محبوب ترین و بهترین اسم های پسرانه در ایران با بررسی آمار و اطلاعات دقیق سازمان ثبت احوال از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۶ در این مطلب گردآوری شده است.
به گزارش رتبه آنلاین، انتخاب نام های محبوب و پربسامد به لحاظ روانشناسی نام ها می تواند سهم مهمی در موفقیت آینده فرد ایفا کند. این ها نیز چنین کرده اند. به همین دلیل است که اکثر این نام ها طی دهه ها در بین ۱۰۰ بهترین اسم های پسرانه قرار داشته اند. این فهرست ماحصل انتخاب و رای والدین ایرانی در ۱۷ سال گذشته است.گرچه رای ایران به این نام ها می تواند تاییدی باشد بر خوش آوایی ، اقبال عمومی مخاطبان، معنی مناسب و بسیار چیزهای دیگر ولی هدف اصلی این نوشتار به دست دادن فهرست محبوب ترین و بهترین اسم های پسرانه بر اساس آمارهای معتبر اداره ثبت احوال بوده است. با این حال در ذیل هر یک از نام های این فهرست معنی و تعریف مختصری هم آورده شده است.
۱. اميرحسين
معنی امیرحسین :امیر خوب و نیکو، پادشاه نیک، حاکم صاحب جمال – مرکب از دو اسم امیر و حسین، کسی که حسین علیه السلام امیر و حاکم اوست
۲. ابوالفضل
معنی ابولفضل :خداوند هنر. صاحب فضل. پدر فضل، (در اعلام) نام یکی از پسران حضرت علی (ع) و برادر امام حسین (ع )، (عباس بن علی معروف به قمر بنی هاشم) – خداوند و صاحب هنر، کنیه دینار، لقب چهارمین فرزند علی (ع)
۳. علی
معنی علی: بلند، بلند بر آمده، بلند قدر، بزرگ، شریف، توانا، کلان، نامی از نام های خدای تعالی، (در اعلام) نام امیرالمؤمنین علی (ع)
۴. محمد
معنی محمد: ستوده، بسیار تحسین شده، آن که خصال پسندیده اش بسیار است، (در اعلام) نام پیغمبر اکرم (ص )، نام سوره ی چهل و هفتم از قرآن کریم دارای سی و هشت آیه – ستوده شده.
۵. مهدی
معنی مهدی: هدایت کرده، هدایت شده، نام قائم منتظَر (ع) در نزد شیعه
۶. امير علی
معنی امیرعلی: امیر و حاکم بزرگ و بلند قدر، پادشاه شریف و توانا – مرکب از امیر (پادشاه) +علی (بالا رفتن و صعود کردن)
۷. عليرضا
معنی علیرضا: کسی که علی علیه السلام از او راضی است مرکب از دو اسم علی و رضا
۸. اميرمحمد
معنی امیرمحمد: امیر بسیار تحسین شده وپادشاه ستایش شده و پسر سلطان محمود غزنوی بود که چندی بعد از پدر به تخت شاهی نشست.
۹. حسين
معنی حسین: صاحب جمال.خوب، نیکو، (در اعلام) امام سوم شیعیان و پسر علی ابن ابی طالب (ع) از حضرت فاطمه (س) – نیکو، خوب، مصغر حسن، نام امام سوم شیعیان
۱۰. محمدرضا
معنی محمدرضا: از نام های مرکب، محمد و رضا – کسی که حضرت رسول اکرم محمد صلی الله علیه وآله از او راضی است.
۱۱. محمد مهدی
معنی محمدمهدی: ستوده هدایت کننده، ترکیب دو اسم محمد و مهدی است . که کلمه محمد برگرفته از نام رسول الله است و مهدی نام آخرین امام ما شیعیان . امام زمان .
۱۲. رضا
معنی رضا: خشنود، خرسند، خوشدل، خرسندی-خشنود شدن.
۱۳. اميررضا
معنی امیررضا: از نام های مرکب، امیر و رضا- کسی که امیر و سلطان از او راضی و خوشحال است
۱۴. محمدحسين
معنی محمدحسین: نام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده شده و حسین به معنای نیکو و صاحب جمال است.
۱۵. محمد طاها
معنی محمدطاها: نام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده و طاها که شکل فارسی از طه نام سوره ای در قران کریم است.
۱۶. محمد امين
معنی محمد امین: لقب پیامبر گرانقدر اسلام- به معنی محمد درستکار و پاک دست
۱۷. عرفان
معنی عرفان: شناختن و دانستن بعد از نادانی. تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت
۱۸. محمدجواد
معنی محمد جواد: بنده ستوده شده خدا و بخشاینده
۱۹. امیرمهدی
معنی امیرمهدی: امیر هدایت شده، فرمانروای ارشاد گردیده – ترکیب نامهای امیر و مهدی، کسی که حضرت صاحب الزمان سرور و فرمانده اوست
بهترین اسم های پسرانه ۲۰: علی اصغر
معنی علی اصغر: فرزند شیر خواره امام حسین ع و شهید کربلا در روز عاشورا
۲۱. ياسين
معنی یاسین: نام سوره سی و ششم از قرآن مجید،«یا» حرف ندا و «سین » کنایه از لفظ سید است و یکی از اسمای حضرت محمد (ص ) است
۲۲. اميرعباس
معنی امیرعباس :امیر شجاع و دلاور، پادشاه و حاکم چون شیر.
۲۳. سجاد
معنی سجاد: سجده کننده، بسیارنمازخوان، سجده گر
۲۴. پارسا
معنی پارسا: آنکه از گناهان پرهیزد و به طاعت و عبادت و قناعت عمر گذارد. باتقوا، پاکدامن، پرهیزکار، پرهیزگار، خداترس، دیندار، زاهد، صالح، عفیف
۲۵. طاها
معنی طاها یا طه: نام سوره ٔ بیستم از قرآن کریم- طالب حق و هدایت کننده
۲۶. سينا
معنی سینا: به معنی دانشمند است که در ایران باستان خانواده های دانشمند را سئنا می گفتند- سوراخ کننده- شبه جزیره ایست کوهستانی در شمال شرقی مصر .
۲۷. متين
معنی متین: باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیخته
۲۸. دانيال
معنی دانیال: دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است.
۲۹. ايليا
معنی ایلیا:راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات
۳۰. نيما
معنی نیما: نام کوهی است حوالی نور
۳۱. احسان
معنی احسان: بخشش، مهرورزی، نکوکاری، نکویی، نیکی
۳۲. آرمين
معنی آرمین:نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی، نژاد آرمین کی آرمین – از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز
۳۳. عباس
معنی عباس: شیری که شیران از او بگریزند. بسیار شجاع و دلیر، عباسِ بن علی مکنی [کنیه او] ابوالفضل و برادر امام حسین (ع) که در واقعه عاشورا به شهادت رسید
۳۴. بنيامين
معنی بنیامین: پسر دستِ راست من – پسر دست راست، نام کوچکترین پسر یعقوب و راحیل
۳۵. مبين
معنی مبین: آشکارکننده، آشکار، روشن، هویدا، واضح، روشنگر | بیانگر، بیان کننده، نشان دهنده، نشانگر
۳۶. ماهان
معنی ماهان: روشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان
۳۷. حمیدرضا
معنی حمیدرضا: ستوده ی خوشنود
۳۸. شايان
معنی شایان: صفت فاعلی از شایستن- لایق وسزاوار و درخور.
بهترین اسم های پسرانه ۳۹: محسن
معنی محسن: شاهنده، صالح، نیکوکار
۴۰. يوسف
معنی یوسف: از حواریون و شاگردان حضرت عیسی (ع ) وبه سبط افرائیم منسوب بود و به اعتقاد نصارا جسد مبارک حضرت مسیح را پس از مصلوب شدن در باغچه ٔ خود دفن کرد.
۴۱. پرهام
معنی پرهام: الهه تقدیر کننده طبیعت – برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است
۴۲. حسن
معنی حسن: نیکو، جمیل
۴۳. آرين
معنی آرین:منسوب به آرین، آرین – آریایی نژاد، از نسل آریایی
۴۴. امیر
معنی امیر:پادشاه، حاکم، حکمران، خان، خدیو، رئیس، ژنرال، سرلشکر، سلطان، شاه، شیخ، فرمانده، ملک
۴۵. آرش
معنی آرش: نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر.اسم مصدر آردن آوردن.
۴۶. سبحان
معنی سبحان: تنزیه، تنزیه کردن، سبحان اله گفتن، خدا را به پاکی یاد کردن، پاک بودن، پاکیزه کردن، پاک، منزه
۴۷. امید
معنی امید: آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.
۴۸. سعید
معنی سعید: خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون، مبارک، میمون، فرخنده، خجسته
۴۹. عرشيا
معنی عرشیا: منسوب به عرش، عرش – ملکوتی آسمانی، مرکب از عرش + الف نسبت
۵۰. محمد پارسا
معنی محمد پارسا: مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است
۵۱. هادی
معنی هادی: پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رسانا
۵۲. كيان
معنی کیان: جمع کی [ ک َ / ک ِ ] باشد، یعنی پادشاهان جبار بزرگ.
۵۳. میلاد
معنی میلاد: تولد، زایش، ولادت، روز تولد، هنگام ولادت، سالروز ولادت
۵۴. مصطفی
معنی مصطفی: برگزیده، منتخب از نامهای پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص)
۵۵. امین
معنی امین: استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق
۵۶. سهيل
معنی سهیل: ستاره ای است معروف که در آخر فصل گرما طلوع کند و میوه ها در آن وقت میرسند و چون در یمن کاملا مشهود است آنرا سهیل یمانی خوانند .
۵۷. محمدعلی
معنی محمدعلی: ترکیب اسامی محمد و علی
۵۸. مرتضی
معنی مرتضی: پسندیده- راضی کرده شده. خشنود شده.
۵۹. آرتين
معنی آرتین: نسوب به آرت، پاکی و تقدس، (به مجاز) پاک و مقدس، (در اعلام) هفتمین پادشاه ماد
بهترین اسم های پسرانه ۶۰: پوریا
معنی پوریا: هم خانواده پریا به معنی نیک صورت – نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی
۶۱. احمدرضا
معنی احمدرضا: از نامهای مرکب؛ کسی که به اوصاف خشنودی و ستوده متصف است
۶۲. آريا
معنی آریا: آزاده، نجیب، شعبه ای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماندگار شده اند، نژاد هند و اروپایی
۶۳. حسام
معنی حسام: تیغ، سیف، شمشیر، قداره
۶۴. علی اكبر
معنی علی اکبر: از اسمی ترکیبی به معنی شریف و بزرگ مرتبه
۶۵. محمد ياسين
معنی محمد یاسین: نام ترکیبی از محمد و یاسین. به بالا رجوع شود.
۶۶. پویا
معنی پویا: پوینده. رونده و برخی دونده را گویند.
۶۷. مجتبی
معنی مجتبی: برگزیده. برگزیده شده. برگزیده و پسندیده.
۶۸. حامد
معنی حامد:ستایشگر. حمدکننده.درودفرستنده. سپاسگزار. ستاینده.
۶۹. محمدمتین
معنی محمدمتین: نام ترکیبی از محمد و متین. به بالا رجوع شود.
۷۰. احمد
معنی احمد:حمیدتر، ستوده تر، بسیارستوده، ازنامهای پیغمبر
۷۱. جواد
معنی جواد: بخشنده، جوانمرد، سخاوتمند، سخی، کریم، مکرم
۷۲. امير حافظ
معنی امیر حافظ: نام ترکیبی از امیر و حافظ به معنای امیر و فرمانده ای که نگهدار و پشتیبان دیگران است
۷۳. مهران
معنی مهران: دارنده مهر، (در اعلام) نام یکی از خاندان های هفتگانه عصر ساسانی . نام رود سند است. نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد.
۷۴. ساميار
معنی سامیار:ثروتمند – کمک کننده به آتش محافظ آتش
۷۵. آراد
معنی آراد: نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور
۷۶. مانی
معنی مانی: مانی (در لغت) به معنی ‘ اندیشمند ‘ است
۷۷. یونس
معنی یونس: به معنی کبوتر است. سوره ی دهم از قرآن کریم
۷۸. اشکان
معنی اشکان: (اشک + ان (پسوند نسبت) )، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود – منسوب به اشک
بهترین اسم های پسرانه ۷۹: آرمان
معنی آرمان: ایده، ایدئال، شعار، مرام، هدف، نصب العین، آرزو، امید، اندوه، حسرت، غم
۸۰. ابراهیم
معنی ابراهیم: چهاردهمین سورۀ قرآن کریم،پدر عالی، (در اعلام) یکی از پیامبران اولوالعزم و نام فرزند حضرت محمد (ص) که در کودکی وفات یافت
۸۱. مهرداد
معنی مهرداد: داده ی مهر، آفریده شده ی مهر، (در اعلام) اسم سه نفر از پادشاهان اشکانی بوده است.
۸۲. فرهاد
معنی فرهاد: در بعضی منابع فرهاد را «یاری» معنی کردهاند . در شاهنامه پهلوان ایرانی دوران کیکاووس و کیخسرو، که رستم او را برای رهاندن بیژن از زندان افراسیاب با خود به توران برد؛ عاشق ناکام شیرین همسر خسرو پرویز.
۸۳. وحید
معنی وحید: بی همتا، تک، تنها، فرد، فرید، مجرد، منفرد، واحد، یکتا، یگانه
۸۴. سامان
معنی سامان: خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه، ابزار، اثاث، اسباب، وسایل، انتظام، ترتیب، نظام
۸۵. امیر شایان
معنی امیر شایان: اسم ترکیبی از امیر و شایان . رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.
۸۶. آریا
معنی آریا: جد داریوش بزرگ. طایفه ای هند و اروپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم میزستند و بعد ها بدو بخش بزرگ تقسیم شد
۸۷. کامران
معنی کامران: خوشگذران، عیاش، کامجو، کامروا، کامیاب، خوشبخت، نیکبخت
۸۸. رادین
معنی رادین: جوانمرد – بخشنده، جوانمرد
۸۹. کسری
معنی کسری: عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی خسرو- منسوب به کسری، یعنی خسروی.
۹۰. فرزاد
معنی فرزاد: با فر و شکوه زاده شده، زاده ی با فر و شکوه و عظمت – زاده شکوه و جلال
۹۱. محمد عرفان
معنی محمد عرفان: نام ترکیبی از محمد و عرفان. رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.
۹۲. یاشار
معنی یاشار: جاویدان، همیشه زنده – عمرکننده، زندگی کننده
۹۳. افشین
معنی افشین: لقب پادشاهان اسروشنه. نام سردار معروف معتصم خلیفه عباسی
۹۴. برهان
معنی برهان: بینه، حجت، دلیل، فرنود
۹۵. مسعود
معنی مسعود: خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، مبارک، خجسته، میمون، همایون
۹۶. سامی
معنی سامی: عالی، بلند مرتبه، بلند، (در اعلام) منسوب به سام پسر نوح نبی (ع )
۹۷. ایمان
معنی ایمان: اطمینان، اعتقاد، باور، باورداشت، عقیده، گرویدن
۹۸. کاوه
معنی کاوه: یکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره اساطیری ایران . به معنی پادشاه
۹۹. رامین
معنی رامین: نام عاشق ویسه، این کلمه در بعضی منابع مرکب از «رام»به معنی طرب و «ین»است به معنی طربناک است. رامتین – عاشق ویس در منظومه ویس و رامین
۱۰۰. شاهین
معنی شاهین: شاهباز، عقاب، لاچین، زبانه، میله