از ابتدای هفته موضوع حذف پیشبینی درآمد سود بسیار داغ شده است. بسیاری عامل ریزش بورس در روزهای نخست هفته را از سر ناچاری و مطابق با میل خود به این سمت سوق دادند. نظرات موافق و مخالف بسیاری درخصوص بقا یا حذف پیشبینی درآمد بیان میشود. برخی همچنان بر دلایل خود که عمدتا در نگاه اول منطقی هستند پافشاری میکنند و این موج اعتراضات به نظر میرسد بار دیگر نهاد ناظر را در جبهه ضعف قرار داده است.
به گزارش رتبه آنلاین، آخرین اخبار به عقبنشینی از سیاست صحیح «حذف پیشبینی سود هر سهم شرکتهای بورسی» در بازار حکایت دارد. گرچه سازمان باید به نظرات فعالان و معاملهگران احترام بگذارد اما این موضوع به این معنی نیست که سیاست درستی که با کارهای کارشناسی به دست آمده کاملا نادیده گرفته شوند.
در نقطه مقابل نظر مخالفان باید به نظر موافقان پیشبینی درآمد سهام نیز توجه کرد. عمده این کارشناسان به انحراف قابل توجه از سودآوری شرکتها در سالهای گذشته اشاره دارند (انحراف ۴۶۶ درصدی پیشبینی سود از عملکرد واقعی شرکتهای بورسی براساس اظهارنظر یک حسابدار رسمی). در گزارشی که با عنوان «راستیآزمایی بنگاههای بورسی» در دی ۹۴ در روزنامه «دنیای اقتصاد» منتشر شده است انحراف قابل توجه سودآوری شرکتها در گروههای مختلف و شرکتهای مختلف بررسی شده است.
همانطور که در این گزارش مشاهده میشود هیچزمان پیشبینی سود شرکتها معیار دقیق و قابل اطمینانی نبوده است. در گزارش پیشرو به بررسی اثر این موضوع بر نافعان و زیان احتمالی که این موضوع برای گروههای مختلف معاملهگران به دنبال دارد، پرداخته شده است. برندگان و بازندگان اصلی سیاست جدید سازمان به راحتی قابل تشخیص هستند.
آنهایی که دانش کافی دارند
برخی از فعالان بازار را میتوان در زمره تحلیلگران و در سطح بورس تهران افراد آگاه دانست. این افراد در بیشتر مواقع در سمت برندگان قرار دارند و بازدهیهای حداکثری آن هم به واسطه توانایی تحلیلی خود کسب میکنند. البته این موضوع به این معنی نیست که این افراد همیشه برنده هستند و دیگر فعالان بازار همیشه بازنده، اما در روند بلندمدت این افراد در بازار ماندگار هستند. این افراد از تحلیل و اطلاعات به روزشده خود در بازار تبعیت میکنند. از نکات مهمی که باید به آن توجه کرد افزایش شدت اثرگذاری این افراد بر بازار است، به این نحو که عیان شدن حرکت این معاملهگران به سمت نمادها در ادامه موج قدرتمندی از نقدینگی را به همراه دارد.
این افراد جزئی از این بازار هستند و البته ممکن است با عدم اهتمام در نو کردن دانش خود از بازار حذف شوند. معمولا این افراد در بورس ماندگارند و نظراتشان با گذر زمان و کسب اعتبار برای بقیه از درجه اعتبار بالاتری نیز برخوردار خواهد بود (جنس ماندگاری این افراد در بلندمدت قابل تشخیص خواهد بود). قدرت اثرگذاری نظرات این معاملهگران معمولا خریداران به هیجان وامیدارد و موجهای قدرتمند نقدینگی را به دنبال خواهد داشت.
نکته قابل توجه حضور برخی از این افراد در دسته مخالفان پیشبینی سود است. در حالیکه حذف پیشبینی سود راهکار مناسبی برای افزایش توان تحلیلی است، سوالی که مطرح میشود چرایی مخالفت این افراد با این روند است. در این خصوص برخی از این افراد احتمالا دچار خطای دید و برداشت از این موضوع شدهاند. جایگزین کردن گزارش پیشبینی سود با گزارش تفسیری هیاتمدیره میتواند تنها به حذف عدد پیشبینی سود منجر شود؛ البته در این خصوص باید مطالبات به اندازه کافی مطرح شود تا از طریق نهاد ناظر بتوان فشار کافی برای ارائه اطلاعات از سوی مدیران شرکتها ایجاد کرد. درخصوص سایر موارد مانند افزایش رانت هیچ عامل تحریککنندهای اضافه نشده است که بعضا به نگرانی شدید در این خصوص اشاره میشود.
عامل تمایز ذینفعان با سایر فعالان
در این میان افرادی از این دسته نیز وجود دارند که در ظاهر یا حتی بهصورت ناخودآگاه دلایل دیگری برای مخالفت با حذف پیشبینی سود دارند. این افراد توانایی کافی در تحلیل صورتهای مالی شرکتها را دارا هستند و برای کسب این اطلاعات تمام تلاش خود را به کار خواهند برد. در نتیجه چه علتی دارد که این افراد به دنبال مخالفت با یک سیاست درست از سمت سازمان برآیند. یکی از مواردی که باید به آن توجه کرد و عامل تمایز این افراد با دیگر اهالی بازار شده است آگاهی نسبی این افراد نسبت به دیگر فعالان بازار یا به زبان سادهتر استفاده از ناآگاهی دیگر فعالان بازار است. کسب سودهای حداکثری توسط این افراد در یک بازه کوتاهمدت از این موضوع ناشی میشود که این افراد به پشتوانه قدرت تحلیلی خود در بازار دست به خرید و فروش سهام میزنند. این افراد معمولا پیش از آغاز روند صعودی در سمت سهامدار شرکت حضور مییابند.
اما گرچه روند بنیادی یک سهم علت اصلی نوسانات قیمتی یک سهم است اما برای اینکه سهام بتواند به بازدهی مورد نظر تحلیلگر برسد باید نقدینگی به سمت این نمادها حرکت کند. عامل جذب نقدینگی نیز خودنمایی عوامل مثبت در نگاه عموم است. این مرحله است که سهم وارد موج صعودی میشود. این جلب توجه معمولا با چاشنی هیجان همراه خواهد بود و به دنبال آن قیمت سهام شتاب بیشتری را در مسیر صعودی در پیش میگیرد. مشابه این روند در فضای کلان نیز مشاهده میشود همانطور که در شرایط کنونی رشدهای هیجانی نرخ دلار بار دیگر توجه را به این سمت جلب کرده است و با سرکوب تقاضای سفتهبازانه و بازگشت آرامش به بازار بهتدریج باید در انتظار حذف این تقاضا از بازار بود.
نگاهی به روند معاملات سهام در سالهای اخیر بر این موضوع تاکید دارد که پیشبینی سود سهام نقش اصلی را در واکنش بازار به یک سهم داشته است. گرچه این پیشبینیها مورد اطمینان نیستند اما زمانی که یک تحلیلگر با انتظار برای بهبود وضعیت بنیادی و سودآوری در یک سهم وارد میشود، سرانجام شرکت باید تعدیل مثبت سودآوری را در عملکردهای میاندورهای ارائه دهد و در این زمان شاهد هجوم نقدینگی به سمت این سهم خواهیم بود، در نتیجه افرادی که در سطوح قیمتی پایینتر بر تحلیل خود تکیه کردهاند در شرایط کنونی امکان شناسایی سود را کسب میکنند.
بر این اساس ذینفعان اصلی پیشبینی درآمد سهام نه افراد مبتدی و تازهکار بلکه تحلیلگران هستند. اگر بنا باشد که شرکتها بهانهای با عنوان تعدیل مثبت را به بازار ارائه ندهند و رفتار معقولی در قبال تحلیل داشته باشند، به نظر میرسد از شدت نوسانات مقطعی کاسته میشود و احتمالا در روند بلندمدت قیمتها به ارزش واقعی خود نزدیک میشوند. در این شرایط برای یک تحلیلگر توانا امکان کسب بازدهی اینچنینی وجود نخواهد داشت و احتمال خرید در سطوح قیمتی پایین همگام با غفلت بازار (مفتخری) و کسب بازدهیهای قابلتوجه کاهش مییابد.
آنهایی که در خیال دانش خود گم شدهاند
دسته دوم معاملهگران را میتوان افرادی دانست که در خیال خود دارای دانش کافی هستند اما در واقعیت ضعف دانش در آنها کاملا مشخص است. این افراد هیچ زمان به دنبال بهتر کردن روند تحلیلی خود نیستند و سطح پایین دانش خود را برای کسب سود در بورس تهران کافی میدانند. این افراد نیز بعضا در دسته مخالفان حذف پیشبینی درآمد قرار میگیرند. آنها احتمالا کسانی هستند که سود پیشبینی شده از سوی شرکتها را مبنای خرید و فروش سهام خود قرار میدهند. در حالیکه اگر بارها به این افراد اثبات شود که این پیشبینیها کاملا بیاعتبار هستند اما به واسطه اقبال و شانس خود توانستهاند سودهای خوبی را کسب کنند و آن را ملاک صحت عملکرد خود عنوان میکنند. گرچه این افراد به دنبال مثل معروف «پول، پول میآورد» برای مدتی در بازار خواهند ماند اما آنچه مشخص است این اشخاص معمولا عمر طولانی نخواهند داشت و در روند کوتاهمدت بعضا این افراد با گروه اول اشتباه گرفته میشوند.
این افراد همانهایی هستند که بازدهیهای قابلتوجه را با خرید در قیمتهای بالا برای تحلیلگران رقم میزنند. به این ترتیب با واکنش هیجانی به تعدیل مثبت سریعا در سمت خرید فعال میشوند. اما این معاملهگران در مواجهه با بزنگاهها همگام با ضعف تحلیلی خود زیانهای سنگین را تجربه میکنند و از این بازار حذف میشوند. بر این اساس مخالفت این افراد در برابر حذف پیشبینی درآمد سهام تا حدود زیادی قابل درک است زیرا با اجرای این سیاست، منبع اصلی دانش این افراد را از بین میبرد و در نتیجه سردرگم میشوند.
این افراد حتی بعضا صورتهای مالی را بازنکرده و به اعدادی که پیش از این در سامانه معاملاتی بورس با عنوان نسبت قیمت به درآمد (P/ E) یا پیشبینی سود سهم (EPS) ثبت میشد، اکتفا میکنند. اگر بنا باشد آینده بازار سهام به دست این افراد سپرده شود بهطور قطع باید بهطور کامل از پیشرفت بورس ناامید شد زیرا سطح نازل کنونی برای این افراد بهترین حالت است و در این شرایط است که این افراد میتوانند بیشترین عمر بورسی را طی کنند. پیشرفت بازار با عمر معاملهگری این افراد رابطه معکوسی خواهد داشت.
شاید بسیاری در تشخیص این موضوع که در کدام دسته قرار میگیرند دچار اشتباه شوند، گذر زمان همگام با پیشرفت بازار و بسته شدن درهای رانت این موضوع را مشخص خواهد کرد. ضعف تحلیلی این افراد باعث میشود که از هر وسیلهای برای کسب سود استفاده کنند که در این میان رانتهای اطلاعاتی به کمک آنها خواهد آمد.
آنها که به ضعف دانش خود آگاه هستند
عده دیگری نیز وجود دارند که کاملا به ضعف تحلیلی خود آگاه هستند. این افراد باید بدانند که حذف پیشبینی درآمد بهطور قطع زیانی برای آنها به همراه نخواهد داشت. این موضوع در آمار کاملا مشخص است که پیشبینی درآمد سهام قابل اتکا نیست. پیشبینی درآمد سود از سوی مدیران یک شرکت تنها به اندازه یک تحلیل و بر اساس سابقه آن باید وزندهی شود. در حالیکه سابقه مناسبی برای این موضوع وجود ندارد پس دل بستن به یک معیار اشتباه، میتواند زیان سنگین ناشی از افت سرمایه یا عدم نفع ناشی از جا ماندن از رشد قیمت سهام را به دنبال داشته باشد.
با حذف پیشبینی درآمد این افراد بهجای اینکه به دسته دوم بپیوندند؛ یا به دنبال این خواهند بود که دانش خود را تا حدی افزایش دهند که بتوانند در نقش لیدر (دسته اول) قرار گیرند که باید بهعنوان معاملهگر حرفهای در بازار فعالیت داشته باشند یا اینکه به دنبال منابعی که میتواند اطلاعات صحیح و معتبری را در اختیار آنها قرار دهد خواهند رفت. در این فضا است که باید به افزایش قدرت تحلیلی بازار امیدوار بود. یک تحلیل زمانی میتواند اعتبار کافی داشته باشد که تا زمانیکه اطمینان صد درصدی از صحت آن برقرار نشود تمام جنبههای آن با شک و تردید ارزیابی شود. پیشبینی درآمد شرکتها تنها یک عدد است که تعداد زیادی متغیر را به نمایش بگذارد. در حالیکه همانطور که مشخص است متغیرها نیاز به رصد لحظهای دارند.
نباید صورت مساله را پاک کرد
موضوعی که در شرایط کنونی درخصوص الزامی نبودن ارائه پیشبینی سود و امکان ارائه پیشبینی از سوی شرکتها به همراه گزارش تفسیری مطرح میشود، نهتنها اثرات اقدام مثبت قبلی را محو میکند بلکه میتواند حتی اثرات منفی را به دنبال داشته باشد. در اینخصوص نگاهی به وضعیت ارائه گزارش از سوی شرکتهای فرابورسی مراجعه شود. این شرکتها تا زمانیکه متقاضی تعدیل درآمد نشوند همچنان بر اساس آخرین پیشبینی سود معامله میشوند. در این حالت احتمالا شرکتها یا بسیار محافظهکارانه عمل کرده یا از سوی دیگر در حالت خوشبینانه به ارائه گزارش میپردازند.
برای مثال با مراجعه به نحوه گزارشدهی پتروشیمی زاگرس میتواند این روند را مشخص کند. این موضوع به هیچوجه نشاندهنده ضعف ناشر نیست، بلکه ضعف قوانین حاکم را آشکار میکند. «زاگرس» از ابتدای سال تا پایان آبان بخش قابلتوجهی از درآمد پیشبینیشده در ابتدای سال را پوشش داده بود، با این حال پس از ارائه گزارش آذر به منظور ارائه تعدیل مثبت متوقف شد. آیا واقعا سود هر سهم «زاگرس» در شرایط کنونی قابل اطمینان است؟ بهطور قطع خیر. در شرایطی که نرخ دلار و همچنین قیمت متانول در بازار جهانی نوسانات شدیدی را تجربه میکنند به هیچوجه نباید به سود اعلامی این شرکت دلخوش بود.
بر این اساس گرچه از نگاه مدیران سازمان بورس برداشتن اجبار عدم ارائه پیشبینی درآمد و امکان ارائه پیشبینی سود از سوی شرکتها، در نگاه اول اصلاح سیاست پیشین است اما در واقع یک اقدام منفی بوده که علاوه بر حذف اثرات مثبت حذف پیشبینی درآمد، اثرات سوء خود را به دنبال خواهد داشت. بر این اساس اگر سازمان بنا دارد دستورالعمل کنونی را جایگزین کند به نظر میرسد خط زدن کل صورت مساله بسیار مفیدتر باشد.
بر این اساس دیگر نیازی به انجام اصلاحات در مسیر پیشرفت بازار نیست. این موضوع به مثال تجربه تاریک اقتصادی در انجام یک اقدام مثبت است. در دولتهای گذشته در یک اقدام مثبت یارانه انرژی کاهش یافت، از سوی دیگر در یک اقدام عجیب و به خیال دولتمردان مثبت، پرداخت یارانه نقدی در دستور کار قرار گرفت، به این ترتیب هنوز دولت نمیتواند این بار سنگین را از دوش خود بردارد. در کمال تعجب مشابه با بورس این موضوع همچنان موافقانی را در سطوح بالای مسوولان دارد که در انتخابات ریاستجمهوری سالجاری نیز در شعارهای تبلیغاتی برخی کاندیداها وجود داشت. زمانیکه در این سطح اشتباه رایج است، پیروی بدون تفکر از فعالان بازار نیز میتواند کاملا مسیر را به اشتباه بیندازد.
منبع : دنیای اقتصاد