چیزی که از آن به عنوان یک تشریفات و حتی یک بازی لوس و بیبرنامه یاد میشود یا موضوعی که برای برخی مسئولان آرامشی کاذب ایجاد میکند؛ حرف از نامگذاری روزها و مشخصا روزی به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان است. هرچند این نامگذاریها موافقانی هم دارد و برخی جنبههای مثبت را هم میبینند.
به گزارش رتبه آنلاین از ایسنا، شش سالی میشود ۱۸ تیرماه به عنوان «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» در تقویم رسمی کشور ثبت شده است، شورای عالی انقلاب فرهنگی بنا بر پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی، این روز را که با روز درگذشت مهدی آذریزدی مقارن است به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در کشور اعلام کرده و از سال ۱۳۹۲ در تقویم رسمی کشور ثبت شده است.
به نظر میرسد با گذشت شش سال از اعلام این روز به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان، نهادهای مختلف توجه چندانی به آن نشان نمیدهند و سهم ادبیات کودک و نوجوان گویا فقط روزی در تقویم رسمی است.
ایسنا درباره نامگذاری روزی به نام «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» با تعدادی از نویسندهها گفتوگو کرده است که در پی میآید.
آرامش کاذب برای عدهای از مسئولان
مهدی حجوانی – نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و استاد دانشگاه – درباره انتخاب روزی به نام «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» میگوید: من نمیدانم انتخاب روزی به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در کنار روزهای دیگری که به نام ادبیات کودک انتخاب شده مانند ۱۴ فروردین «روز جهانی کتاب کودک» و ۱۶ آبان «روز کودک»، خوب است یا نه. به نظرم انتخاب نام سادهترین کاری است که ممکن است اتفاق بیفتد. در مملکت ما خیلی راحت نامگذاری میکنند، به طوریکه برای برخی از مناسبتها انگار روز کم میآید و همپوشانی پیدا میشود!
او با تأکید بر اینکه تا کنون به خوب یا بد بودن انتخاب روزی به نام ادبیات کودک فکر نکرده است، میگوید: بد به این جهت است که سطح شعارها را بالا میبرد و عدهای از مسئولان و آدمبزرگها آرامشی کاذب احساس میکنند که گویا به ادبیات کودک هم توجه و ادای دین شده است.
حجوانی در ادامه بیان میکند: از طرف دیگر، آدم فکر میکند این موضوع (نامگذاری روزی به نام ادبیات ملی کودک) هم در حد خود تأثیرگذار است. به نظرم پنجرهای باز میکند، هرچند با حصاری آهنی. مثلا دوستان در نهادها و مراکز فرهنگی احساس میکنند باید کاری انجام دهند تا دست کم تاحدی از خجالت این روز دربیایند! خلاصه اینکه اینکارها بیشتر نمادین و تبلیغی است اما در عین حال از نظر اجتماعی بیتاثیر نیست. یک نمونهاش همین که رسانه شما از من درباره این روز سوال کرده! امیدوارم قرص مسکنی برای فراموش کردن دردها نباشد.
او اضافه میکند: ما اسم انتخاب میکنیم تا از بار مسئولیت شانه خالی کنیم یا باری به دوش بکشیم؟ این را هرکس باید از خودش بپرسد.
تشریفاتی به نام نامگذاری
عباس جهانگیریان – نویسنده ادبیات کودک و نوجوان – هم در اینباره میگوید: روزی در تاریخ رسمی ایران را به نام یک شخصیت یا گونهای از ادبیات نامگذاری میکنند که همه اینها تشریفات است، در حالی که نامگذاریها انجام میشود تا افراد علاقه و ارادت خود را نسبت به شخص یا موضوع به نمایش بگذارند. تا جایی که من دیدهام و آنچه به هنر و ادبیات مربوط میشود در حد ثبت در سالنامه رسمی است و دستاورد و بازتاب دیگری ندارد؛ یعنی فقط در این حد است که در سالنامه بنویسند ۱۸ تیر روز ملی ادبیات کودک و نوجوان است؛ اما در این روز چه اتفاقی میافتد؟ این نامگذاری چه تأثیری در تیراژ کتاب و معیشت نویسندگان ادبیات کودک و ترویج کتابخوانی دارد؟ به نظرم هیچ تأثیری ندارد و همه اینها نمایش است. شاید این نامگذاریها پاسخ به پیشنهاد یک نهاد مدنی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی با آن موافقت کرده و در تاریخ رسمی میآید. از نظر من تأثیر چندانی ندارد و تجربه هم نشان داده تا الان اینگونه بوده است. به نظرم همه اینها در حد نام در سررسیدهاست و نباید آنها را جدی بگیریم.
یک بازی لوس و بیبرنامه
همچنین مصطفی خرامان – نویسنده ادبیات کودک و نوجوان – درباره نامگذاری روز ملی ادبیات کودک و نوجوان اظهار میکند: بهنظرم حالا حالاها مسئولان فرهنگی فکر میکنند همین که روزی برای ادبیات کودک نامگذاری کردهاند کافی است و کارشان را برای ادبیات و هنر انجام دادهاند. هنوز هیچ برنامه مشخصی برای این روز وجود ندارد. من که سالهاست در این حوزه حضور دارم ندیدهام اتفاق خاصی در این روز رخ بدهد و کسی کاری بکند.
او میافزاید: روز ملی ادبیات کودک یک اسم است تا بگویند ما کاری برای آن کردهایم، انگار فقط بلد هستند روزی را اعلام کنند اما ندیده و نشنیدهام که کاری برای ارتقای ادبیات و کتاب کودک انجام بدهند و برنامهای برای آن داشته باشند.
خرامان خاطرنشان میکند: البته بودن چنین روزی خوب است؛ چرا خوب نباشد؟ اما مسئلهای که وجود دارد روزها بهقدری زیاد شده است که همه مناسبتها گم میشود و آدمها نمیدانند به کدام سمت میروند. خوبیِ بودن این روزها این است که ممکن است عدهای به این مقوله و موضوع توجه کنند. بهنظرم انتخاب این روزها باید گزیده باشد و برنامههای جذابی برای آن درنظر بگیرند. یکی از دوستان میگفت ما فقط مناسکسازی میکنیم؛ روز فلان و هفته فلان و دهه بیسار. اینها بازی لوس و بدون برنامهای است.
بودنش بهتر از نبودنش است
سیدعلی کاشفی خوانساری – نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و پژوهشگر – نیز در این زمینه بیان میکند: من نسبت به این انتخابها بدبین نیستم و فکر میکنم اعلام چنین مناسبتهایی نشاندهنده پی بردن به ضرورت و اهمیت جایگاه یک گونه از ادبیات در سیاستگذاریهای کلان مسئولان است. در مجموع اینکه یک روز به اسم ادبیات کودک داشته باشیم بهتر از این است که چنین روزی نداشته باشیم.
او درباره تأثیرگذاری انتخاب چنین روزی بر ادبیات کودک و نوجوان، اظهار میکند: واقعیت این است نامگذاری یک روز یک نشانه است برای اینکه فعالیتها و برنامههای متنوعی برای یک موضوع طراحی شود. برای ما نویسندگان کودک، هر روز روز ادبیات است و روز ملی ادبیات کودک با بقیه روزها برایمان فرقی نمیکند. این روز تعیین شده تا کسانی که به ادبیات کودک فکر نمیکنند با این نامگذاری به یاد این موضوع بیفتند و به آن فکر کنند. اینکه این اتفاق چقدر موفق باشد یا نباشد به مطالبهگری ما بازمیگردد. به جای اینکه در این روز صرفا از دستاندرکاران ادبیات کودک بپرسیم شما چه کردید یا چه میکنید، کافی نیست و باید از نهادهای مختلفی که وظایفی در حوزه کودک بر دوش دارند، مطالبهگری شود که شما برای این روز چه کردید و برنامههایتان چیست. به نظرم این روز اگر بهانهای شود تا نهادهای مختلف یاد ادبیات کودک بیفتند و برنامههایی هرچند کوچک در رابطه با این موضوع تعریف کنند، میتوانیم بگوییم یک گام رو به جلو برداشته و موفق بودهایم.