دکتر حامد قدوسی
قبلا مطالب متعددی در مورد نقد مفهوم آب مجازی و برداشتهای نادرست سیاستی از این مفهوم نوشتهام. در این مقاله جدیدمان با سه نویسنده همکار دیگر، سعی کردهایم شواهد مبتنی بر نتایج اقتصادسنجی بین کشوری برای یکی از نقدها ارائه کنیم.
حرف مقاله ما چیست؟ اول ببینیم مدعای اصلی تونی آلن و بقیه پیشگامان مفهوم آب مجازی چه بود؟ ادعای اولیه مفهوم آب مجازی* این بود که بر خلاف عبارت محبوب «جنگ آینده جنگ آب است»، در آینده جنگی بر سر آب در نمیگیرد! چون تجارت آزاد بین کشورها مساله کمیابی آب را حل میکند. ایده اولیه آلن – که اتفاقا هوشمندانه هم هست – این بود که تجارت بین-کشوری باعث میشود تا کشورهایی که منابع آب بیشتری دارند، کالاهای آببر را به کشورهای با سرانه آب کمتر صادر کنند و به این ترتیب مصرف آب بین کشورها پس از تجارت (Ex-Post) به نسبت توزیع اولیه منابع آب قبل از تجارت (Ex-Ante) متعادلتر شود. به این ترتیب بدون نیاز به جنگ و درگیری، کشورهای خشک میتوانند با واردات آب نهفته در کالاهای آببر (یعنی واردات آب مجازی) به همان منابع آب دست پیدا کنند. مثلا قطر که آب ندارد با واردات کالاهای آببری مثل قهوه از ویتنام یا برزیل – که آب زیاد دارند – به این هدف دست پیدا میکند. شواهد خوبی به نفع چنین مدعایی وجود دارد و صحبت آلن در یک سطح درست است.
مشکل آلن این بود که اقتصادددان نیست و در نتیجه نظریهاش در قالب یک تئوری استاندارد تجارت بین الملل (مثل هشکر-اولین Heckscher-Ohlin) صورتبندی نشده بود. پیشبینی گفتمان آب مجازی، فقط در یک شکل خام و ابتدایی از مفهوم «مزیت نسبی» قابل درک و تحقق است. در نگاه دقیقتر، مفهوم «مزیت نسبی» – که تعیین میکند که چه کشوری چه نوع کالاهایی را صادر یا وارد کند – علاوه بر سرانه آب به میزان انباشت نسبی یک عامل در مقایسه با سایر عوامل تولید بر میگردد.
این دقیقا همان جایی است که مقاله ما نقد را شروع میکند: این که چه کشوری صادرکننده خالص یا واردکننده خالص آب مجازی شود فقط به میزان سرانه اب آن کشور بستگی ندارد! بلکه به این بستگی دارد که نسبت آب به سایر عوامل (سرمایه انسانی و فیزیکی) چه قدر است. ممکن است کشوری به لحاظ منابع آب فقیر باشد (مثلا یک کشور آفریقایی) ولی به لحاظ سرمایه حتی «فقیرتر» هم باشد. در چارچوب مدل هشکر-اولین این کشور اتفاقا برای صادرات آب و کالاهای آببر «مزیت نسبی» دارد!
شواهدی که ما در مقاله نشان میدهیم میگوید که کشورهای با بهرهمندی آب زیاد (مثلا به سوییس یا ژاپن فکر کنید) چون انباشت سرمایه خیلی زیادی هم دارند، اتفاقا به «واردکننده» خالص آب تبدیل میشوند. در مقابل کشورهای فقیر که سرانه آبشان خیلی کمتر از سوییس و ژاپن و امثال آنها است، ممکن است به سوییس و ژاپن آب مجازی صادر کنند. این مشاهده کاملا سازگار با پیشبینی یک مدل هشکر-اولین و کاملا متضاد پیشبینی خام مدل آب مجازی است. ما نشان میدهیم که تجارت آزاد اتفاقا ممکن است باعث شود تا مصرف نهایی آب «نابرابرتر» از توزیع اولیه آن بین کشورها شود.
آیا این اتفاق به ضرر کشور فقیر است؟ از یک زاویه نه! چون این کشور با صادرات آب مجازی، میتواند محصولات دیگری را وارد کند که در مجموع رفاه شهروندانش را بیشتر کند. نگرانی بیشتر آنجایی است که مثلا حقوق مالکیت آب در کشور فقیر ضعیف باشد و تجارت آزاد باعث شود تا منابع آب این کشور بیش از حد پایداری آنها تخلیه شود و صرف صادرات آب مجازی شود.