دیاکو حسینی|
مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک در یادداشتی نوشت:جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر هیچ انگیزه ای برای اخلال در آزادی کشتیرانی در خلیج فارس ندارد به این دلیل ساده که به رغم فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، توانسته خود را با وضعیت جدید تطبیق دهد. تا هنگامی که جنگ اقتصادی امریکا، تهدیدی وجودی برای ایران نباشد، تهران خویشتنداری را به امید حفاظت از صلح بر تصمیمات متهورانه ترجیح میدهد.
حملات مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان تنها چند هفته بعد از حملات مشابه به یک نفتکش دیگر در بندر فجیره در مجاورت سواحل امارات، گمانه زنیهایی را پیرامون عامل پشت پرده این حملات به میان آورده است. در یک اعلام غیرمنتظره، ایالات متحده شتابزده و بدون شواهد کافی ایران را در این حادثه مقصر دانست. پیش از این نیز، عربستان، امارات متحده عربی در کنار واشنگتن در جریان آتش سوزی ماه گذشته، انگشت اتهام را به رغم فقدان مدارک به سوی ایران نشانه رفتند. از نظر این کشورها، ایران به واسطه این حملات به دنبال ارسال پیامی بود مبنی بر اینکه تا زمانی که ایران تحت فشار تحریمها از صادرات طبیعی نفت خود محروم شده، هیچ کشور متخاصمی در خلیج فارس نمیتواند در امنیت کامل بماند. در طرف مقابل، ایران استدلالهای قانع کننده ای در اختیار دارد که عامل این حوادث را توطئه گروههای جنگ طلب در امریکا و شماری از کشورهای منطقه در حمایت از جنگ میداند. بر اساس این تحلیلها، طرفداران جنگ با ایران، از طریق انجام این گونه عملیات خرابکارانه و نسبت دادن آن به ایران میکوشند که دستاویز لازم برای کشاندن امریکا به جنگ را فراهم کنند. حتی در مورد اخیر، ممکن است این خرابکاری، تلاشی برای ناکام گذاشتن احتمال اندک موفقیت دیپلماسی میانجیگری و یا حتی برعکس، بهانهای برای افزایش فشار بر ایران به منظور وادار کردن تهران به پذیرش پیشنهاد مذاکره باشد. در این صورت هدف قرار دادن نفتکشها دارای هدف نظامی نیست بلکه شکلی از دیپلماسی برای انتقال پیام است. فارغ از این حدس و گمانها، این واقعیت که خروج امریکا از برجام و به راه انداختن جنگ اقتصادی علیه ایران به افزایش تنشها در منطقه دامن زده برجای خود باقیست. همچنین این واقعیت که حوادث ساختگی در خلیج فارس استعداد مهارناپذیری در کشاندن کشورهای منطقه به یک جنگ بزرگ را دارند. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر هیچ انگیزه ای برای اخلال در آزادی کشتیرانی در خلیج فارس ندارد به این دلیل ساده که به رغم فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، توانسته خود را با وضعیت جدید تطبیق دهد. تا هنگامی که جنگ اقتصادی امریکا، تهدیدی وجودی برای ایران نباشد، تهران خویشتنداری را به امید حفاظت از صلح بر تصمیمات متهورانه ترجیح میدهد؛ هرچند که در اتخاذ تصمیمات متناسب در جهت دفاع از حیات اقتصادی و سیاسی خود محق باشد. همزمان، این هم غیرقابل انکار است که اصطلاح «جنگ اقتصادی» تنها یک لفاظی ادبی است و بر این واقعیت تأثیر نمیگذارد که جنگ با وجود ابعاد گوناگون اقتصادی و نظامی ذاتاً پدیده ای تجزیه ناپذیر است. در هر نوع جنگی، انتخاب وسیله، صرفاً یک موضوع فنی است که به زمان، مکان و شرایط بستگی دارد. در راه مقابله با جنگ در ابعاد اقتصادی، در صورتی که ایران موجودیت و بقای خود را در مخاطره ببیند، از این حق طبیعی برخوردار است که از همه ابزارهای در دسترس برای دفع تهدید علیه خود بهره بگیرد و یا کشورهایی را که در این جنگ اقتصادی علیه ایران مشارکت دارند تنبیه کند. ما تا آن روز فاصله زیادی داریم و شاید هرگز به آن مرحله نرسیم. اما اگر ایران روزی خود را ناگزیر از واکنش متناسب در برابر وقاحت ایالات متحده در جنگ اقتصادی علیه ملت ایران ببیند، از انجام تلافی شرمسار نخواهد بود و یا پشت مدارک مبهم و مجعول پناه نخواهد گرفت. رخدادهای اخیر با همه ماهیت توطئه آمیزش علیه ایران، به جهان نسبت به آنچه میتواند در خلیج فارس رخ دهد، هشدار داد. این وقایع، تلنگری به امریکای ترامپ در ارتباط با شرارت متحدانش در فریب دادن ایالات متحده و سوق دادن او به سوی جنگی بی فایده، پرهزینه و بی پایان است. عاملان پنهان شده این حوادث ترسوتر و محتاطتر از آن هستند که این سلسله رویدادهای توطئه آمیز را شایسته نام جنگ بدانیم. این تنها الگویی سبک سرانه از پتانسیل نیرومندی است که جمهوری اسلامی ایران در صورت به خطر افتادن بقا و موجودیت خود به دنبال جنگ اقتصادی و تهدیدات نظامی، میتواند به نمایش بگذارد. برای دونالد ترامپ بهتر است که به جای فریب دادن خود و متهم کردن ایران بر اساس ادعاهای بی پایه، مراقب کسانی در اطرافش باشد که از هیچ روشی برای شکست دادن هرگونه فرصت دیپلماتیک دریغ نمیکنند.
منبع: روزنامه ایران