یکشنبه 4 آذر 1403
خانهخبرکارتون و طنزجايي براي نئاندرتال‌ها نيست

جايي براي نئاندرتال‌ها نيست

خبرگزاری‌ها مدعی شدند که بقایای یک نئاندرتال در ایران کشف شده. اين خبر جامعه جهانی رو در بهتي عميق فرو برد. آخه تو ایران؟ مگه می‌شه؟ نئاندرتال‌ها همیشه از انسان‌های خردمند فرار می‌کردند چون انسان‌ها ازشون بيگاري مي‌كشيدند.

خبرگزاری‌ها مدعی شدند که بقایای یک نئاندرتال در ایران کشف شده. اين خبر جامعه جهانی رو در بهتي عميق فرو برد. آخه تو ایران؟ مگه می‌شه؟ نئاندرتال‌ها همیشه از انسان‌های خردمند فرار می‌کردند چون انسان‌ها ازشون بيگاري مي‌كشيدند. ایرانی‌ها هم که همیشه همشون از همون اول انسان خردمند بودند، خیلی هم خردمند بودند. هنر فقط نزد اونا بود و بس. تمام کارمندای ناسا پارسي بودند، تمام دانشمندا و دکترای دنيا، صاحباي گوگل و مایکروسافت و فیس‌بوک، اصلا دنیا رو پارس‌ها می‌چرخوندند، چگونه است كه يك نئاندرتال جرات كرده از اينورا رد شه؟ چطور بهش گير ندادند؟ برای همین یک تیم تحقیقاتی خبره استخدام شدند تا بفهمند اين نئاندرتال چرا و چگونه وارد سرزمين پارس شده. گزارش نهایی این تیم تحقیقاتی به اين شرح است:

10 هزار سال پيش، نئاندرتال مورد نظر سوار بر يك غاز وحشي به منظور شركت در دوره‌هاي آموزشي مدرسان‌غار، عازم سرزمين چوسان جنوبي بود كه به دليل آلودگي و ذرات معلق موجود در هوا مسير رو اشتباه مي‌روند و سر از آسمان پارس درميارند. شكارچيان حاضر در فريدونكنار و محمودآباد هم مطابق رسم هرساله غاز رو شكار مي‌كنن ولي نئاندرتال مورد نظر موفق به فرار می‌شه و چون خیلی ترسیده بوده به اعماق زمین پناه می‌بره. تو سرزمين پارس هم فقط یه عمق زمین وجود داشته که بهش مي‌گفتن مترو تجریش. این مترو یک تیم خبرگزاری خیلی به هم پیوسته و دقیق داشته به نام دستفروش‌نیوز که نیاز مسافرها رو ارزيابي مي‌كرده و درجا در واگن‌هاي مترو عرضه مي‌كرده. دستفروش‌ها بهش لواشک ترشِ ترش، رژ لب‌های ۲۴ ساعته، ریمل ضد آب، هندزفری، کابل شارژ، كابل اي‌يو‌ايكس،‌ انواع لباس زير، گوشواره، شال و… رو پیشنهاد مي‌دن ولی نئاندرتال مي‌گه «نه مرسی، نیاز ندارم، همین یه تیکه برگ که جلوم گرفتم کافیه. اگه از این برگا دارید می‌خرم، اینی که الان دارم استفاده می‌کنم نخ‌کِش شده». این خبر مثل بمب در خبرگزاری دستفروش نیوز منتشر شد و در کمتر از 20 دقیقه یه نفر درحالی‌که تعداد زیادی برگ دستش بود وارد واگن شد و با صداي بلند گفت: لطفا یه لحظه توجه کنید، برگ آوردم براتون جهت استتار بخش‌هاي ضروري، رنگ پس نمی‌ده، چروک نمی‌شه، 20 فروش همکار رو فقط می‌دم 10 تومان. نئاندرتال خیلی خوشحال شد و همه برگ‌ها رو برای خودش برداشت و به جای پول، نیم کیلو گوشت شکار داد. دستفروش که خشکش زده بود، گفت دادا قربونت، من نمی‌تونم قبول کنم، مهمون من باش. درحالی‌که پیش خودش فکر می‌کرد گزینه مناسبی برای برنامه ماه عسل سال آینده است ادامه داد: قیمت این نیم کیلوگوشت به اندازه حقوق 10 سال منه، انسانیت اجازه نمی‌ده سرتو کلاه بذارم و به جای پول بردارم. نئاندرتال که از محبت انسان‌های خردمند سرزمين پارس شگفت زده شده بود گفت وای من می‌خوام اينجا بمونم. درجا یه نفر توی گوشش گفت: اقامت دايم، به همراه ویزای کار، بدون نیاز به مدرک زبان. نئاندرتال که دیگه نمی‌تونست این همه محبت رو هضم کنه گفت الان باید چیکار کنم؟ ویزابگیر گفت: یه نامه رسمی از سفارتتون بیار تا ترتیب کاراتو بدم، اين نيم كيلو گوشتت هم همرات باشه. نئاندرتال هم اول يه لايو اينستا گذاشت كه اينجا خيلي كشور خوبيه و اونجا اصلا كشور خوبي نيست،‌ همتون مهاجرت كنيد اينجا. بعد هم رفت به كنسولگري نئاندرتال‌ها تا نامه عدم سوء پيشينه بگيره، ولي همون لايو اينستا كار دستش داد و ديگه هيچ‌كس نئاندرتال رو نديد و بقيه نئاندرتال‌ها هم از سرنوشت او ترسيدند و به سرزمين پارس نيومدند. 10 هزار سال بعد، جنازه تكه تكه شده نئاندرتال بخت برگشته در كرمانشاه ايران كشف شد.

قانون- زهرا ساروخاني

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید