چهارشنبه 7 آذر 1403
خانهخبرناگفته‌های زوج هنری که پس از ۲۴ سال به هم رسیدند

ناگفته‌های زوج هنری که پس از ۲۴ سال به هم رسیدند

نصرالله رادش و مهرداد نظری با حضور در کافه خبر، درباره همکاری دوباره‌شان پس از سال‌ها در یک اثر نمایشی صحبت کردند و از خاطرات گذشته خود و سابقه آشنایی‌شان گفتند.

به گزارش رتبه آنلاین، اگر از مخاطبان پرو پا قرص تلویزیون در دهه هفتاد بوده‌اید، حتما اجرای وسترن‌شانرا در برنامه پرمخاطب «پرواز 75» بارها دیده اید و خنده بر لب هایتان نشستهاست. زوج وسترن آن سال ها این روزها در فرهنگسرای ابن سینا با نمایشی کودک باردیگر به هم رسیده اند تا یاد گذشته را زنده کرده و بار دیگر همکاری را باهم تجربهکنند.

نصرالله رادش و مهرداد نظری که عمر رفاقت‌شان به24 سال می‌رسد، با نمایش کودک «ماجراهای حسنی و عمو رادش» این روزها روی صحنه حاضرمی‌شوند و برای فرزندان نسلی که با تماشای بازی‌هایشان در مجموعه‌های طنزتلویزیونی بزرگ شده‌اند خاطره‌سازی می‌کنند.

با این دو هنرمند که قصد دارند حضور کمرنگ چندساله خود را در حوزه تئاتر و تلویزیون جبران کنند. در کافه خبر به گفت و گو نشستیم.

ابتدا از چگونگی شکلگیری ایده «ماجراهای حسنی و عمو رادش» برایمان بگویید. چه شد که تصمیم گرفتید پساز این همه سال همکاری دوباره‌ای با یکدیگر داشته باشید.

نظری: تقریبا دو سال پیش بود که ما اولین نشست را باهم داشتیم که یک کار کودک را کلید بزنیم اما میسر نشد و به اصطلاح پشت گوش انداختهشد. بعد از نزدیک دو سال بعد من یک کار دیگری را انجام می دادم که دوباره با رادشعزیز کانکت شدیم به هرحال ما دوست چندین و چند ساله هستیم و صحبت کار کودک شد.

این کار را من با فرمت دیگری در پالیز اجرا رفتهبودم که با آمدن رادش ادیت شد و تغییراتی پیدا کرد و حدود دو سه ماه تمرین کردیمتا برای اجرای ابن سینا آماده شد.

رادش، رضا عطاران، سعید آقاخانی، نادر سلیمانیو… از «پرواز 57» به گروه اضافه شدند و آشنایی من با رادش در آن مجموعه با همآشنا و رفیق شدیم. در «پرواز 57» ما بخشی داشتیم که باهم دوئل می‌کردیم.

رادش: علاقه شخصی من کار کودک بوده است و همیشه آرزوداشتم که یک سینمای فانتزی خیلی خوب داشته باشیم که من در آن فعالیت کنم. دنیایکودک به آدم اجازه می دهد که به سمت فانتزی برود. علاقه شخصی من به کودکان خیلیزیاد است و انرژی که از اجرای این نمایش می گیریم خیلی زیاد است.

کار را خیلی دوست دارم و مشخص است که تماشاگرانرابطه خوبی با اثر برقرار کرده‌اند و به نظرم رابطه مهم ترین اصل در فعالیت تصویریاست و خوشبختانه این اتفاق رخ داده است.

هدف ما همین است که این نمایش را در قالب یکبرنامه کودک در تلویزیون ساخته و اجرا کنیم.

همکاری شما دو هنرمندچگونه برای نمایش «ماجراهای حسنی و عمو رادش» آغاز شد و تا چه اندازه رفاقتی که ازگذشته باهم داشتید در شکل گیری این کار تاثیر داشت؟

نظری: دو سال پیش رادش عزیز به من لطف داشت و از مندرخواست کرد به واسطه تجربه ای که در کار کودک داشتم. یک فعالیت مشترکی را در اینحوزه باهم شروع کنیم و نمایش «ماجراهای حسنی و عمو رادش» را کلید زدیم. بنا داریماین کار را در نقاط مختلف تهران و ایران اجرا کنیم و اگر شرایط مهیا شد برنامهکودکی هم با همین عنوان در تلویزیون داشته باشیم.

در نوع بازی رادش به خاطر فانتزی و شوخ طبعی کهدارد کار کودک می‌نشیند و در این کار هم خیلی سریع به نقش‌اش نزدیک شد و سریع وراحت آن را درآورد. سابقه دوستی و همکاری که در گذشته باهم داشتیم هم باعث شد تازود باهم ارتباط بگیریم.

از رفاقت و صمیمیتگروه در «پرواز 57» گفتید، فضای کار امروز چطور است؟ این صمیمیت و دوستی ها گویا کمرنگتر شده و رنگ باخته است؟

رادش: من فکر می‌کنم نه برای اینکه ما قبلا فعال‌تربودیم، اما به خاطر شرایط جامعه متاسفانه آن فضای دوستانه و رفاقتی در کارها کمترشده است. در گذشته صمیمیت خیلی بیشتر بود، سر «در حاشیه» من با آقای مدیری هم صحبتکردم و این موضوع را مطرح کردم که چرا فضای کار مثل گذشته نیست و آدم سر کار دلشمی‌گیرد، ایشان هم موافق نظر من بود.

البته این کلی نیست، هنوز برخی از کارها هستندکه صفا و صمیمیت در آن وجود دارد اما کارهای گذشته حال و هوای دیگری داشت. من یادماست که با چه گریه ای جلوی دوربین می رفتیم و از صبح تا شب با لباس وسترن منتظربودیم که جلوی دوربین برویم در «پرواز 57» و دلمان هم به این خوش بود. شب که می‌شدو آقای مدیری کار را برای خستگی عوامل تعطیل می‌کرد و من از شدت گریه منفجر می‌شدمو دست به دامن مهراد شدم که از شهرستان این همه وقت گذاشتم و یک کاری بکن بازیکنم.

یادم هست خانم جاهد آن زمان به من گفت که اگر یکصحنه بازی کردی و خوب بود، من عوامل را راضی می‌کنم که بمانند تا سکانس‌های بعدیرا هم بگیریم و اگر نه که هیچ. من به عنوان یک جوان تازه کار خیلی برایم سخت بود وجلوی دوربین رفتم و آن سکانس را گرفتند و خوشبختانه خوب از آب درآمد و ادامه دادیم.اینطور بود که ما کارمان را در حوزه تصویر شروع کردیم.

مدت هاست که درتلویزیون اگر بخواهید کار ببرید درخواست اسپانسر می‌دهند، شما تا چه اندازه در اینفضا فعالیت کرده‌اید؟

نظری: من در دو سال گذشته با شبکه دو و کودک جلساتمتعددی داشتم و با طرح موافقت شد، اما بحثی که مطرح شد همین اسپانسر بود. به همینخاطر کار تلویزیونی که می‌خواستیم انجام دهیم به تاخیر افتاد و خوشبختانه اتفاقاتخوبی در حال رخ دادن است.

این فضایی که درتلویزیون ایجاد شده است را قبول دارید؟ به هر حال شما هنرمندانی هستید که باتلویزیون شناخته شدید و برای جذب مخاطب به آن کمک کردید. تلویزیون شاید از داشتههای خودش به خوبی استفاده نمی‌کند؟

نظری: ما در بخش هنری فعالیت می کنیم و داشته هاهمانطور که می گویند قدر سلامتی را بدانیم و تا هست کسی قدر آن را نمی داند. منفکر می کنم این مملکت هم شاید چیزهایی دارد که قدرش را نمی داند. ما که در مقابلاساتید این حوزه عددی نیستیم. یک روز یکی از آقای مهدی هاشمی پرسید که چقدر کم کارشده و حیف نمی شود؟ آنقدر ایشان بزرگوار است گفت که من کی هستم که حیف بشوم.

رادش: من چون آقای مهدی هاشمی را خیلی دوست دارم، سالها و زمانیکه خودم کار می کردم غصه می خوردم که چرا این آدم نیست. الان که می بینمخیلی هست واقعا از صمیم قلب خوشحالم. حال شما ببینید چنین فردی یک دوره‌ای کار نمیکرد.




نظری: در تلویزیون شاید مهم نیست که چه کسانی باشندیا نباشند، سیستمی است که هرکس باشد کار خود را ادامه می‌دهد و جلو می‌رود و آدم‌هامهم نیستند.

کار کودک برای نسلجدید نیازمند بروزرسانی است و باید به شکلی باشد که کودکان امروزی با آن ارتباطبرقرار کنند. در مورد «ماجراهای حسنی و عمو رادش» این اتفاق رخ داد؟

نظری: پدران و مادران وقتی به سالن می‌آیند با کارنوستالژی دارند و چیزی که جالب است نمایش برای کودکان هم جذاب است و جزو معدودکارهایی است که هم تماشاگر کودک و هم بزرگسال از آن راضی بیرون می‌آیند. کاراکترهاهم به خوبی برای بچه‌ها قابل درک است و با آن ملموس می‌شوند.

در ضمن نمایش ما حدود 60 تا 70 دقیقه مخاطب رامی‌خنداند بدون آنکه حرکت زشت و نامودبانه‌ای داشته باشد.

در آخر درباره تمریننمایش بگویید، برنامه تمرینی که داشتید چطور بوده است؟ به صورت کارگاهی تمرینداشتید یا به صورت تجربی و به واسطه آشنایی که باهم داشتید؟

نظری: من در تمرین تئاتر سیری ناپذیر هستم ولی رادشمن را خسته کرده بود و خیلی خوش انرژی بود. نزدیک به دو ماه باهم تمرین کردیم وتصاویری هم در شمال گرفتیم. ما دو بازیگر هستیم که 70 دقیقه تماشاگر را شاد نگه می‌داریم.در حالیکه کار را به دلیل ظرفیت مخاطب کوتاه کردیم. اجرای دو نفره دشواری‌های خودرا دارد.

کاری که دو بازیگر بخواهند صحنه و ریتم آن راحفظ کنند سختی های خاص خودش را دارد و بازخورد تماشاگران نشان می دهد که خوشبختانهدر این زمینه موفق بوده‌ایم. من در یکی از اجراها خواستم به کودکان حال بدهم بهمیان جمعیت دویدم و وقتی برگشتم روی صحنه بریده بودم و نفسم دیگر بالا نمی‌آمد.

منبع : خبرآنلاین

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید