سعودیها اکنون به دنبال مدیریت افکار عمومی جهان نسبت به خود هستند. پس از سلسله تحولاتی که در سیاست خارجی عربستان و بهطور مشخص در بحث دخالت در سوریه، داعش و یمن رخ داد، سعودیها صحنه بینالمللی را عملا از دست دادند. به خصوص در مورد یمن با توجه به جنایتهایی که در این کشور انجام دادند، وجهه این کشور در عرصه بینالمللی بهشدت خدشهدار شد. هرچند اگر یک صدم چنین اقداماتی را جمهوری اسلامی انجام داده بود یک تنش بزرگ بینالمللی ایجاد میشد. ولی سعودیها به دلیل لابی و پولی که دارند تا حدودی توانستند از توفان یمن عبور کنند. حالا با روی کار آمدن و قدرت گرفتن هرچه بیشتر محمد بن سلمان در عربستان و اصلاحاتی که در حال انجام است، صرف نظر از اینکه ظاهری یا واقعی است، در مجموع میتوان به این موضوع رسید که او در تلاش برای بازیابی چهره عربستان نه تنها درعرصه سیاست خارجی، بلکه در صحنه سیاست داخلی نیز هست.
در حال حاضر مشاهده ميكنيم در بحث مسائل منطقهاي كنار مصر قرار ميگيرند و براي بهبود شرايط با غرب نيز به انگليس سفر ميكنند. سعوديها اكنون به يك نوعي به دنبال بازيابي چهره سياست خارجي خود هستند. از سوي ديگر بخشي از محور صحبتهاي محمدبن سلمان در سفر خود به مصر مربوط به موضوع ايران بود. هرچند در سياست خارجي يك واقعيت وجود دارد كه اين طبيعي است ميان دو كشور اختلافاتي وجود داشته باشد. اما نحوه حل اين اختلافات نيز مهم است. متاسفانه سعوديها تمامي مسائل را به حوزه امنيتي خود وارد ميكنند. هرچند كه ماهم در سياست خارجي خود بيمشكل نيستيم و متاسفانه طراحي، تصميمسازي، تصميمگيري و بلوكسازي در سياست خارجي خود با ضعف مواجه هستيم.
در مجموع ميتوان درك كرد كه دو كشور در مورد بسياري از مسائل دچار اختلاف نظر هستند اما اين موضوع تازه نيست، ولي همواره سعي شده است كه در جريانهاي قبل از ٢٠١١ و تحولات كشورهاي عربي اين اختلافات مديريت شود و آنها به حداقل برسد. ولي اكنون ديدگاه نسل جديد در مديريت عربستان، مسائل را بهشدت امنيتي ميبينيد، از همين رو طرفين با يكديگر مشكل دارند.
از سوي ديگر قدرت تخريبي سعوديها به دليل توان مالي كه دارند بسيار بالاست و از اين قدرت در جهت تخريب استفاده ميكنند. اين موضوع را ميتوان در لابيها و هزينههاي آنها در صحنههاي بينالمللي مشاهده كرد. اما بايد گفت كه در بحث يمن سياست خارجي سعودي به گل نشسته است و حتي آبروي تسليحات آمريكايي را برده است. چرا كه در حال حاضر حجم عظيمي از تسليحات آمريكايي و غربي در جنگ يمن از سوي عربستان مورد استفاده قرار ميگيرد ولي هنوز پس از ٣ سال كماكان نتوانستند اين جنگ را به نتيجه برسانند و اين موضوع نشاندهنده آن است كه سعوديها در يمن درمانده شدهاند.
بنابراين ميتوان گفت كه بحران يمن راهحل نظامي ندارد و بايد از طريق فشار از سوي اروپاييها اين موضوع حل شود و اگر اين اتفاق رخ دهد بخشي از اختلافات ميان ايران و عربستان نيز به پايان ميرسد. در هر صورت بايد تاكيد كرد كه موضع سعوديها در خصوص يمن براي غربيها پذيرفته نيست، هرچند كه آنها رفتارهاي عربستان را چندان مورد محكوميت قرار ندادند و شرايط به سمت اعلام جنايت جنگي در يمن پيش نرفت اما در مجموع دولتهاي غربي از لحاظ افكار عمومي راحت نيستند و فشار زيادي روي آنها براي پايان دادن به بحران يمن وجود دارد.
در سفر محمد بن سلمان به انگليس نيز نقل قولهايي از ترزا مي، نخست وزير اين كشور منتشر شد مبني بر اينكه انتقادهايي را نسبت به مسائل يمن مطرح كرده است. بنابراين در حال حاضر سعوديها در يمن درمانده شدهاند و راهحل اين است كه از طريق محافل سياسي و كار با اروپا و فشار آنها روي سعوديها اين مسائل را از طريق سياسي حل كرد. هرچند كه به نظر ميرسد اين فشارها از سمت اروپا روي عربستان وجود دارد چرا كه افكار عمومي جريحهدار شده است و دولتهاي غربي ميخواهند به نحوي موضوع را حل كنند ولي در مجموع همانگونه كه آمريكاييها نسبت به ايران مطرح ميكنند كه نميخواهند بپذيرند كه پايان داعش دستاورد ايران بوده است، عربستانيها نيز نميخواهند صحنه يمن تبديل به دستاوردي براي ايران شود از همين رو بهتر است به سمت الگويي رفت كه تمامي طرفين درگير در يمن به اهداف خود دست پيدا كنند. اگر درد و رنج مردم يمن در مذاكرات سياسي محور قرار گيرد ميتوان به راهحلهاي زيادي در اين زمينه دست يافت و به نوعي مساله را ختم كرد.
از طرفي در سفر محمد بن سلمان خبرهايي از عاديسازي روابط با اسراييل به گوش رسيد كه اين موضوع ميتواند برخي معادلات را تغيير دهد. واقعيت آن است كه معادلات در منطقه تغيير يافته و شرايط قابل پيش بيني نيست. سعوديها اكنون به نحوي متفاوت در سياست خارجي خود عمل ميكنند و به نوعي پس از تحولات سال ٢٠١١ كه قصد داشتند بهار عربي را از سر بگذرانند، مداخلات خود را در كشورهاي مختلف از جمله سوريه آغاز كردند و هرچند شكست خوردند اما معادلات خاورميانه را تغيير دادند و اگر روزي روابط رسمي ميان رژيم اسراييل و سعوديها برقرار شود خيلي نبايد تعجب كرد. هرچند كه در حال حاضر چنين اتفاقي رخ نداده است چرا كه عربستان به نحوي داعيه رهبري جهان اسلام را دارد و مسلمانان كماكان روي مساله فلسطين حساس هستند و نميخواهد افكار عمومي آنها را عليه خود كند، از همين رو چنين ارتباطي كار آساني نيست. اما اگر چنين تحولي در ارتباط ميان طرفين رخ دهد نيز نبايد چندان متعجب شد. اين موضوع كاملا به روند آينده و به خصوص رفتار فلسطينيان بستگي دارد كه چه اتفاقاتي را در آينده رقم ميزنند زيرا اكنون فشار زيادي روي آنها وجود دارد كه با كوتاه آمدن موانعي را از سر راه سعوديها و اسراييليها بردارند.
منبع روزنامه اعتماد مورخ 19.12.96 با عنوان در آرزوی آبروی گذشته
منبع : خبرآنلاین