سه‌شنبه 6 آذر 1403
خانهیادداشتفقر مطلق و غفلت‌های سیاست‌گذار

فقر مطلق و غفلت‌های سیاست‌گذار

دکتر داود سوری اقتصاددان| عنوان این نوشتار، سوالی است که در گفت‌وگوی ویژه خبری از وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی پرسیده شد. او در ابتدا با اشاره به نابرابری در سطح کشور، بر داشتن سیاست و برنامه در مقابله با فقر و نابرابری تاکید و سپس عنوان کرد: «یک روزی بحث می‌شد که گفتند کیک اقتصاد گنده میشه، متاسفانه هنوز هم این دیدگاه بیان میشه، اقتصاد بزرگ میشه مردم خودشون وضعشون خوب میشه، بابا همچین چیزی اتفاق نمی‌افته. نظریه اومد که حالا ما بیاییم بازتوزیع درآمد کنیم، اونم ما دیدیم که به یک سیاست پوپولیستی تبدیل میشه و جواب نگرفتیم.»

بیان قاطع این عبارت و اعتماد به نفس مثال‌زدنی این سیاست‌گذار اقتصادی در اظهار آن که بیش از هر چیز مدیون حضور در جعبه شیشه‌ای سیما و مصاحبه یکطرفه است، این ذهنیت را در بیننده ایجاد می‌کند که به‌رغم بزرگ شدن کیک اقتصاد و استمرار افزایش فقر هنوز عده‌ای اصرار بر سیاست بیهوده بزرگ شدن کیک اقتصاد دارند و درس نمی‌گیرند و وزیر ناگزیر به تاسف خوردن برای آنها است. او در ادامه بر توانمند‌سازی روستاییان، حاشیه‌نشینان و جوانان به‌عنوان سیاستی برای حمله به فقر اشاره و بر اهمیت داشتن نظریه و تئوری مشخص برای سیاست‌گذاری بلندمدت در مبارزه با فقر تاکید کرد. جهت اطلاع این سیاست‌گذار محترم موارد زیر را به عرض می‌رسانم.

۱- درآمد سرانه کشور به‌عنوان سهم بالقوه هر ایرانی از کیک اقتصاد در سال ۱۳۹۵ به تعبیر مشاور و دستیار ویژه اقتصادی رئیس همین دولت، معادل ۷۰ درصد درآمد سرانه کشور در سال ۱۳۵۵ بوده است و این سهم از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۵ هیچ تغییری نکرده است. پس وقتی که در چهل سال‌ گذشته کیک اقتصاد ایران بزرگ نشده است و مردم طعم بزرگ شدن آن را نچشیده‌اند، شایسته نیست که یافته‌های علمی و تجربی جامعه بشری را که دیگر شکی در آنها نیست، زیر سوال برد و برای ناصحان نیز از روی ناآگاهی خویش تاسف خورد.

۲- بزرگ شدن کیک اقتصاد دو رو دارد، یکی لذت خوردن آن است و دیگری زحمت پختن آن. برای بزرگ شدن کیک اقتصاد، ابتدا باید مواد اولیه آن را تولید کرد، آرد، شکر و دیگر افزودنی‌ها و برای تولید این مواد و سپس پختن آن، هر یک از آحاد جامعه وظیفه‌ای به عهده می‌گیرد و سپس متناسب با کار انجام شده دستمزد خود را به صورت بخشی از کیک دریافت می‌کند. از این‌رو منظور اقتصاددانان از بزرگ شدن کیک اقتصاد، ابتدا کار و اشتغال بیشتر است، اگر چه سیاست‌گذاران به خوردن آن بیشتر علاقه‌مند هستند. آیا اطلاعات شما از کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال خبر می‌دهد؟

۳- شاید رشد اقتصادی دو سال اخیر شما را به این باور رسانده است که بزرگ شدن کیک اقتصاد راهکار کاهش فقر نیست. اما توجه کنید که اولا با یک گل بهار نمی‌شود و فقر پدیده‌ای بلندمدت است و تقلیل آن نیز رشد اقتصادی پایدار می‌خواهد و دوم اینکه رشد اقتصادی که از فروش نفت حاصل شود به مثابه خرید کیک از شیرینی‌فروشی محل است. خوردن دارد اما پختن نه! از همین‌رو است که توزیع آن نیز در دست دولت قرار می‌گیرد و این توزیع‌کننده عادل نیز به عده کثیری سبد کالا می‌دهد و به عده قلیلی دکل نفتی!

۴- توانمندسازی را سیاستی مناسب برای حمله به فقر می‌دانید. هیچ شکی نیست که اقتصادی پویا و رو به رشد نیازمند انسان‌های توانمند است و افراد نیز هر چه توانمندتر باشند سهم بیشتری از تولید اقتصادی می‌برند. اما آیا توانمندسازی به تنهایی به کاهش فقر می‌انجامد و در شرایط کنونی کشور ما در اولویت قرار دارد؟ جناب آقای وزیر، حتما می‌دانید که قریب به ۶۰ درصد جمعیت فقیر کشور در خانوارهایی زندگی می‌کنند که سرپرستان آنها شاغل، جوان و تحصیلکرده هستند. می‌دانید که ایران از نظر شاخص توسعه انسانی که ترکیبی از شاخص‌های سلامتی و بهداشت، آموزش و تحصیلات و استاندارد سطح زندگی است، در میان کشورهای با شاخص بالا طبقه‌بندی می‌شود. می‌دانید که نرخ بیکاری در میان تحصیلکردگان بیش از دیگران است و در میان تحصیلکردگان دانشگاهی نیز فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم کامپیوتر آن هم در عصر کامپیوتر از همه بیشتر است؟  برای شما عجیب نیست که چرا جوان سالم تحصیلکرده و شاغل فقیر است؟ بله به‌دلیل اینکه اقتصاد ما توان تولید درآمد را ندارد. آن کیک کوچک است و سیاست‌های نامناسب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اجازه بزرگ شدن به آن را نمی‌دهند. آن جوان سالم تحصیلکرده و شاغل یا کار تمام وقت و دائم ندارد یا اگر تمام وقت نیز کار می‌کند ناگزیر در مشاغلی نیازمند به مهارت کم و با دستمزد پایین کار می‌کند. در اقتصادی کوچک و دست و پا بسته در انحصار و قوانین دولتی، تقاضای نیروی کار کم است و هر چه بر توانمندی افراد بیفزایید تنها بر کیفیت بیکاران افزوده‌اید؛ درحالی‌که در اقتصادی پویا بسیاری از این توانمندی‌های مورد نظر شما، بی‌نیاز از دولت و توسط خود بنگاه‌ها و کارفرمایان فراهم می‌شود. اگر واقعا به‌دنبال حمله به فقر هستید، محور شروع عملیات توانمندی و با اسلحه یارانه و سبد کالا نیست، برای شکستن جبهه فقر عملیات را از محورهای رقابت‌پذیری اقتصاد، سهولت کسب وکار، آزادی تجارت و کاهش فساد، که جایگاه مناسبی نیز در آنها نداریم، شروع کنید و پس از پیشروی از محور توانمندسازی نیز برای پشتیبانی کمک بگیرید.

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید