منصور بیطرف- سردبیر روزنامه تعادل| ویلیام شکسپیر در یکی از نمایشنامههایش درباره «ضرورت» میگوید که به «ضرورت»، دلیل بدهید در این صورت هیچ فضیلتی بالاتر از ضرورت نخواهد بود. شاید بر مبنای این گفته شکسپیر است که یک ضرب المثل انگلیسی میگوید که از ضرورت، فضیلت بسازید.
در هفته پیش رو دو اتفاق مهم اقتصادی – سیاسی در کشور به جریان خواهد افتاد: استیضاح وزیر امور اقتصادی و دارایی و حضور رییسجمهوری در مجلس برای پاسخ به سوالات نمایندگان.
این دو رویداد گذشته از اهمیت آن برای اقتصاد و سیاست کشور جایگاه مجلس را هم مورد آزمون قرار خواهد داد؛ آزمونی که نشان میدهد دغدغه نمایندگان مجلس به عنوان نمایندگان مردم تا چه اندازه به واقعیتهای زندگی مردم نزدیک است و خواهان برطرف کردن سوءمدیریتها هستند.
واقعیت آن است که تیم اقتصادی دولت طی یکسال گذشته ناکارآمدیهای زیادی داشته است که بخش عمدهای از این ناکارآمدیها بر دوش رییسجمهوری به عنوان رییس دولت افتاده و شخص رییسجمهور خودآگاه یا ناخودآگاه در ردیف اول پاسخگویان قرار گرفته و تیم اقتصادی دولت پشت شخص وی پنهان شدهاند. بحران اقتصادی کشور که عملا خروج امریکا از برجام پرده از چهره واقعیتها برافکند هر چند ناشی از سیاستگذاریهایی است که طی چندین دهه بر اندیشههای حاکمیتی کشور حاکم بوده است و تیم فعلی بنیانگذار و بانی این سیاستها نبوده اما نمیتوان از این حقیقت آشکار گذشت که این تیم اگر نمیتوانست اوضاع را بهبود ببخشد، که البته هرگز گامی هم در این جهت برنداشت اما میتوانست کار را بدتر نکند که البته، کرد. شاید مهمترین عیب این تیم، بی عمل بودن در برابر واقعیتهای آشکار بوده است؛ مهمترین عیب این تیم، بی سیاستی در برابر سیاستگذاریهای پنهان و آشکار دلالان و رانت خواران بوده است؛ مهمترین عیب این تیم، نشناختن نشتیهای اقتصاد بوده است بطوری که قدرت خرید مردم را طی یک سال گذشته بیش از 50 درصد کاهش داده است. بدون شک استیضاح وزیر امور اقتصادی در مجلس میتواند بسیاری از موارد بالا را روشن کند و اینکه شخص وزیر به عنوان سیاستگذار اقتصادی تا چه اندازه در سیاستگذاری تیم اقتصادی موثر بوه است و اینکه تا چه حد بار گناهان دیگران بر دوش اوست. استیضاح وزیر امور اقتصادی میتواند از یک سو استیضاح سیاستگذاری بانکی، پولی و ارزی کشور هم باشد و از سوی دیگر برنامهریزی کشور را هم به چالش بکشد. یعنی با استیضاح وزیر هم بانک مرکزی و هم برنامه و بودجه به چالش کشیده میشوند. با این کار، مجلس با یک تیر تنها یک نشان نمیزند بلکه سه نشان میزند و در انتها با رای خود به تیم اقتصادی دولت پالس درست را میفرستد: بدین معنی که اگر تیم اشکال دارد که دارد باید خواهان تغییر در تیم باشند و لاغیر.
اما سوال از رییسجمهور! همانطور که بارها نوشته ایم و گفته ایم، در این شرایط خطیر به چالش کشاندن رییس قوه مجریه و دومین شخص مملکتی کشور نه تنها دردی را دوا نمیکند بلکه میتواند منافع کشور را هم به زیر سوال ببرد. در این شرایط خطیر شناخت ضرورتها از دانش نمایندگان برمیخیزد. همانطور که شکسپیر میگوید، «به ضرورتها دلیل دهید»، ضرورت سوال از رییسجمهور تا چه اندازه بالا است ؟ تا چه اندازه بر دلایل قوی و معنوی متکی است؟ زیرا رییسجمهور در برابر سوالات یا باید واقعیتها را بگوید که علنی کردن آن شاید ضرورت نداشته باشد که قطعا در این شرایط هم ضرورت ندارد یا آنکه پنهان بکند که باز میتواند در منحرف کردن جریانهای فکری مردم نقش منفی بازی کند. در هر دو صورت به نفع منافع ملی نیست.
نمایندگان مجلس در این هفته نشان میدهند که تا چه حد با ضرورتهای کشور آشنا هستند. ضرورت تغییر در تیم اقتصادی یا ضرورت سوال از رییسجمهور!