شنبه 3 آذر 1403
خانهاسلایدر اصلیهمه کشورهای پیشرفته دنیا با تأکید بر تولید ملی‌شان زنده‌اند

همه کشورهای پیشرفته دنیا با تأکید بر تولید ملی‌شان زنده‌اند

 

 اقتصاد مقاومتی در یک نگاه کارکردش این است که وجه غالب الگوهای ما، فکر ما و نگاه ما به اقتصاد، نیازهایش، آسیب‌شناسی‌هایش، راهکارهایش و آینده‌شناسی‌هایش را به ما بدهد و ما را تبدیل کند به یک برآیند جمعی عمومی، این لازمه هر نوع تغییر است. در این حوزه نقش رسانه‌ها و عناصری که کارشان گفتمان‌سازی است در اقتصاد مقاومتی چه باید باشد؟

« این که رهبر درسخنرانی تحویل سال، گفتمانی اقتصادی شکل بدهد و در حرم رضوی هم صحبت از شاخص شدت انرژی و مباحث اقتصادی می‌کند، اینها معنادار است ونشان می‌دهد که این رهبر به دنبال یک چیزهایی است که گاهی برای بعضی‌ها اصلاً اولویت ندارد. سال ۸۰ مقام معظم رهبری می‌فرمایند که امروز مسأله اقتصاد مسأله اول کشور است، ولی شما می‌بینید نظامات و نهادهای وابسته به انقلاب و خود ما خیلی اولویت اول ذهنی‌مان به عنوان یک پروژه انقلاب اسلامی، اقتصاد نبود. پارسال گفتند اگر استقلال اقتصادی را از دست بدهیم، استقلال فرهنگی را هم از دست می‌دهیم. خب قضیه چیست؟…. وقتی صحبت از اقتصاد مقاومتی می‌شود، ایشان می‌گویند مهم‌ترین عنصر اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان است، اقتصاد دانش‌بنیان نه تدافعی است بلکه تهاجمی است، نه کوتاه مدت است بلکه بلندمدت است، ایجابی است کاملاً سلبی نیست اصلاً و به نحوی که اساساً اقتصاد مقاومتی ایشان یک پروژه بلندمدت است»

جملاتی که خوانید را دکتر «عادل پیغامی»، عضو هيأت علمي و معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع) در تشریح اقتصاد مقاومتی و اهمیت ان بیان کرده است. او کارشناسی است که نگاهش به اقتصاد مقاومتی اندکی متفاوت از سایر اقتصاد دانان است و نگاه برخی را در داخل به اقتصاد مقاومتی به نقد می کشد.

 

او می گوید: « با برخی از اقتصاددانان دنیا و ایرانیان اقتصاددان خارج از کشور هم که صحبت می‌کنیم و با زبان خودشان که با آنها طرح بحث می‌کنیم، می‌بینیم که منطقاً حرف اقتصاد مقاومتی و مقاوم‌سازی اقتصاد معنی دارد و او هم می‌فهمد و منطقاً کارهای ما را قبول می‌کند، حتی جایی و گاهی او از اقتصاددان ایرانی خیلی راحت‌تر می‌پذیرد. او وقتی «تولید ملی» را می‌شنود، مثل اقتصاددانان ایرانی سریع نمی‌گوید که این نوعی نگاه به درون است، انزواست، جهانی ندیدن اقتصاد است، می‌گوید؛ همه کشورهای پیشرفته دنیا با تأکید بر تولید ملی‌شان زنده‌اند، امریکا، آلمان، انگلستان و… اصلاً راحت می‌پذیرد و می‌گوید همین است، شما رهبرتان چرا زودتر این را نگفته، شما باید کشوری باشید منعطف. آدم با اقتصاددانان دنیا راحت‌تر می‌تواند ادبیات اقتصادی انقلاب اسلامی روز را به بحث بگذارد، معنادار است! آنها اصلاً به ما نمی‌گویند که حرف‌هایتان سیاست‌زده است، ایدئولوژیک و غیر علمی است، اما اقتصاددانان وطنی گاهی به ما می‌گویند؛ این حرف‌ها سیاسی است، ایدئولوژیک است! می‌گویند چون تحریم شده‌اید و گیر کرده‌اید، ریاضتی است و مجبورید بگویید اقتصاد مقاومتی!»

 

اقتصاد مقاومتی و چرایی دفاع

پیغامی نگاه خود در خصوص اقتصاد مقاومتی و دفاع از این رویکرد را اینگونه توضیح می دهد: اقتصاد مقاومتی یک گفتمان (Discourse) است، هم به مفهوم زبانی، رسانه‌ای، ادراکی و ذهنی آن و هم به مفهوم واقعی آن که یک برنامه اقتصادی است، ولی بریده از نظام قدرت آن قطعاً نیست، «نظام قدرت» اگر نیاید پای کار- حالا رهبری یک بخش از نظام قدرت است- بقیه نظام قدرت اگر نیاید پای کار، قطعاً چرخ دنده‌های آن کار نمی‌کنند، اقتصاد دانش‌بنیان هم همین طور.

وی با اشاره به اهمیت ریسک پذیری در اقتصاد می گوید: یکی از چیزهای خوبی که در فرهنگ غربی‌ها وجود دارد همین روحیه ریسک‌پذیری است. ریسک‌پذیری برای بچه‌های ایرانی خواسته می‌شود، سال هم «سال نوآوری» می‌شود، چند سال بعد هم می‌گویند؛ «اقتصاد مقاومتی یکی از معانی‌اش همان اقتصاد کارآفرینی است»، این حلقه‌ها را کنار هم دیدن، نشان می‌دهد این مجموعه یک نظم نسبی و منطقی دارد، این رهبر نقشه‌ای را می‌فهمد و دارد این نقشه را پیاده می‌کند، ولی اگر بدنه کارشناسی این نقشه را نفهمد، یعنی آدم که می‌رود در آموزش و پرورش و می‌بیند آنها اصلاً ریسک‌پذیری برای بچه‌ها، در برنامه‌شان نیست، کتاب‌های درسی هنوز همان زاغک و پنیر ۲۰ سال پیش است، آن وقت یعنی این که این سیستم‌ها با هم کار نمی‌کنند!

وی ادامه داد:  وقتی مقام معظم رهبری بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند، عیناً از ما دانشگاهیان خواستند که برای این مفاهیمی که من می‌گویم، شما با زبان دانشگاهی و آکادمیک بروید-حتی لفظ انگلیسی آکادمیک را هم به کار بردند- این حرف‌ها را بیان کنید، چرا؟ چون ایشان آدم عاقلی است و می‌داند که من اقتصاددانی که نشسته‌ام در دانشگاه‌ها، بالاخره این کتاب‌های درسی و تئوری‌ها را خوانده‌ام، اگر رهبر و نظام سیاسی به زبان من حرف نزند، من نمی‌فهمم. من اگر با زبان شما صحبت نکنم، با شما نمی‌توانم ارتباط برقرار کنم.

 

توصیف در اقتصاد ایران

پیغامی در تشریح دیدگاه خود از اقتصاد مقاومتی می افزاید: سؤال اصلی ما این است که وجه غالب اقتصاد ما چیست؟ و چه باید باشد؟ اقتصاد مقاومتی در یک نگاه کارکردش این است که وجه غالب الگوهای ما، فکر ما و نگاه ما به اقتصاد، نیازهایش، آسیب‌شناسی‌هایش، راهکارهایش و آینده‌شناسی‌هایش را به ما بدهد و ما را تبدیل کند به یک برآیند جمعی عمومی، این لازمه هر نوع تغییر است.

وی تاکید کرد: در ابتدای دوران تفکر اقتصاد کلاسیک (زمان ریکاردو) در اواخر قرن هجدهم، اوایل قرن نوزدهم، یک نامه‌نگاری در بین دو خانواده متشخص انجام شده است که یک خانمی به خانم دیگر می‌نویسد؛ «دوره و زمانه‌ای شده است که امروزه وقتی خانواده‌ها برای بچه‌هایشان می‌خواهند پرستار بگیرند، اولین سؤالی که می‌پرسند، این است که اقتصاد بلد هستی که به بچه‌های ما بیاموزی یا نه؟»

او با اشاره به نقش بازیگران اجرایی اقتصاد مقاومتی هم گفت: این یک سؤال است که نقش رسانه‌ها، نقش عناصری که کارشان گفتمان‌سازی است، از آموزش و پرورش بگیرید تا ۱۴-۱۳ نوع رسانه دیگر واقعاً چه باید باشد؟ ما اگر نتوانیم اقتصاد مقاومتی را به زبان دانشگاهی اقتصاددانان و به زبان زن خانه‌دار تعریف بکنیم، باخته‌ایم، کما این که تا به‌حال خیلی از پروژه‌هایی که انقلاب اسلامی سعی کرده است اجرا بکند، دچار این تله‌ها شده است.

 

مفاهیم و هویت اقتصاد مقاومتی

او با اشاره به  هویت اسلامی اقتصاد مقاومتی هم توضیح داد: اقتصاد مقاومتی حداقل در دو لایه اسلامی و شیعی چارچوب مفهومی دارد، نخستین این است که از نظر یک حوزوی، اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد اسلامی است، هم در حوزه نقل و هم در حوزه عقل.

وی بااشاره به تجارب جهانی هم گفت: کره جنوبی در سال ۲۰۰۰ با صندوق بین‌المللی پول یک دعوا و اختلافی پیدا می‌کند و یک سری بدهی بار می‌آورد، زنان کره‌ای در یک جنبش اجتماعی بزرگ کلی طلا جمع می‌کنند، به نحوی که بدهی کره با صندوق بین‌المللی پول پاس می‌شود! مفهوم این کار در اقتصاد، «پایداری یا solidarity» است، پیوستگی اجتماعی است که زن خانه‌دار می‌آید پای مسائل کلان کشورش.

وی ادامه داد: زن خانه‌دار ما چرا نمی‌آید؟ چرا اوایل انقلاب و در دفاع مقدس آمدند؟ در دفاع مقدس ۳۰۰ هزار شهید دادیم، چند درصد از مادران این شهدا باسواد بودند و فهم اجتماعی آکادمیک داشتند؟ خیلی‌هاشان بی‌سواد و کم‌سواد بودند، ولی سر بزنگاه فهمیدند که باید شوهرشان و فرزندشان را بفرستند و تحمل کنند، چرا؟ چون این انقلاب و این کشور لازم دارد، چرا در عرصه اقتصادی ما این فهم را به مردم تزریق نکرده‌ایم و نمی‌کنیم؟ اینها سؤالات ماست.

 

وی تاکید کرد: اقتصاد فقط «کارآفرین، بانک، مالیات، سازمان برنامه و…» نیست، آموزش و پرورش هم هست و آموزش و پرورش باید بچه‌های ما را «کارآفرین» بار بیاورد، رسانه‌ها هم هستند، نمایشنامه‌نویس‌ها و شعرنویس‌ها هم هستند و اینها حلقه‌های مفقوده در اقتصاد ایران هستند.

پیغامی تصریح کرد: بچه من کجا باید حماسی بار بیاید؟ آیا شعر حماسی داریم برای او؟ آهنگ حماسی داریم برای او؟ تصویرسازی‌های انیمشینی داریم برای او و اقتصاد ایران را برای او ترسیم کنیم؟!

او افزود:  خیلی جالب است که  وقتی شعار سال، «سال جهاد اقتصادی» بود، در دولت گذشته، معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه تعطیل شد که ما خیلی تعجب می‌کردیم و می‌گفتیم امسال که سال جهاد اقتصادی است، معاونت اقتصادی باید پرشورتر و فعال‌تر بشود، چرا تعطیل شد و تنزل پیدا کرد در حد یک اداره کل؟ دیپلماسی اقتصادی برمی‌گردد به همین «نگاه‌های بیرونی» که نداریم.

او با تشریح مباحث خود افزود:  در اولین بند از سیاست‌های کلان اقتصاد مقاومتی آمده است که؛ تأمین شرایط و فعال‌سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه‌های انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت‌های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری‌های جمعی و تأکید بر ارتقای درآمد و نقش طبقات کم‌درآمد و متوسط.

این استاد دانشگاه گفت:  اولاً پایه اصلی رشد اقتصادی همه کشورهای پیشرفته، «طبقه متوسط شهری» بوده است، اگر اشتباه کرده‌اند و ضعیف بوده‌اند، طبقه متوسط شهری بوده و اگر هم قوی بوده‌اند، طبقه متوسط شهری بوده‌اند. دهک ۸، ۹ و ۱۰، دهک بی‌فایده‌ای نیست، ولی دهک ۸ و دهک ۹ و ۱۰ دهک عمدتاً سرمایه‌دار هستند، در اقتصادی‌های نوین اولاً سرمایه خارجی می‌تواند بیاید در کشورها و لذا به عنوان یک رقیب و یک هوو برای دهک‌های سرمایه‌دار عمل می‌کند، رقیب دومش خود سیستم بانکداری است، سیستم بانکداری می‌تواند خلق اعتبار کند، پس دیگر نگاه سنتی ۳۰۰ سال پیش نداشته باشید که اگر ملاک و صاحب پول نباشد، ما ممکن است هیچ کاری نتوانیم بکنیم! در حوزه مصرف هم مهم‌ترین بازار، طبقه متوسط شهری است. بیشترین مصرف را این طبقه دارد. هر کشوری این طبقه را نادیده بگیرد، دچار بحران اقتصادی می‌شود. بحران اقتصادی سال ۱۹۳۰ ناشی از این بود که طبقه متوسط شهری نادیده گرفته شده بود، برای همین حقوق کمتر به آنها دادند و نمی‌توانستند خرید کنند، برای همین کینز آمد و گفت؛ پول بدهید و بگذارید خرید کنند تا چرخ اقتصادتان بچرخد.

 

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید