علی میرزاخانی
کلیپی که در آن میلتون فریدمن، دو گروه اصلی از دشمنان اقتصاد آزاد به ویژه کاسبکاران را معرفی میکند در برخی گروهها بحثانگیز شد. از فحوای نظرات مخالفان اقتصاد آزاد میتوان فهمید که درک ناتمامی از این مکتب دارند و آن را معادل کاسبی منفعتجویانه بدون خط قرمز میدانند.
این فهم ناقص ناشی از «مشروعیت پیگیری منافع شخصی» در اقتصاد آزاد است که «تحت شرایط و قواعدی» ثابت میشود با منافع عمومی میتواند همسو شود و نه همیشه! اتفاقا آنچه در اقتصاد آزاد اصالت دارد همین قواعد و شرایط است و پیگیری منافع شخصی در چارچوب این قواعد و خطوط قرمز مشروعیت دارد و لاغیر.
اگر چنین قیودی نباشد میتوان منافع شخصی را با تجاوز به حقوق دیگران اعم از جان و مال و ناموس آنان حداکثر کرد اما اصالت دادن به حقوق اساسی مردم باعث میشود که پیگیری منافع شخصی صرفا در بیرون از این خطقرمز مجاز باشد. وجود این خطوط قرمز باعث دشمنی اکثر کاسبکاران با اقتصاد آزاد میشود که تمایل دارند در ائتلافی با بوروکراسی، پیگیری منافع خود را با رانتجویی در داخل این خط قرمز انجام دهند؛ مصیبتی که در اقتصاد ایران برای همه آشناست.
اقتصاد آزاد یک پیشفرض بنیادین دارد؛ اینکه فعالیت اقتصادی یک بازی با حاصل جمع صفر نیست که سود یک نفر لزوما در ضرر دیگری باشد اگر و تنها اگر قواعد بازی، قواعد همهشمول ناظر بر حفاظت از حقوق اساسی عامه باشد. در این صورت پیگیری منفعت شخصی به این دلیل با منافع عمومی همسو میشود که ارزش افزوده و ثروتی را خلق میکند که پیشتر موجودیتی نداشت.
طبیعی است در غیر این صورت (یعنی در نبود قواعد همهشمول) پیگیری منافع شخصی میتواند از محل تجاوز به حقوق دیگران (اثرگذاری بر تصمیمات بوروکراسی در جهت توزیع انواع امتیازات اعم از وامهای ارزان میلیاردی، دلار ارزان، تعرفههای گران وارادات بر تولیدات انحصاری، مجوزهای ویژه و غیره) انجام شود و این نوع سودجویی هیچ نسبتی با اقتصاد آزاد ندارد. اسمش هم رانتجویی است؛ یک بازی با حاصلجمع صفر: یعنی ثروتاندوزی از جیب دیگران نه خلق ثروت.