بازار پارچهفروشان اصلا خوب نیست. برخی از مغازهداران قدیمی حتی مغازههای خود را تعطیل کردهاند و برخی هم تقاضای ابطال جواز یا تغییر آن را دادهاند. بزرگترین مشتریان پارچهفروشان تهرانی لاکچریهایی هستند که پارچههای متری چندمیلیون تومان میخرند.
به گزارش رتبه آنلاین، روزنامه شهروند نوشت: متر، پارچه، قیچی، اندازههایی که با رد صابون و سنجاق تهگرد روی پارچههای لباس نقش میبست، خاطره نهچندان دور ایرانیهاست. ایرانیهایی که درست اواخر بهمن و اسفند دست به کار میشدند و مغازههای رنگارنگ پارچهفروشی را شلوغ و نفسگیر میکردند. حالا اماپارچهفروشیهای تهران یکی پس از دیگری بسته میشوند. آنها میگویند کار و کاسبی به هیچ وجه نمیچرخد و حدود ٧٠درصد کاهش فروش دارند. پارچهفروشهای تهرانی از ریزش هر روز کاسبان این صنف خبر میدهند. یکی از آنها به «شهروند» میگوید اگر بگویم هر ماه در بازار مولوی ١٠ مغازه پارچهفروشی تعطیل میشود، اغراق نکردهام. آنها معتقدند پارچهفروشی دیگر سود و صرفهای ندارد و اگر مردم بخواهند با دلار ١٢هزار تومانی پارچه را بخرند و دستمزد خیاط بدهند، قیمتها برایشان خیلی گرانتر از لباسهای آماده درمیآید. لباسهایی که به وفور و حتی به صورت استوک از چین و ترکیه قاچاق میشوند.
با این وجود، در همین بازار به رکود نشستهای که به نظر میرسد در حال منسوخ شدن است، پارچههایی فروخته میشود که متری چند میلیون تومان قیمت دارد. کافی است سری به خیابان زرتشت تهران بزنید تا مشتریانلاکچری این نوع پارچهها را ببینید. مشتریهایی که بدون حساب و کتاب قیمت تمامشده لباس، میخواهند مدلهای دلخواهشان را به مزونهای معروف سفارش بدهند.
پول سفر به ازای واردات چمدانی پارچه
تاجران با دلار ١٢هزار تومانی رغبتی به واردات پارچه ندارند و اوضاع نساجیهای ایرانی هم که خرابتر از همیشه است. پارچهفروشان میگویند واردکنندهها هزینه سفر چند نفر را به کشورهای خارجی میدهند تا برایشان پارچه را به صورت چمدانی وارد کنند، زیرا نهتنها ممنوعیتهای واردات برخی پارچهها وجود دارد که دریافت دلار از سامانه نیما و ثبت سفارش هم کار حضرت فیل است! از آن طرف بازار داخلی هم راکدتر از همیشه به نظر میرسد.
آبرام که یک پارچهفروش کلیمی در بازار تهران است، به «شهروند» میگوید هنوز روی شلفها (قفسهها) پارچههایی دارم که دو سال پیش به مغازه آوردهام اما کسی آنها را نخریده است.
رضایینژاد، صاحب یکی از مغازههای پارچهفروشی در راسته سلسبیل تهران هم درباره رکود این روزهای خرید و فروش پارچه به «شهروند» میگوید: «اوضاع اصلاً خوب نیست. هیچوقت تا این اندازه رکود نداشتهایم و شرایطمان بد نبوده است. روزها میگذرد و فروش نداریم. برخی از مغازهداران قدیمی حتی مغازههای خود را تعطیل کردهاند و برخی هم تقاضای ابطال جواز یا تغییر آن را دادهاند. این روزها پارچهفروشی دیگر نهتنها سودآور نیست، بلکه زیانده هم هست. گرانی مواد اولیه و تحریمها باعث شده کارخانهها با قیمت بالا اقدام به تولید پارچه کنند و طبیعی است که وقتی پارچهها به دست عرضهکنندگان برسد، قیمتش هم بالاتر برود.»
کمبود پارچه نداریم، مشتری نیست
قدیمینژاد، رئیس اتحادیه بنکداران و طاقهفروشان به «شهروند» میگوید: «این روزها در بازار پارچه کمبودی نداریم ولی افزایش قیمتها باعث کاهش تقاضا شده است. تمام اقلام پارچهها نسبت به سال گذشته دو برابر افزایش قیمت داشتهاند. در واقع بازار به دلیل رشد قیمت دلار در سالجاری با تورم همراه شده و طبیعی است که قیمت محصولات در حال حاضر نسبت به مدت مشابه سال گذشته با وجود رشد سه برابری قیمت دلار حدود دو برابر افزایش پیدا کند.»
او ادامه میدهد: «به همین دلیل تجار برای ادامه حیات این صنف و کسب و کار چندین و چند ساله خود میزان سود فروش را به شدت کاهش دادهاند. با این حال تقاضا برای پارچه از سوی مردم در سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته با افت همراه بوده و دلیل این امر افزایش هزینههای خانوار و کاهش قدرت خرید افراد است.»
پارچههای لاکچری ابریشمی
با این حال اما پارچهفروشیها هم مشتریهای لاکچری دارند. مشتریهایی که ترجیح میدهند طرح مورد نظر خود را به معروفترین مزونهای ایرانی بدهند، تا لباسشان دوخته شود.
گرانترین پارچههای ایران را از خیابان زرتشت تهران میتوانید بخرید. در این خیابان قیمت برخی انواع پارچه به حدود ٢ میلیون تومان میرسد. مثلاً پارچه ژاکارد پرنسس لمهدار ترک، متری یکمیلیون و ٨٢٠هزار تومان قیمت دارد و پارچه استات ترک متری یکمیلیون و ٧٥٠هزار تومان قیمت خورده است. پارچه پفکی گلدار ترک هم متری یکمیلیون و ٤٠٠هزار تومان قیمت خورده است.
بخش قابل توجهی از گرانقیمتترین پارچهها مربوط به پارچههای چادری است. پارچههای چادری سوالون که پارچههای ژاپنی هستند و ظاهر براق طرحدار دارند، متری ٩٥٠هزار تا یکمیلیون و ٥٠هزار تومان فروخته میشوند. پارچههای فرانسوی هم جزو گرانترین پارچهها هستند. پارچه مانتویی نیاتکس با قیمت متری ٥٧٠ تا ٦١٠هزار تومان فروخته میشود.
در این میان پارچههای دستبافت ایرانی هم با قیمت قابل توجهی فروخته میشود. قیمت پارچههای ترمه دستبافت در راسته زرتشت به متری ٣ تا ٣, ٥ میلیون تومان میرسد. فروشندگان این نوع پارچه میگویند وزن ابریشمی که در پارچه استفاده شده، در قیمت آن مؤثر است که البته ابریشم مورد استفاده در ترمههای دستبافت ایرانی، ابریشم طبیعی و خالص است.
ملحفه و بیشترین تقاضا!
ارزانترین پارچهها، پارچههای ملحفهای هستند. پارچهفروشان میگویند بیشترین فروششان مربوط به همین پارچههای ملحفه است که هر متر آن بین ١٤ تا ٢٠هزار تومان قیمت دارد. زنی که در یک مغازه کوچک خیابان مولوی ایستاده و با دقت پارچهها را نگاه میکند، به «شهروند» میگوید: «پارچههای ارزان معمولاً پارچههایی هستند که بیشتر حجم آن از الیاف پلاستیکی درست شده و حساسیتزاست یا بوی نامطبوع به خود میگیرد.»
او ادامه میدهد: «پارچههای ارزان رنگ پس میدهند و معمولاً ایرانی یا چینیهای درجه دوم و سوم هستند.»
نساجیها نیمهفعال هستند
قبل از ممنوعیت واردات پارچه، ورود حجم وسیعی از پارچههای خارجی به ویژه چینی و ترکی، موضوعی بود که سالها اعتراض و گلایه فعالان حوزه نساجی کشور را به همراه داشت. با این حال، همچنان حجم گستردهای از قاچاق پارچه وجود دارد و نساجیهای ایرانی به صورت نیمهجان به حیات خود ادامه میدهند.
محمدصادق مشایخ، رئیس سابق اتحادیه بنکداران و پارچهفروشان درباره وضع این روزهای بازار پارچه به «شهروند» میگوید: «در حال حاضر هم قیمت پارچههای تولید داخل بالاست، هم قیمت پارچههای وارداتی که با دلار ١١هزار تومان وارد میشوند. خود ما هم این روزها توقع نداریم مردم بیایند و پارچه بخرند، مگر اینکه طبقه خاصی از جامعه که خانههای چند میلیاردی و خودروهای چند صد میلیونی دارند و کت و شلوار ٣٠میلیون تومانی به تن میکنند، بیایند و سالی چند بار پارچههای وارداتی گرانقیمت بخرند وگرنه حقوق حداقلی بخش کثیری از جامعه دیگر به آنها اجازه نمیدهد هر سال اقدام به خرید پوشاک و پارچه کنند.»
مشایخ درباره آینده بازار صنعت نساجی به «شهروند» میگوید: «با ادامه روند فعلی، بازار این صنعت بدتر و بدتر خواهد شد. در حال حاضر فقط ٢٠درصد از کارخانههای نساجی آن هم به صورت نیمهفعال به سختی به حیات خود ادامه میدهند. نساجی ایران در حال حاضر تبدیل به موجودی نیمهجان شده و هیچکس نمیتواند تضمین دهد که این صنعت تا کی به حیات نصفه و نیمه خود ادامه دهد.»