بسیاری از دختران و پسران چادر نشین را، یک تنه دگرگون کرد.
هیچ گاه چهره ی قدردان و مشعوف پدرم را وقتی در دوران سالخوردگی ِ محمد بهمن بیگی به دیدار وی رفته بود، فراموش نخواهم کرد.
نوجوان بودم که “بخارای من ایل من” را در دست پدرمعلمم دیدم . وقتی برای اولین بار برای تدریس به کلاس رفتم ازمحمد بهمن بیگی تجربه ای برای من بازگو می کرد که بعدها بارها و بارها آنرا روایت کرد .
بهمن بیگی خود به همه ی چادرهایی که مدرسه بودند، سر میزد و از دانش اموزان امتحان می گرفت، او معتقد بود اگر دانش اموزی در کلاس پنجم در درسی نمره ی قبولی نمی گیرد، نه تنها بایستی معلم ان دوره مورد بازخواست قرار بگیرد بلکه از معلم اول تا چهارمش هم نیز سوال شود که چگونه دانش اموزی با چنین ضعف های بنیادینی همه ی این سالها را طی کرده است . این شیوه ی بهمن بیگی نه تنها شیوه ای کم نطیر برای اموزش است، بلکه می تواند سرمشقی برای مدیریت های کلان کشور باشد.
اگر مدیری در عرصه مدیریت وی دچاربحران هایی است که از دوره های قبل به جا مانده و کم کم سبب شده که آن مشکل لاینحل به نظر برسد سهم آنها که آن بحران را ایجاد کرده اند و آنها که سکوت کردند چیست ؟
یکی از مواردی که استیضاح کنندگان محترم علی ربیعی از او سوال کرده اند موضوع بحران صندوق ها و بنگاه داری شرکت ها ست. اما تاکنون هیچ کس بیان نکرده چه کسانی ، در چه دوره ای و با په کیفیتی این شرکت ها را واگذار کردند و علی ربیعی چه ویرانه ای را تحویل گرفت . هیچ کس نمی گوید از 700 بنگاهی که از سال 1380 به این سو واگذار شدند 23درصد رد دیون ، 19 درصد سهام عدالت ، 40 درصد شبه دولتی و فقط 19 درصد بخش خصوصی واقعی بوده است. هیچ کس فریاد نمی زند که چرا بیش از 89 درصد واگذاری های در دولت نهم و دهم در بهار 1392 در شتابزده ترین وضع دقیقا قبل از آغاز به کار دولت تدبیر انجام شده است . هیچ کس نمی گوید چرا زمانی که بیش از اکثر صندوق ها و بنگاهایی که دولت توان اداره آنها را نداشت به وزرات تعاون کار ورفاه اجتماعی رد دیون شدند همگان تماشگران ساکت صحنه بودند .
طنز ماجرا این جاست که ربیعی که خود اولین نفر بود که در دولت تدبیر ” بحران صندوق ها” را فریاد کرد و این موضوع فراموش شده و غفلت شده در حوزه سیاستی را به یکی از اولویت های اساسی دولت و نظام تبدیل کرد و در این مدت اقدامات اساسی برای اصلاح بنگاه داری موجود انجام داد امروز به جای آنکه تقدیر شود استیضاح می شود. وزیری که موفق شد با تدابیر صحیح و حرکت در یک مسیر عقلانی و غیر پوپولیستی افزایش حقوق بازنشستگان را به بیش از تورم برساند امروز باید اینگونه خطاب گیرد . وزیری که جمعی از پاکدست ترین و متخصص ترین مدیران ارشد را در حوزه اقتصادی و رفاهی دور خود جمع کرد تا یکی از ابرچالش های اقتصاد ایران را تدبیر کند باید قربانی تصمیمات اصلاحی خود شود.
علی رضا قلی در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی ضمن برشمردن دلایل و عوامل برامدن و فروافتادن “نخبگان اصلاح” و بلایی که آنها باید تحمل کنند تاکید می کنند این کتاب را نوشتم تا به دوستانی که تصور می کنند با تغییر یک فرد یا چند نفر می توان تحولات عظیمی در ساختار اقتصادی اجتماعی سیاسی به وجود آورد بگویم از تحلیل و تجارب تاریخی ارایه شده در این کتاب چنین چیزی بر نمی آید.
نکته آخر اینکه استیضاح حق مجلس است و باید مورد احترام همه آنهایی باشد که به مردم سالاری دینی تعلق دارند ، حتی اگر به طرز بی سابقه ای در شب عید انجام شود که باید وزیر رفاه موضوع تعیین مزد و پرداخت حقوق بازنشستگان و چندین چالش دیگر را مدیریت کند. البته نمایندگان استیضاح کننده هم حتما دغدغه هایی برای اصلاح امور دارند اما چون می دانم برخی از این دوستان مانند من فرزند عشایر هستند در خواست دارم به اموزه فوق الذکر بهمن بیگی دقت و تامل بیشتری نمایند.
روزبه کردونی – مشاور وزیر و رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت رفاه
منبع : خبرآنلاین