قزوین این روزها درد زیاد دارد. هر کدام از مسؤولان شهری چشماش به یکی از بناها و محوطههای تاریخی این شهر است و حرفها فقط از تخریب است. مرمت و سر و سامان دادن بناهای تاریخی هیچ جایی در بین حرفها ندارد و در این میان به نظر میرسد میراثفرهنگی استان مُهر سکوت به لب زده باشد.
به گزارش رتبه آنلاین از ایسنا، داستان از باغستان قزوین شروع شد، به طرحی ۴۰ ساله و بلاتکلیف در محله بُلاغی قزوین رسید و با طرحِ خیابان انصاری و قرار دادن مسجد مدرسه حیدریه در وسط آن، به مرور خانههای تاریخی در بافتهای تاریخی را طعمه کرد. طرحِ ساختِ پارک بانوان در مصلی قدیمی قزوین که آئین سنتی «۵۰ بدر» هم در آن اجرا میشود را از سر گذراند و حالا نوبت رسیده به همه بناهای تاریخی قرار گرفته در شهر قزوین که گویا باید گلچین شوند.
و فکرِ همه این طرحها و مصوبههایشان را مدیریت شهری و شورای شهر قزوین از سر میگذرانند. حالا آنها معتقدند «خیلی از آثار تاریخی را باید نادیده بگیریم و به آثار تاریخی خوب، اصل و نفیس برسیم، جایی مانند خانه فلانی باعث توقف پروژه شهری میشود که باید این جزئیات را رها کنیم وگرنه کل پروژه از بین میرود.»
اما داستان شهر قزوین، اعضای شورای شهر، مصوبهها و اظهار نظرهایشان و در نهایت سکوتِ مدیر کل کنونی میراثفرهنگی که پیش از این مدیر کل سابق سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری قزوین بوده، در برابر این اظهار نظرها را باید به مثابه همان مثالِ متاخری دانست که میگویند «اگر برای هر شهر یک شهردار، استاندار یا حتا مدیر کل میراث فرهنگی بومی از خود شهر انتخاب شود، اوضاع بهتر از آنی میشود که مسئولی خارج از استان بخواهد مدیریتِِ شهری دیگر را بر عهده بگیرد»!
هنوز مدت زمان زیادی از مطرح شدنِ پیشنهادِ عضو شورای شهر و رئیس کمیسیون پیگیری امور بانوان در قزوین که خواسته بود مصلی قزوین و باغهای تاریخی اطرافش که به «باغستان» معروف است را به پارک بانوان تبدیل شود، نمیگذرد.
تا ۲۱ اردیبهشت که دیگر عضو شورای شهر قزوین در صحن علنی شورا که مدیرکل میراث فرهنگی قزوین نیز در آن جلسه حضور داشته، اعلام میکند: «خیلی از آثار تاریخی را باید نادیده بگیریم و به آثار تاریخی خوب، اصیل و نفیس برسیم؛ جایی مانند خانه فلانی باعث توقف پروژه شهری میشود که باید این جزئیات را رها کنیم؛ وگرنه کل پروژه از بین میرود.
در گذشته نگاه لجاجت بین مدیریت شهری و میراث فرهنگی وجود داشت، اکنون اولین کار تعامل اصل است، مدیریت استان باید شرایطی داشته باشد که به تعامل و همکاری نظارت داشته باشد در حال حاضر بین شهرداری و مدیریت شهری و میراث فرهنگی تعامل خوبی صورت گرفته است.
شهری مانند الوند درگذشته روستا بوده و حالا به شهر تبدیلشده است، آنجا یکخانه اربابی دارد که اگر آنجا را شکل دهند و رسیدگی شود میارزد، اما در قزوین اگر بخواهیم همه آثار را حفظ کنیم برای ما تهدید حساب میشود نه فرصت.
اگر ۵۰ تا ۱۰۰ آثار تاریخی مناسب را انتخاب کنیم میتوانیم مرمت و احیا را بهخوبی انجام دهیم اما هزار تا آثار را نمیتوانیم مرمت کنیم، در واقع برای حفظ آثار نفیس و ممتاز باید بعضی آثار را ندیده بگیریم.»
به نظر میرسد مسؤولان شهری قزوین، سیلهای رخ داده در همین یکی دو ماه گذشته را به همین زودی فراموش کردهاند که باغستانِ قزوین را به رخ شهرهایی چون خوزستان، گلستان، گرگان و.. میکشیدند که باغستانشان، سیل را از سر گذراند، هر چند از زمان پهلوی با کشیدن خط راهآهن بخشی از باغستان از بین رفت و شهر به سمت شمال شهر گسترش پیدا کرد و البته از حدود هفت – هشت سال گذشته هم تخریبها به واسطهی طرحهای شهری که هر روز تصویب میشدند، افزایش پیدا کردند.
از سوی دیگر اگر قرار باشد ایدهی اعضای شورای فنی استان به یک طرح تبدیل و اجرایی شود، شهرداری چطور و بر اساس چه ضوابطی میتواند ۵۰ اثرِ مورد نظرش را از بین هزاران اثر تاریخی قزوین انتخاب، مرمت و احیا کند؟
بهتر است نخست به سادهترین اتفاقات فکر شود، اگر این مسؤولان قصد دارند با گزینش و تخریب دیگر بناهای تاریخی استان، درآمدزایی بیشتری کسب کنند، تا کنون یک حساب سرانگشتی از جذب گردشگرانشان در بناهای تاریخی مانند «چهلستون»، «عالیقاپو»، «آبانبار و مسجد جامع»، «عمارت شهرداری»، «آبانبار و مسجد سردار بزرگ»، «بازار قدیمی قزوین»، «الموت»، «حمام قجر»، «خانه مستشاری»، «خانه سپهدار»، «دروازه تهران»، «دروازه کوشک»، «آرامگاه حمدلله مستوفی»، «آرامگاه احمد غزالی»، «مدرسه حیدریه» «حسینیه امینیها» ، «آبانبار آقا» و «آبانبار حکیم»،«بازار قیصر» را داشتهاند؟
یا اصلاً چرا «سرای سعدالسلطنه» را ملاک خود قرار نمیدهند که در قالب تفاهمنامه از طریق صندوق احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی و فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور به سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری قزوین به مدت بیست سال واگذار شد و حالا درآمدهای خوبی کسب کردهاند!