هیچ قانون جامعی برای انتخاب روش مشخصی در تامین مالی پروژه محور وجود ندارد. معیارهای متنوعی بر انتخاب روش وام بانکی یا روش صدور اوراق پروژه یا ترکیبی از هر دو تاثیر گذارند. وام بانکی برای هر بازار دارای رونقی قابل استفاده است ولیکن روش اوراق صرفا در بازارهای خاصی (معمولا بازارهای پیشرفته) قابل حصول است.
اوراق قرضه معمولا درمقایسه با وام بانکی، زمان بازپرداخت بلندمدتتری دارند و به همین دلیل برای وام گیرنده بسیار مطلوب است ولی برای اینکه مردم بتوانند در این امر سهیم شوند باید شرایط ویژه ای وجود داشته باشد. مثلا اینکه اطلاعات پروژه به صورت شفاف وجود داشته باشد.
هر دو روش معمولا نرخ بهره ثابتی دارند. در برخی بازارها می توان نرخ اوراق قرضه را متناسب با نرخ تورم و متغیر تعریف کرد درصورتی که درآمد آتی پروژه به تورم مرتبط باشد.
وام بانکی گرایش به اعمال سیاستگذاریهای بلندمدت را بر پروژه اعمال میکند، اما اوراق قرضه بیشتر تحت تاثیر رفتارهای کوتاه مدت سرمایهگذاران است.
وام بانکی موضوع محرمانه بودن نرخها در روابط قرضدهی و حداقل اطلاعرسانی را به همراه دارد، ولیکن بازار اوراق قرضه نیازمند شفافیت و اطلاعرسانی عمومی است به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه انتشار اوراق مشارکت یا قرضه به سختی انجام می شود.
وام بانکی کنترلهای شدید، نظارت دقیق و موثر بر پروژه را میطلبد که این کار توسط سیستم بانکی انجام می شود. وام بانکی، ساختار مالی انعطافپذیرتری را در زمینه زمانبندی بازپرداخت، نرخ سود براساس اجرای پروژه، استفاده از منابع مالی تخصیص یافته و موارد مشابه دارد. وام بانکی سریعتر منتقل میشود که این یک مزیت بسیار مهم است ولی منابع اوراق قرضه نیازمند درگیر شدن عضو سومی در این رابطه است که ممکن است نیازمند تعیین قوانین تازه ای برای کار باشد. چنانچه پروژه با مشکلی مواجه شود، مذاکره با بانکها در نوع وام بانکی محرمانه میماند، اما درمورد اوراق قرضه اینطور نیست. ریفاینس وام بانکی سادهتر و هزینه تراکنشهای مالی در روش اوراق قرضه بالاتر است.
معیارهای قابلیت استفاده از روش اوراق قرضه
رتبه اعتباری نهاد پروژه: رتبه اعتباری اوراق قرضه پروژه فاکتور سختی در موفقیت بازار اوراق قرضه است. نرخ مناسب برای جذب قرضکنندگان و همینطور ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاران در این بازار اهیمت دارد. سرمایهگذاران این بازار در ارزیابی پروژهها وارد نمیشوند و فقط به نرخهای منتشره از سوی موسسههای مرتبط اعتماد میکنند. در ساختار مالی این روش هدف از نرخ اعلام شده باید پر کردن فاصله بین بازیگران مطلع داخلی (آشنا به پروژه و منتشر کننده اوراق) و بازیگران نامطلع خارجی (ناآشنا با پروژه و سرمایهگذار) باشد.
رتبه اعتباری پروژه نرخ سودی را که قرضدهندگان انتظار دارند نشان میدهد. این رتبه اعتباری را آژانسهای رتبهبندی خاصی با مطالعه اقتصاد پروژه، قرادادهای مربوطه و مناسب بودن ساختار سرمایه پروژه اعلام میکنند. پیچیدگیهای مطالعه ریسک اعتباری با پیچیدگیهای مجموعه تضامین درگیر در تامین مالی پروژه افزایش میابد.
شایستگی پروژه برای بازار اوراق قرضه: یک مشخصه بسیار مهم مالی در یک پروژه مناسب، داشتن جریان نقدینگی قوی و مداوم است و خلاف این مورد منجر به افزایش ریسک سرمایه خواهد شد. این موضوع به خصوص در پروژههای صنعت انرژی که خیلی بزرگ بودن پروژه، استفاده از تکنولوژی های نوآورانه در تولید، مبلغ بالای سرمایه، ارتباطات پیچیده قراردادی بین طرفین و نیاز به متخصیصن و دستیاران مالی و قانونی، خود عوامل افزاینده ریسک هستند، به وضوح دیده میشود. پروژههای مذکور معمولا در دو فاز ساخت و بهرهبرداری و با ریسکها و جریان نقدینگی کاملا متفاوتی تعریف میشوند.
بیشتر مخارج پروژه در فاز ساخت و درآمده در فاز بهرهبرداری متمرکزند. سرمایهگذاران به شرطی اوراق قرضه را خواهند خرید، که پروژه براساس مدل مالی پایداری باشد. قرضدهندگان بلند مدت، صرفا به جریان نقدینگی پروژه برای بازپرداخت پولشان توجه دارند.
پروژه باید سودآور باشد و نرخ سودآوری در مقایسه با سایر پروژهها و همینطور سایر بازارهای سرمایه رقیب جذابیت داشته باشد. تصمیمگیری براساس سودآوری و ریسکها انجام میشود. تمام موارد شامل زمانبندی دقیق و مبالغ هزینه و درآمد در جریان نقدینگی هزینهها و درآمدهای پروژه مورد مطالعه دقیق قرار میگیرند.
گرایش سرمایهگذاران به تامین مالی بلندمدت پروژههای صنعت انرژی: در مورد پروژه های حوزه انرژی از قبیل توسعه حوزه های نفتی یا بهره برداری از آنها،باید دو مشکل اساسی همیشه مد نظر قرار بگیرد. این دو مشکل عبارتند از ریسک موجود و ذات طولانی مدت بودن پروژهها که باید در انتشار اوراق قرضه مد نظر قرار بگیرد. سرمایهگذاری در صنعت انرژی چشمانداز طولانی مدتی نیاز دارد تا پتانسیل بازگشت سرمایه در آن با سپری شدن سالها قابل رویت باشد. پروژههای زیرساختی انرژی داراییهای بلند مدت خوبی هستند که دارای اهمیت عمومی بسیار بالا هستند. موسسههای بزرگ سرمایهگذار در پروژه های بلندمدت (بطور مشخص شرکتهای بیمه و صندوقهای بازنشستگی) ،خریداران بالقوه و پیشقدم ابزارهای مالی و اوراق قرضه در تامین مالی پروژهها هستند. مشخصههای اصلی سرمایهگذاران بلندمدت توانایی حفظ دارایی طولانیتر از سایر رقبا، توانایی سرمایهگذاری در داراییهایی که در بلندمدت سود میدهند و توانایی در بدهیهای بلندمدت در ترازنامه مالی هستند.
نسبتهای مالی پروژه: شرکت پروژه درآمدهای پروژه را برای بازپرداخت سرمایه و قرضهای پروژه استفاده میکند. لذا باید داراییها و بدهیهای بلندمدت متناسبی داشته باشد و نسبتهای مالی بالاتر در شرکت پروژه و البته بدون بالا بردن ریسک، جذابیت برای سرمایهگذار را بالا میبرد. این نسبتها در طول عمر پروژه ثابت نمیمانند و با شروع تولید و رسیدن به جریان نقدینگی مثبت، میزان بدهیها کاهش خواهد یافت.
موارد متنوعی مانند سودآوری، نوع و مدت ریسکها، مشخصات جریان نقدینگی، نیازمندیهای پوششی جریان نقدینگی قرضدهندگان و دیدگاهشان در مورد نسبت بدیه به دارایی هر نوع خاص از پروژه، مکانیزم تمدید حمایت اعتباری، پارامترهای وام (نرخ بهره-سررسید-طول زمان بازپرداخت)، تمهیدات ضمانتی، ارزش اعتباری طرفین و صنعتی که پروژه در آن تعریف شده است، در تعیین نسبت بدهی به دارایی و سقف افزایش بدهی هر پروژه موثرند. وقتی نسبتها بیانگر ارزانتر بودن بدهی در مقایسه با دارایی باشند، سود بازگشت سرمایهگذاری بالا میرود. علاوه بر این موارد ممکن است منافع مالیاتی نسبتهای اهرمی بالاتر را جذابتر کند.
نقد شوندگی بازار اوراق پروژه: بازار اوراق معمولا با بانکها و موسسههای سرمایهگذاری (صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای زیرساخت و شرکتهای بیمه) احاطه شدهاند که علاقمند به سرمایهگذاری بلند مدت هستند. فقدان زیرساخت در بازار اوراق و بازار دوم برای قیمت گذاری و نقد شوندگی جذابیت را برای سرمایهگذاری کاهش و تقاضا برای بالا رفتن نرخ بهره را افزایش میدهد. اما این مشکلات چندان که در نگاه اول به نظر میرسند، بزرگ هم نیستند، چراکه بسیاری از اوراق پروژه خصوصی منتشر میشوند و سرمایهگذاران هم قصد معامله آن را در بازار ندارند. بعلاوه ممکن است بانکهای سرمایهگذار هم میتوانند بازار نقد کردن اوراق را با معامله اوراق پروژه برقرار کنند.
ابعاد پروژه: بازار اوراق قرضه با توجه به هزینههای بالای تراکنش مالی و اقتصادسنجی، مفهوم تامین مالی کارآمد یک پروژه بزرگ را تداعی میکند. تامین مالی یک پروژه انرژی از روش اوراق قرضه یک استراتژی موفق خواهد بود اگرکه، پروژه عظیم و قابل اتکا به خود به عنوان یک واحد اقتصادی مستقل (شرکت پروژه) باشد.
هزینههای بالای تراکنش مالی دراین روش شامل مواردی چون هزینه حضور در تابلو بورس، ارزشگذاری، انتخاب و نظارت بر پروژه، هزینه دسترسی به اطلاعات، هزینه برآورد و اجرای تمهیدات مالی، هزینه برنامهریزی انتشار اوراق با موسسههای سرمایهگذاری، هزینه نظارت و کنترل منتشر کننده اوراق و هزینه اطلاعرسانی به بازار سرمایه خواهد بود.
معایبی نظیر تضاد منافع نمایندگیها، اطلاعات نامتناسب، عقلانیت محدود و رفتارهای فرصتطلبانه نیز مزید بر هزینه خواهند بود. لذا هرچه پروژه بزرگتر باشد این هزینهها قابل تحملتر و سوددهی بالاتر خواهد بود.
تامین مالی پروژههای حوزه انرژی
پس از بحران مالی سالهای 2007 و 2008، تامین مالی مگاپروژهها از روش قرض از بانک در اتحادیه اروپا بسیار مشکلتر از گذشته شده است. پیش نیازهای مربوط به سرمایه و داراییهای شرکتها برای مورد پذیرش قرارگرفتن آنها از سوی بانکهای تجاری سختگیرانهتر شده است.
مادامیکه بودجههای عمومی در تنگنا هستند، باسلهای سهگانه فشار زیادی را بر صورتهای مالی بانکها وارد میآورند. استانداردهای سختگیرانهتری که در مورد سرمایه بانکهای تجاری اعمال شده است، به طور چشمگیری منابع مالی بلندمدت دردسترس برای سرمایهگذاری در صنعت انرژی را کاهش داده است.
علاوه براین، محدودیتهای قانونی اعمال شده در مورد وامدهی به هر شخصیت حخقوقی قرضگیرنده از سیستم بانکی و دستورالعملهای مدیریت ریسک نیز باعث کاهش دسترسی به منابع مالی بلندمدت مورد نیاز پروژههای صنعت انرژی شده است.
سیستم بانکداری به تنهایی قادر به تامین منابع مالی قرضی مورد نیاز پروژههای بزرگ صنایع انرژی نخواهد بود. ضروری است که روشهایی برای بسیج سرمایهگذاران بخش خصوصی، بدون افزایش سرمایه آورده و یا بدهکاری بخش عمومی، اندیشیده شود. تحت عنوان “ابتکار اوراق قرضه پروژهای 2020 اروپا”، کمیسیون اروپا حمایت اعتباری (ضمانت پرداخت یا اعتبار) از سوی بانک سرمایهگذاری اروپا را ترویج میکند. هدف اروپا از این حمایت مالی، تقویت سرمایهگذاری بلندمدت در زیرساختهای اروپا با وجود محدودیتهای روبه افزایش در تامین منابع مالی عمومی و سختگیریهای رو به رشد بر قرضدهیهای بلند مدت است. ابتکار مذکور با هدف تغییر در تامین مالی بانکی صورت نمیگیرد، بلکه در راستای تضمین سازگاری سیستم پیشبینی شده است.
حمایت مالی پیشنهادی از سوی بانک سرمایهگذاری اروپا و اتحادیه اروپا میتواند شکل خدمات ضمانت برای قرضدهی یا یک لایه مازاد قرضدهی در سطحی پایینتر را فراهم کند.
این خدمات ضمانتی میتواند به شکل یک خط اعتباری احتمالی برای نهاد پروژه از سوی بانک سرمایهگذاری اروپا (یا شریک تامین کننده مالی دیگر) انجام شود، که میتواند تزریق مالی ضروری را در صورت ایجاد مشکل کوتاهمدت یا میانمدت در روند تولید نقدینگی کافی از سوی پروژه در محدوده زمانی بازپرداخت قرض را به هر دلیلی برعهده بگیرد. به طور دقیقتر، اینطور تصور کنید که شرکت پروژه اوراق قرضه پروژه را به منظور تامین مالی پروژه زیرساختی خود در بازار سرمایه منتشر میکند.
سرمایهگذار بخش خصوصی(معمولا موسسههای سرمایهگذار) اوراق قرضه پروژه را میخرند. شرکت پروژه بازپرداخت اوراق را از درآمدهای جاری خود میپردازد.
چنانچه به هر دلیلی از محل درآمدهای جاری امکان بازپرداخت مبالغ اوراق قرضه پروژه میسر نگردد، ضمانتکننده وارد میشود و بازپرداخت را تا حداکثر گارانتی برآورد شده قبلی بر عهده میگیرد.
همچنین بانک سرمایهگذاری اروپا ترجیح میدهد بجای صدور ضمانتنامه دائمی، اعتباری معادل حداکثر 20 درصد مجموع سرمایهگذاری را به نفع شرکت پروژه صادر کند که اعتبار مورد نظر جایگزینی برای ضمانت پرداخت محسوب میشود.
یک شرکت پروژه خواهد توانست بخش قرضی پروژه خود را به دو لایه تقسیم کند، که لایه نخست از سوی موسسههای سرمایهگذاری تامین میشود و لایه پایینتر که یک تعهد قرضه است از سوی بانک سرمایهگذاری اروپا گواهی بازپرداخت میشود. مسلما پروژهها باید مشخصات اعلام شده قبلی را دارا باشند.
این راهکار و افزایش رتبه اوراق پروژه در سرمایهگذاران بخش خصوصی برای تحمل ریسک و تامین مالی پروژههای بلندمت صنعت انرژی ایجاد انگیزه میکند.
چراکه ریسک بخشی از پروژه با ضمانتنامههای عمومی کاهش میابد. درگیر کردن اعتبار اتحادیه باعث سرعت بخشیدن به پروژههای مورد قبول بانکداران و همچنین مورد پذیرش قرارگرفتن برخی پروژههای دیگر که پیشتر برای سیستم بانکی جذاب نبوده، خواهد شد.
کاهش نقش دولت و نظام بانکی در تامین مالی پروژه ها
اوراق قرضه پروژهها در آینده نقش و جایگاه مهمتری را در تامین مالی پروژهها در اتحادیه اروپا ایفا خواهد نمود و به نظر می رسد با توجه به تحولات سالهای اخیر در کشورهای در حال توسعه ، این نظام تامین مایل پروژه ها در این منطقه هم مورد استقبال قرار بگیرد. در واقع از این طریق است که نقش دولت و نظام بانکی در تامین مالی پروژه ها کمتر می شود و بخش خصوصی می توانند حضور فعال تری در اقتصاد داشته باشند.
اوراق قرضه مذکور به عنوان ابزار مالی جدید، روش مناسبی برای گردآوردن منابع مالی بخش خصوصی و دولتی برای تامین مالی پروژههای عمده که دارای منافع عمومی هستند، میباشد. بخوبی منابع مالی را برای تامین مالی پروژههای بلندمدت زیرساختهای انرژی جذب میکند.
امکان فراهم شده با این راهبرد، برای آینده اتحادیه اروپا بسیار مهم محسوب میشود و انتشار اوراق قرضه، روشی قابل اعتماد برای توسعه زیرساختهای اروپا در پروژههایی که با سرمایهگذاری بخش عمومی اجرای انها متصور نیست، ارزیابی میشود.
انتقال بهترین تجربههای مرتبط، بین کشورهای اروپایی بسیار مفید خواهد بود. علاقمندی سرمایهگذاران نیز به این نوع از سرمایهگذاری رو به افزایش است. ساختار مالی جدیدتر در این رویکرد که نیازهای بازار تامین مالی پروژهها را بیشتر فراهم کنند، در حال توسعه هستند و تعادل تقاضای سرمایهگذاران و بخش عمومی را افزایش خواهند دهد.