یکشنبه 4 آذر 1403
خانهاسلایدر اصلیراه نجات«اقتصاد معتاد» و متمول ایران چیست

راه نجات«اقتصاد معتاد» و متمول ایران چیست

اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص فشار ها بر کشور و تلاش برای کنترل و بی‌اثر کردن آن فشارهاست و در شرایط کنونی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت یک خواست عمومی و ابلاغی حکومتی است که باید اجرایی شود. برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید وابستگی‌ها به کشور های بیگانه کاهش یابد و  بر تولید داخلی کشور و تلاش برای روی پای خود ایستادن افزایش یابد.

به گزارش رتبه آنلاین، بر اساس اعلام دولتمردان در تعریف اقتصاد مقاومتی، ضرورت مقاومت برای رد کردن فشارها و عبور از سختی‌ها برای رسیدن به نقاط مثبت ملی مطرح است.

اصطلاح اقتصاد مقاومتی اولین بار در سال ۲۰۰۵ پس از محاصره غزه توسط اسرائیل که مواد غذایی و دیگر امکانات برای تولید و پیشرفت اقتصادی را نیز شامل می‌شد و ناتوانی غزه در صادرات، امکان صادرات و کشت بسیاری از محصولات کشاورزی از جمله توت فرنگی را کاهش داده بود مورد استفاده قرار گرفت و ضوابط و معیارهای حاکم بر مفهوم اقتصاد مقاومتی شناسایی شد. اما پس از  تشدید تحریمها علیه ایران در سالهای اخیر این شیوه ترویج می‌شود و در اقتصاد مقاومتی هدف استفاده از توان داخلی و مقاومت در مقابل تحریمها با ایجاد کمترین بحران است. حال این نکته که اقتصاد مقاومتی به چه معنایی است را باید برای عموم مردم توضیح داد و در ادبیاتی ساده و روان به مردم گفت که چه در پیش است . بر همین اساس در ادامه و در 17 بند این موضوع تنشریح شده است:

۱- فرض کنید یک کشاورز به جای اینکه هر روز در زمین کشاورزی کار کند و با دستمزد خود، مایحتاج و خورد و خوراک خانواده اش را تامین کند، به هر دلیلی از این کار امتناع می کند و هر ماه فرش های قیمتی زیر پایش، طلاهای همسرش و لوازم خانه اش را می فروشد تا بتواند نیازهای ضروری و اولیه خانواده (همچون غذا، پوشاک و …) را تامین کند، حال اگر این وسط در بازار خریداری بی رحم و زورگو هم باخبر باشد که این کشاورز اگر امروز فرش خود را نفروشد اهل خانه اش باید سر را گرسنه به بالین بگذارند، قطع به یقین تا می تواند به او زورگو می گوید و هر قیمتی را که دلش بخواهد برای اجناس کشاورز تامین خواهد کرد و کشاورز هم کاری از دستش بر نیاید.

۲- البته «حکیم» آن دیار هم چند بار این را به جناب کشاورز گوشزد کرده بود که هیچ آدم عاقلی این کار را نمی پسندد. ‌چرا که به خوبی می داند آقای کشاورز دارد «سرمایه فروشی» یا به نوعی «سرمایه سوزی» می کند و دیر یا زود این «سرمایه محدود» او تمام خواهد شد و آنگاه است که «کاسه چه کنم!» بدست خواهد گرفت و احتمالاً خانواده اش هم او را سرزنش خواهند کرد که چرا از همان روز اول به فکر امروز نبودی؟

۳- حکایت «اقتصاد ما»، حکایت همین آقای کشاورز است، ما و دولت مان سال هاست که داریم «نفت می فروشیم» و با آن «واردات» می کنیم و بخش اعظمی از بودجه جاری دولت مان را هم داریم از نفت فروشی مان تامین می کنیم، بجای آنکه نفت را بگذاریم برای روز مبادا و یا با پول نفت سرمایه گذاری و اشتغال زائی کنیم داریم آن را اولاً به بدترین شکل ممکن می فروشیم (یعنی خام فروشی می کنیم و حال آنکه کشورهای خریدار با نفت خام ما بیش از ۲۵۰۰ نوع فرآورده تولید می کنند و به قمیت گرانتر به خودمان می فروشند) و ثانیاً با دلارهای نفتی مثلاً برنج هندی وارد می کنیم و می خوریم! و سبد کالای مان را هم تکمیل می کنیم.

۴- این حکایت «سرمایه فروشی»، حکایت امروز و دیروز هم نیست، از صد و شش سال قبل که اولین چاه نفت مان کشف شد (۵خرداد ۱۲۸۷) و از شصت و اندی سال قبل که «صنعت نفت مان به اصطلاح ملی» شد(۲۹اسفند ۱۳۲۹) ما داریم همین رویه را ادامه می دهیم و در واقع این «خشت کج» در دوران رژیم های گذشته بنا گذاشته شد و در این سال‌ها با کمال تاسف ما هم آن را دنبال کرده ایم و طی سالیان، خریداران بازارهای نفت هم که اتفاقاً نوعاً از زورگیان عالم اند، بخوبی از وابستگی ما به این «سرمایه تمام شدنی و بین نسلی» یعنی نفت مطلع بوده و هر قیمتی که دلشان خواسته برای نفت تعیین کرده اند و ما هم ناچار به تمکین، پس می شود گفت تا کنون این سرمایه به نوعی «مایه ی دردسر» ما شده است.

۵- دولت های مختلف بر سر کار آمده اند و بعضاً هم بنا را بر کاهش «وابستگی اقتصاد به نفت» گذاشته اند، تلاش های زیادی صورت گرفته،‌ اما همچنان بخش اعظمی از بودجه کشور به نفت وابسته است و در تحریم های ظالمانه اخیر این واقعیت به ما ثابت شد که این وابستگی چقدر برای ما مضر است، ضررش از آن جهت بود که یک «نقطه ضعف» آشکار در اقتصاد ما بود و دشمنی که خود را وارد یک عرصه ی نبرد اقتصادی کرده، طبیعی است که دست می گذارد بر روی نقاط ضعف حریف، و چه نقطه ضعفی بهتر از همین وابستگی اقتصاد به نفت و تک محصولی بودن اقتصاد . دیدیم آنچه شد، به دیگر سخن نفت سرمایه ای در دست ماست اما فی الواقع مایه ی دردسرمان شده است. و این را هم باید گفت که «نفت به ذات خود ندارد عیبی   هر عیب که هست از شیوه ی استفاده ی ماست». همچون حکایت همان کشاورز و خریدار و حکیم.

۶- شعار اصلی انقلاب ما «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بوده و هست، ما باید «آرمان گرائی واقع بینانه» داشته باشیم، واقعیت را باید گفت که «استقلال اقتصادی» تاکنون یک آرمان محقق نشده برای انقلاب ما بوده است. اقتصاد کشوری چون ایران که دارای «جهان بینی خاصی» است و این جهان بینی با منافع قدرت های بزرگ در تضاد است، یک اقتصاد خاص است و بهترین تعبیر از این اقتصاد همان «اقتصاد مقاومتی» است، اصطلاح «اقتصــاد مقاومتی» اولین بار در تاریخ ۱۶/۰۶/۱۳۸۹ توسط مقام معظم رهبری وارد ادبیات اقتصادی کشور شد که فرمودند؛ « ما باید یک اقتصاد مقاومتىِ واقعى در کشور به وجود بیاوریم».

۷- واقعیت این است که رهبر انقلاب از همان «روزهای اول رهبری شان» بر این موضوع تاکید ویژه داشته اند و این را بوضوح می توان در «گفتمان اقتصادی» ایشان یافت.

۸- اما مردمی کردن اقتصاد یعنی چه؟ کاهش وابستگی اقتصاد به نفت چگونه؟، برای اینکه به این سوال پاسخ بدهیم ابتدا نیاز است «اوضاع کنونی اقتصاد کشور» را بررسی مختصر کنیم؛ از نگاه عقلای علم اقتصاد، ‍‌اقتصاد امروز ایران در یک شرایط «رکود تورمی» است،‌ یعنی رکود بخش تولید و بیکاری از یک طرف و تورم و گرانی اجناس از دیگر سوی، اقتصاد ملی ما را مورد فشار قرار داده اند، همزمانی رکود و تورم با هم بر حساسیت موضوع می افزاید و شاید به همین خاطر است که از «رکود تورمی» به «حالت گرداب گونه» هم تعبیر می کنند.

حال سوال اساسی اینجاست که «چرا باید یک عامل خارجی بتواند اینگونه بر اقتصاد ما تاثیر بگذارد و اقتصاد ما برای اینکه بتواند در مقابل  این شوک و شوک های احتمالی بعدی مقاومت کند باید چه تغییراتی داشته باشد؟ اصلاَ ضعف اساسی کار در کجاست؟»، اینجاست که نقش اقتصاد مقاومتی بخوبی برجسته می شود، اینجاست که تاکید های مکرر رهبری جامعه مبنی بر «تکیه بر ظرفیت های درون زا » پدیدار می شود.

۹- در بیان چرایی تاثیرپذیری اقتصاد ما از آن عامل خارجی یعنی تحریم، همان «داستان کشاورز بیکار» کافی است، اما اینکه چه باید کرد که اقتصاد ما در مقابل این فشارها «تاب آوری» بیشتری داشته باشد، باید گفت که ما باید نقاط ضعف اقتصادمان را برطرف کنیم، اصلی ترین نقطه ضعف ما هم «بیماری اعتیاد» است.، بله تعجب نکنید ما یک «اقتصاد معتاد» داریم معتادی که البته متمول هم هست،‌ تنومند هم هست نه اینکه نحیف باشد، فرد معتاد به «مواد مخدر» اعتیاد دارد و اقتصاد ما هم به یک «طلای سیاه» یعنی نفت. کشور ایران، از لحاظ «مجموعه ذخایر نفت و گاز» در جهان اول است، اما وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی از گذشته موجب شکل گیری یک «اقتصاد تک محصولی و ضربه پذیر» شده است.

۱۰- تجربه نظام اسلامی و دولت های گذشته بخوبی نشان می دهد که «مدل ها و مکاتب اقتصادی» موجود در غرب به تنهائی قابلیت حل مشکلات اقتصادی ایران را ندارند و ما باید یک الگو و مدل اقتصادی مبتنی بر مبانی فکری و اعتقادی نظام اسلامی خودمان طراحی کنیم.

۱۱- حالا اینها که گفتم چه ربطی داشت به مقوله ی مردمی کردن اقتصاد و کاهش وابستگی اقتصاد به نفت؟، می گویم؛ اگر قصد داشته باشیم از امروز سهم نفت را در بودجه کشور (مخصوصاَ بخش جاری بودجه) کاهش بدهیم، اگر از امروز تصمیم بگیریم که به اراده خودمان نفت کمتری بفروشیم، اگر از امروز بخواهیم «چشم را ندوزیم به دست دیگران»، باید چکار کنیم؟ اگر نفت نفروشیم چه کنیم؟ چگونه واردات کنیم؟ نیازهای کشور را چگونه تامین کنیم؟،‌دولت هزینه های خودش را از کجا تامین کند؟ (پاسخ را در ادامه بخوانید)

۱۲- بیائید با هم برگردیم به اوضاع و شرایط قبل از تحریم ها، در کشور ما در بهترین حالت روزی چهار و نیم میلیون بشکه نفت تولید می شد و از این مقدار تقریباَ دو و نیم میلیون آن صادر و حدود دو میلیون بشکه از آن نیز در داخل مصرف می شد. پیش تر هم گفتم که «خام فروشی» بدترین نوع استفاده از نفت است (این به کنار)،‌ حالا پول این دو و نیم میلیون بشکه نفت را می آوردیم در کشور، و در زمانی که تحریم شده بودیم در واقع آن دو نیم میلیون نفت صادراتی ما رسید به یک میلیون بشکه؛ اما مصرف داخل مان همان است و بسا بیشتر هم شد. پس اوضاع خیلی هم تغییر نکرده است.

۱۳- تازه چند سالی است که با مصوبه مجلس، بخشی از پول نفت صادراتی مان را به صندوق توسعه ملی(حدود۳۱%) می فرستیم و با بخش اعظمی از آن «هزینه های دولت» را تامین می کنیم و همچنین «واردات» انجام می دهیم، تا بحال پرسیده ایم که کالاهای عمده و اولویت اول که با پول نفت وارد می کنیم،‌چه کالاهائی هستند؟ کالاهای اساسی نظیر گوشت قرمز، گوشت مرغ، گوسفند زنده، جو، ذرت، دانه سویا، کنجاله، روغن خام، شکر خام، شیرخشک صنعتی و …

حالا دوباره سوال می کنم، آیا ما ناتوان هستیم که نمی توانیم اینها را در کشور خودمان تولید کنیم؟ باید مردانه «پای تولید ملی مان بایستیم»،‌ اگر تولید ملی در کشور تقویت شود و تولیدکننده سودآوری داشته باشد آنگاه می‌تواند مالیات دهنده خوبی نیز باشد و منابع بودجه عمومی را هم تأمین کند.

۱۴-  تا زمانی که تجریه های ارزشمندی همچون جهاد سازندگی را داریم باز هم باید «چشم را بدوزیم به دست دیگران؟»،‌باز هم باید بگوئیم؛ «مردمی کردن اقتصاد چگونه؟»، اینجاست که معنای تولید ملی را می فهمیم،‌ اینجاست که معنای اقتصاد بدون نفت را می فهمیم، ‌اینجاست که معنای جهاد اقتصادی را می فهمیم و اینجاست که معنای «مردمی کردن اقتصاد» را می فهمیم.

۱۵- حالا برگردیم به آن دو میلیون بشکه نفتی که در داخل کشور مصرف می کنیم.اگر چه ایران یک کشور غنی از لحاظ منابع انرژی است، اما شدت مصرف انرژی یا به تعبیری شدت انرژی (Energy Intensity) در ایران نیز بالاست و در این زمینه فاصله زیادی با استاندارد‌های جهانی دارد. از طرفی بهره وری انرژی در ایران نیز در مقایسه با استاندارد های جهانی بسیار پائین است. یعنی ما یک کشور ه به اندازه یک میلیارد و ششصد میلیون نفر انرژی مصرف می کنیم!

۱6- یکی از عوامل اصلی خراب شدن فرهنگ مصرف در کشور«استفاده ناصحیح از منبع عظیم نفت و گاز» در سالیان گذشته بوده است.‌ راه اصلاح این کار هم قبل از هرچیزی نیاز به «پیوست فرهنگی» دارد . اینجاست که به خوبی به سومین رکن اقتصاد مقاومتی یعنی « مدیریت و تعادل در مصرف» پی می بریم.‌

۱7- سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی پس از سه سال، از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد، نگارنده معتقد است این کار سرآغاز صدور فرمان «انقلاب اقتصادی» در کشور است، آن هم بعد از سی و پنج سال از انقلاب اسلامی و این بهترین موقع است برای این فرمان، اقتصاد مقاومتی پلی است که عبور از آن ما را به «اقتصاد بدون نفت»، به «اقتصاد دانش بنیان»، به «استقلال اقتصادی»،‌به «رشد تولید ملی»،‌ به «اقتصاد مردمی»،‌ به «جهاد اقتصادی»، به «اقتدار اقتصادی»،‌ به «اقتصاد اسلامی»،‌ «اقتصادی که در آن فساد در حداقل است» خواهد رساند. اصلاَ اقتصاد مقاومتی مبنایش همین «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است.

۱8- پس از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی،‌نوبت عمل دولت است.

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید