بهترین راه بهبود توزیع درآمد، بهبود توزیع بهرهوری است.
جواد صالحیاصفهانی که در اصل نیشابوری و از مخالفان سرسخت ارتباط کامل اقتصاد و سیاست است. او اعتقاد دارد که اگر نظام اقتصادی تصحیح شود، نظام سیاسی نیز در مسیر خود قرار خواهد گرفت. او یکی از اپر استنادترین اساتید اقتصادی ایران در جهان است و الزامات توسعه اقتصادی ایران را در مقولههایی می داند که برایش راهکارهایی نیز متصور است. در ادامه دیدگاه های او را که در حوزه ارتقای بهر وری در اقتصاد ایران گردآوری و تلخیص شده را می خوانید:
نداشتن الگوی بهره وری در ایران
صالحی اصفهانی در خصوص اینکه چرا ایران با دراختیارداشتن منابع غنی مانند نفت و گاز، نمیتواند رشد مورد نیاز را تجربه کند، می گوید: منابع غنی به خودی خود موجب توسعه نمیشوند. به همان اندازه که این منابع شرایط مالی توسعه را فراهم میکنند، انگیزه افراد را هم کم میکنند. وقتی منابع نفتی افزایش یابد، درآمدها افزایش مییابد و رانتها هم بیشتر میشود. پس، بهرهوری کمتر میشود و درآمد بیشتر و تفاوت بین بهرهوری و سطح زندگی بیشتر میشود. ولی در مقابل این موضوع، زمانی که درآمد و بهرهوری به هم نزدیک شوند، مثل چین، رشد پایدارتر است.
او ادامه می دهد: در این کشور مردم مولد هستند؛ کار میکنند و سطح زندگیشان بالاتر میرود. اما در ایران ممکن است این رابطه از بین برود. یعنی ممکن است بهرهوری کمتر شود ولی اگر دولت پول نفت دارد، افراد به دنبال مدرکهای تحصیلی بروند که دولت پخش میکند و پاداش هم میدهد.
او با اشاره به سیستمهای آموزشی خارج از کشور افزود: میبینید که دریافت مدرک در این سیستمهای آموزشی بسیار سخت و دشوار است. در شرایط فعلی، دولت ایران به نحوی با درآمد نفت به مردم سوبسید میدهد که به دانشگاه بروند، مدرک بگیرند و چیزی هم یاد نگیرند. پس به این نتیجه میرسیم که منابع غنی تیغ دولبه است. از نظر انتظارات هم این سیستم مشکل ایجاد میکند. مردم کمتر میپرسند که چرا مهارت ندارند؟ اکنون همه شکایت دارند که چرا درآمدشان خوب نیست. به این دلیل که الگوی زندگی ما، الگوی زندگی مبتنی بر بهرهوری نیست.
بدفهمی عمومی از اقتصاد و بهرهوری
این اقتصاد دان جهانی با اشاره به راهکارهای موجود و دیدگاههای یارانی هم گفت: به جای اینکه بگویند چطور بهرهوری را افزایش دهیم میگویند چرا با وجود منابع غنی که در اختیار داریم، سطح زندگیمان خوب نیست. این بدفهمی عمومی از علم اقتصاد است که مردم فکر کنند میشود با فروش منابع، مردم را بهرهور کرد.
او ادامه داد: باید به مردم انگیزه داد که به جای دریافت منابع از دولت، کار یاد بگیرند که پول دربیاورند. بعد هم دولت با استفاده از درآمد این منابع، جاده خوب، شهر خوب، پارک خوب، بیمارستان خوب و همه نیازهای یک زندگی خوب را برای مردم ایجاد کند. ولی اگر منابع را برای بهبود ساختار استفاده نکنیم و آنها را به سوبسید انرژی و دانشگاه و… تبدیل کنیم، با کمبود بهرهوری و ازدیاد مدرک روبهرو خواهیم بود.
سیاستگذاری بهبود مشکلات بازار کار و سرمایه
وی درباره سیاست گذاری های اقتصاد ایران و دولت مستقر هم معتقد است: درست است که سیاست آزادسازی اقتصاد برای پیشرفت ایران نقش مهمی دارد، اما درک نقش سیاستگذاری در بهبود مشکلات بازار کار، سرمایه و بهداشت بسیار مهم است. در کنار این موضوع، سیاسیشدن طرحها هم از تحلیل درست آنها جلوگیری میکند.
وی افزود: درست است که مشکل انتخاباتی آقای روحانی حل شده و دیگر نیازی به رأی ندارد، اما ساختار تصمیمگیری سیاستهای اقتصادی در ایران به گونهای نیست که نیروهای غیرسیاسی بتوانند روی آن تأثیر بگذارند. همانطور که گفتم، در ارزیابی سیاستگذاری، نهادهای غیردولتی و مستقل نقش محسوسی ندارند. اگر تمام تحلیل و بحث و تصمیمگیری در حوزه سیاسی باشد، صحنه ارزیابی تبدیل به رینگ بوکس میشود! یعنی مردم و مسئولان نه چیزی یاد میگیرند و نه قدمی رو به جلو برمیدارند. فقط باید ببینيد چه کسی پرزورتر است و همان برنده شود.
وی تاکید کرد: یک نکته اساسی این است که هدف اصلی سیاست نباید نزدیککردن درآمد افراد یک جامعه باشد، بلکه هدف اصلی باید نزدیککردن بهرهوری افراد به یکدیگر باشد، بهویژه بهرهوری افرادی که در خانوادههای فقیر و پولدار بزرگ شدهاند. بهترین راه بهبود توزیع درآمد، بهبود توزیع بهرهوری است. در این ارتباط این سؤال پیش میآید که ارتباط یارانه نقدی با بالابردن بهرهوری چیست؟ پاسخ اینجاست که یارانه نقدی بهطور مستقیم رابطهای با بهرهوری ندارد، اما در کوتاهمدت و میانمدت، برای کاهش فقر خوب عمل میکند؛ بهویژه وقتی که درآمدها از فروش انرژی منبع آن باشد. اما در طولانیمدت، کاهش نابرابری در بهرهوری نیاز به دسترسی به آموزش باکیفیت و به کار مناسب است.
سرمایهگذاری و بهرهوری نیروی کار
صالحی اصفهانی درباره سرمایههای خارجی و ارتباطش با رشد و توسعه اقتصادی هم گفت: هر کشوری برای توسعه نیازمند سرمایهگذاری است. بدون سرمایهگذاری بهرهوری نیروی کار افزایش نمییابد و سطح زندگی بالا نمیرود. سرمایه خارجی مکمل سرمایه داخلی است و برای دسترسی به تکنولوژی هم لازم است. اما سرمایهگذاری خارجی برای حل بعضی مشکلات مثل بیکاری جوانان بهتنهایی کافی نیست، جایی خواندم گفته بودند اگر ٥٠٠ میلیون دلار سرمایهگذاری انجام شود، مشکل بیکاری حل میشود. اولا چنین پولی وارد اقتصاد ایران نخواهد شد. برعکس آنچه گفته میشود از نظر سرمایه خارجی و نسبت به شرق آسیا ایران نیروی کار ارزان و مهارتدیده چندان جذابی ندارد.
وی تاکید کرد: جذابیت ایران بیشتر در پتروشیمی و سرمایههای بزرگ نفتی است که به نیروی کار ایران کمتر نیاز دارد. بنابراین برای رفع مشکل اشتغال به سیاستهای داخلی کوتاه و بلند مدت نیاز داریم. در کوتاهمدت این سیاستها باید شرایط حضور جوانها در محیط کار را فراهم کنند. مثلا میتوان از یارانه کار استفاده کرد. یعنی دولت تمام یا بخشی از دستمزد کارگرانی که تازه وارد بازار کار شدهاند را برای شش ماه یا یک سال بپردازد. در بلندمدت برای بالابردن مهارت جوانها باید فکری کرد تا زمانی که آنها به ٣٠سالگی میرسند از مهارت لازم برای کار برخوردار باشند. برای این کار نیاز به تحول در نظام آموزشی است.
او ادامه داد: درنظر داشته باشید که دو نوع سرمایهگذار خارجی داریم. بخشی از سرمایهگذاریهای خارجی در حوزههایی انجام میشوند که سود سریعی دارند، مثل صنعت توریسم، پتروشیمی و خودرو. اما موضوع اصلی اینجاست که بقیه مردم هم باید از سرمایهگذار خارجی بهره ببرند. وگرنه ممکن است نسبت به سرمایهگذار خارجی و کل ایده جهانیشدن بدبین شوند. برای جلوگیری از این اتفاق، نظام آموزشی باید طوری عمل کند که سرمایهگذار خارجی، نیروهای دارای مهارت را ببیند و آنها را جذب کار کند تا هم خودش سود ببرد و هم افرادی که مشغول به کار میشوند، کسب درآمد و در نهایت تولید ثروت کنند. پس، پاسخ شما این است که من با نفس سرمایهگذاری خارجی موافق هستم اما اعتقاد ندارم که همه مشکلات را حل میکند.