کامپراد در اوایل دهه 50 میلادی یک کارخانه کوچک و قدیمی در سوئد خرید. این مسئله به او اجازه میداد برخی محصولات مد نظرش را حتی ارزانتر از قیمتی که قبلا میتوانست بخرد، تولید کند.
تقریبا همه ما با IKEA آشناییم. اما این برند موفق چگونه به این نقطه از موفقیت رسید؟ ایکیا چگونه توانست در بسیاری از نقاط دنیا به برندی محبوب و جذاب تبدیل شود؟ اینگوار کامپراد آرزوی این را داشت که مردم در همه نقاط دنیا بتوانند لوازم خانگی جذاب و زیبا برای دکوراسیون خانه خود خریداری کنند. و این آرزو، تبدیل به ماموریت بزرگ او در زندگی شد.
کودکی کامپراد
اینگوار فئودور کامپراد (Ingvar Feodor Kamprad) در ۳۰ مارس ۱۹۲۶ در استان کوچک اسمالاندیا در جنوب سوئد به دنیا آمد. کسانی که زندگینامه او را نقل کردهاند معتقدند که سرمایه کارش به او ارث رسیده است. در سال ۱۸۹۷، شرکتی که متعلق به پدربزرگ کامپراد بود در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. پدربزرگش امکان پرداخت بدهیهایش را نداشت و اقدام به خودکشی کرد. اما مادربزرگ کامپراد، توان نگهداری از تجارت خانوادگی را داشت. او به نوهاش آموخت که چگونه با اراده و پشتکار از سختیها عبور کند. مادربزرگ اینگوار نهتنها روی او، بلکه روی کل خانواده تاثیر مثبت و عمیقی گذاشت. او زنی بسیار باهوش و باذکاوت بود.افرادی که با اینگوار از نزدیک کار کردهاند، از او به عنوان بازاریابی معرکه و دانا یاد کردهاند. مردی که هرگز اشتباهی مرتکب نشد. در واقع استراتژی کامپراد، تمرین نکاتی بود که از کارآفرینان در کل دنیا آموخته بود.
اینگوار از جمله افرادی بود که ترک تحصیل کرده و شغلشان را به واسطه مهارتهای شخصی انتخاب کرده و پیش بردهاند. معلمان او هرگز نتوانستند چیزی را برای یک بازه نسبتا طولانی به او یاد دهند و او هرگز در هیچ دانشگاهی به عنوان دانشجو حضور نداشت. در نتیجه اینگوار هرگز مدرکی تحصیلی از هیچ دانشگاهی دریافت نکرد، اما اشتیاق و ذوق او، همواره جایگزینی عالی برایش بود. او یک بار گفت: «اگر شما کاری انجام دهید و ذوقی در خود احساس نکنید، در نتیجه حداقل یکسوم عمرتان بیهوده گذشته است.»
به گزارش کارخانه انلاین کامپراد اولین کاسبیاش را در دوران کودکی انجام داد. او خودکار و کبریت را فلهای میخرید و آنها را تکی و با سود بالا به همکلاسیهایش میفروخت. در طول دوران تحصیل، اینگوار فعالیتهای زیادی در این حوزهها انجام داد. از ماهیفروشی گرفته تا تجارت کارت تبریک کریسمس! و این اعمال تبدیل به تجارب و آموزشهای واقعیای شدند که اینگوار در دوران مدرسه به انجام رساند. او در این دوران نه تمرین تجارت کرد و نه درسهای مدرسه را آموخت، اما امروز ما میدانیم که همین تجارب نامرتبط او در دوران تحصیل بود که سرانجام IKEA را ساخت. شرکتی که وجودش وابسته به تجربیات شخصی موسسش بوده است.
«در کسب و کار، به نظر خودم من کمی با دیگران متفاوت بودم؛ چراکه ورودم به حوزه کاسبی، بسیار زود اتفاق افتاد. عمهام به من کمک کرد تا یک بسته صدتایی کبریت را به قیمت ۸۸ کرون در استکهلم بخرم. من هر بسته کبریت را ۲، ۳ یا حتی ۵ کرون فروختم. هنوز هم شوق و تجربه خوب آن اولین سودم را به یاد میآورم. فکر میکنم هنوز پنجساله نشده بودم.»
نام آی ک آ از کجا آمده است؟
نام IKEA از ابتدای نام و نام خانوادگی خود اینگوار کامپراد (I.K.) و ابتدای واژههای Elmtaryd و Agunnaryd گرفته شده که نام مزرعه و روستایی بود که اینگوار در آن بزرگ شده بود.
معمولا کارآفرینان برای آینده کاریشان پول کنار میگذارند. در حالی که بسیاری از افراد وقتشان را در مدرسه، زمینهای بازی یا قرار گذاشتن با دخترها و… صرف میکنند، اینگوار کامپراد در آن سالها به این فکر میکرد که چگونه تجارتش را گسترش دهد. در ۱۹۴۳ وقتی که تنها ۱۷ سال داشت، پدرش را قانع کرد که به او پول قرض دهد. هرچند پدرش تصور میکرد که برای هزینههای تحصیل به پسرش پول میدهد، اما اینگوار توانست با آن پول ایکیا را تاسیس کند.نام IKEA از ابتدای نام و نام خانوادگی خود اینگوار کامپراد (I.K.) و ابتدای واژههای Elmtaryd و Agunnaryd گرفته شده که نام مزرعه و روستایی بود که اینگوار در آن بزرگ شده بود.
در ابتدای کار، کامپراد جوان بر روی تجارت روی چیزهای مختلفی (از کبریت گرفته تا جورابهای ساقبلند) تمرکز کرد. اما درخواست خرید خودکار بیش از سایر اقلام بود. در اوایل دهه ۴۰ میلادی خودکار حتی در سوئد نیز تازگی داشت. بدین ترتیب کامپراد ۵۰۰ خودکار از پاریس سفارش داد و یک وام ۵۰۰ فرانکی (معادل ۶۳ دلار آمریکا در آن سالها) نیز از بانک محلی گرفت. طبق گفته خود کامپراد، این اولین و آخرین وامی بود که او در طول زندگیاش از بانک گرفت. کامپراد جوان برای اینکه مشتریان را ترغیب کند، به آنها قول یک فنجان قهوه مجانی در ازای خرید پیشنهاد میداد. تصور کنید وقتی که این ایده توانست توجه بیش از هزار نفر را جلب کند، خودش تا چه حد شگفتزده شد. این استراتژی باعث شد همه خودکارها تا پایان روز به فروش برسند. با این حال همه یک فنجان قهوه مجانی نوشیدند. همین، پیشزمینه ایده راهاندازی یک رستوران فستفود در هر فروشگاه، به ایدهای جذاب برای صاحب ایکیا تبدیل شد. زمان گذشت و بعدها هر فروشگاه ایکیا در خود یک رستوران فستفود نیز داشت.
اینگوار از جمله افرادی بود که ترک تحصیل کرده و شغلشان را به واسطه مهارتهای شخصی انتخاب کرده و پیش بردهاند. معلمان او هرگز نتوانستند چیزی را برای یک بازه نسبتا طولانی به او یاد دهند و او هرگز در هیچ دانشگاهی به عنوان دانشجو حضور نداشت.
اسباب و اثاثیه منزل، چیزی که نیاز داریم
در کنار موقعیتهایی که برای کامپراد – در جایگاه کارآفرینی جوان- در سوئد وجود داشت، او متوجه شد مبلمان و وسایل خانه، گزینهای است که بسیاری از افراد برای آن هزینه زیادی میپردازند. با این تصویر، در سال ۱۹۴۸، اینگوار کامپراد با ایدهای نو مواجه شد و تصمیم گرفت به تجارت در حوزه مبلمان وارد شود. تصمیمی که در آینده منبع اصلی درآمد IKEA به عنوان یک شرکت موفق شد. «در آن زمان Guimars Fabriker از Alvesta که رقیب اصلی من بود، مدتها بود که در Kagnuit به فروش مبلمان و وسایل خانه میپرداخت. من تبلیغ او را در یک روزنامه مربوط به کشاورزی دیدم و تصمیم گرفتم در این حوزه هم تلاشی بکنم. بدینترتیب، فروش مبلمان، که من به صورت اتفاقی به آن روی آوردم، با تلاش برای غلبه بر رقبا تبدیل به زندگی و سرنوشت من شد.» پس از آنکه اینگوار بهترین گزینه برای خرید ارزانترین مبلمان را یافت، با کارخانهجاتی که لوازم و اثاثیه باکیفیت خانه تولید میکردند به توافقهایی رسید. فروشگاه او پر شد از میزهای قهوهخوری و صندلیهای بدون دسته. نام صندلی مربوطه Root بود. پس از آن، هر کالایی در فروشگاه نام خاص خود را گرفت. نامها توسط صاحب شرکت ساخته میشدند و دلیل این کار عدم توانایی او در ۱۹۵۱، ایکیا شروع به توزیع کتابچههایی تحت عنوان IKEA News بین مشتریان اقدام کرد. این کتابچهها تبدیل به نمونههای اولیه از کاتالوگهای ایکیا شدند. کسب و کار کارآفرین جوان، مشتریانی را با درآمد متوسط و پایین نشان کرده بود. به همین منظور، او اثاثیه ارزان را از کارخانههای تولیدی محلی سفارش میداد. اینجا بود که او به فرمولی مشهور رسید: «بهتر است که ۶۰۰ صندلی را با قیمت ارزان [و سود کم] فروخت تا ۶۰ صندلی با قیمت بالا.» کامپراد در اوایل دهه 50 میلادی یک کارخانه کوچک و قدیمی در سوئد خرید. این مسئله به او اجازه میداد برخی محصولات مد نظرش را حتی ارزانتر از قیمتی که قبلا میتوانست بخرد، تولید کند. این مسئله در ابتدا برای کشوری مثل سوئد که لوازم خانه همیشه اقلامی گرانقیمت بودند، اندکی «بیمعنی» به نظر میرسید. چنین کار پرمخاطرهای از چشم رقبا دور نماند. کامپراد مورد تحریم سایرین قرار گرفت. صنف چوب و ابزار منزل و همچنین صنایع مرتبط با آن در سوئد، از این کار ایکیا به خشم آمده بود. فروش اقلام ارزانقیمت در ایکیا، تمامی قراردادهای قبلی کامپراد با شرکای تجاریاش را به مرحله لغو رساند.
قرار گرفتن در چنین موقعیتی برای هر تاجر یا کاسبی، دردناک است، اما برای اینگوار کامپراد و ایکیا اینگونه نبود. هر مشکل و هر راهحلی فرصتهای جدیدی را برای توسعه یک شرکت ایجاد میکند. در نتیجه این اتفاقات نیز، کامپراد قدمی عجیب برای کسب و کارش در آن زمان و در سوئد برداشت: او تصمیم به خرید مواد اولیه ارزانقیمت از تامینکنندههای لهستانی گرفت. این قدمی بود که موسس ایکیا استراتژی آینده شرکتش را بر پایه آن بنا نهاد؛ خرید مواد اولیه از کشورهای دیگر و با قیمت ارزانتر.
ایکیا اولین نمایشگاه محصولاتش را در ۱۹۵۳ در Älmhult سوئد برگزار کرد. بازدیدکنندگان (مشتریان بالقوه) میتوانستند محصولات را قبل از خرید ببینند و حتی آنها را لمس کنند. پنج سال بعد، ایکیا فروشگاهی با مساحت ۶۷۰۰ متر مربع باز کرد. در آن زمان لوگوی شرکت از ترکیب رنگهای سفید و قرمز ساخته شده بود، اما امروزه این لوگو با رنگهای زرد و آبی به چشم میآید که از پرچم سوئد گرفته شدهاند.
در ۱۹۶۵ بزرگترین فروشگاه ایکیا به مساحت ۳۱ هزار متر مربع در استکهلم افتتاح شد. محصولات آن با توجه به تجربه آمریکایی کامپراد و البته با اندکی خلاقیت عرضه میشدند. نکته اول اینکه فروشگاه در حومه شهر باز شد. هزینه اجاره یا خرید خانه در آن منطقه بسیار پایینتر بود و البته فضایی بزرگ داشت که برای استفاده به عنوان پارکینگ ماشینهای مشتریان ایدهآل بود. و نکته دوم اینکه برای کاهش هزینه حمل و نقل، شرکت سیستم اثاثیه قابل سرهم شدن را ارائه کرد که به مشتریان اجازه میداد اثاثیه خریداریشده را در بستهای بسیار کمحجم تحویل بگیرند و به خانههایشان ببرند. این مسئله کار حمل و نقل محصولات خریداریشده را ساده و کمخرج میکرد و مشتریان باید خودشان اثاثیه خریداریشده را با استفاده از راهنماها سرهم میکردند. کامپراد متوجه شده بود مشتریان به سرهم کردن اثاثیه خریداریشده – مانند دراورها و مبلمان- علاقهمندند. خصوصا که پروسه سرهم کردن با برگههای راهنما بسیار ساده شده بود.
نکته جالب اینکه کامپراد میدانست که باربند ماشینها بسیار برای حمل و نقل اثاثیه کاربردی است و اجازه میدهد مشتریانی که از فواصل دور هم برای خرید میآیند، بهراحتی خریدهای خود را به محل مورد نظرشان ببرند. با این آگاهی، برای تشویق بیشتر مشتریان جهت خرید بیشتر از ایکیا، فروشگاههای ایکیا باربند خودرو را نیز به محصولات خود اضافه کردند. این سیاست، ظرف یک سال درآمد فروشگاه را دوبرابر کرد.
کامپراد تصمیم درست را گرفت و انبار سلف سرویسی را به روی مشتریان باز کرد. و بدین ترتیب به شکلی تصادفی ایکیا فرمولی برای موفقیت بیشتر یافت که سودش را برای سالها تامین کرد. انبار سلفسرویس شاید بهترین گزینهای بود که مشتریان در آن زمان به آن احتیاج داشتند. حالا هر فروشگاه ایکیا در واقع یک نمایشگاه دائمی بود که نهتنها مبلمان و سایر اثاثیه بزرگ را در خود داشت، بلکه اشیای کوچکتری مانند سفره، پرده، روتختی، حوله و حتی جاشمعی نیز در آن پیدا میشد.
ورود به بازارهای جهانی
پس از موفقیت در مرزهای سوئد، ایکیا کاری بهجز ورود به بازارهای برونمرزی نداشت. در ۱۹۶۳ ایکیا صادراتش را به نروژ آغاز کرد و اولین فروشگاهش در خارج از مرزهای سوئد نیز در اُسلو پایتخت نروژ افتتاح شد. به علاوه در ۱۹۶۰ ایکیا یک سیستم کنترل کیفیت ایجاد کرد که باعث شد ظرف مدت کوتاهی رسانههای سوئدی از محصولات شرکت به عنوان باکیفیتترین محصولات کشور یاد کنند. تصمیمات خودبهخود گرفته میشدند. برای مثال رئیس شرکت برای مدت زیادی نسبت به تاسیس شرکت در سوئیس مردد بود. کشوری که به ذائقه سنتی و محافظکار معروف بود و از طرفی دو شرکت بهخوبی حوزه مرتبط با شرکت را در آن کشور در قبضه خود داشتند. اما کامپراد به زوریخ سفر کرد و متوجه مکالمه یک زوج در پشت ویترین یکی از فروشگاههای رقیب شد. زن جوان در این مکالمه گفت: «چه صندلی خوشگلی!» و همسرش پاسخ داد: «بله، اما قیمت آن برای ما زیاد است. شاید سال دیگر خریدیمش.». همین داستان کافی بود تا کامپراد تصمیمش را بگیرد. و ظرف مدت کوتاهی در ۱۹۷۳، ایکیا در سوئیس ظاهر شد. و سپس استرالیا، هلند، فرانسه و آمریکا؛ و حالا ایکیا در ۴۰ کشور دنیا ۳۳۸ شعبه دارد.
در ۱۹۸۶، اینگوار کامپراد خود را از عضویت در هیئت مدیره شرکت بازنشسته کرد و به عنوان مشاور در شرکت سرمایهگذاری مادر کارش را ادامه داد. آندرس موبرگ نیز به عنوان مدیر در گروه ایکیا مشغول به کار شد. بعدها آندرس دالویگ جایگزین موبرگ شد. در سال ۲۰۰۰ ایکیا اهمیت اینترنت را در معرفی محصولاتش به مشتریان و فروش اینترنتی دریافت و عرضه اینترنتی محصولات در سوئد و دانمارک آغاز شد. از آن زمان ایکیا رسما فروشگاههای بیشتری را در سایر نقاط دنیا نیز برپا کرد. اینگوار کامپراد دوبار ازدواج کرد. ثروت او در نوامبر ۲۰۱۴ حدود 3.4 میلیارد دلار بود. در حال حاضر رئیس ایکیا Peter agnefjäll است که از اول سپتامبر ۲۰۱۳ این سمت را به عهده دارد.