انتقاد به عملکرد صدا و سیما موضوع تازهای نیست و سالهاست بازیگران، کارشناسان، رسانهها و مردم که قرار بوده مخاطبین اصلی و همراه تلویزیون باشند، همصدا از سیاستهای حاکم بر این سازمان عریض و طویل گلایه میکنند و از هر فرصتی برای تکرار این دغدغه همگانی استفاده میکند، اما این موضوع همچنان به قوت خود باقیست.
به گزارش رتبه آنلاین، در کنار اینها باید به چالش تلویزیون در دورانی اشاره کرد که شبکههای تلویزیونی به فضای مجازی با تکنولوژی روز میل پیدا کردهاند.
علی گرانمایهپور و امیدعلی مسعودی از کارشناسهای رسانه دلایل جدایی بینندگان از تلویزیون را نبودن برنامه مشخص در راس مدیریت و چالش تکنولوژی برمیشمرند و معتقدند زمان زیادی برای بازگشت رسانه ملی باقی نمانده است.
همراهی با موج شبکههای مجازی و تلویزیونهای اینترنتی و رادیویی که رسانههای خارجی را مجبور به تغییر ساختار سنتی و حضور جدی در فضای مجازی برای مخاطب جدید کرده است، بحران جدیای است که صدا و سیما فارغ از دیگر مسائل با آن مواجه شده.
انفعال صدا و سیما در بحث خبری جدیترین انتقادی است که در سالهای اخیر مطرح و موجب پراکنده شدن بینندگان به سیل پرسرعت کانالها و رسانههای مجازی شده است.
مسعودی در این زمینه معتقد است: «مثالهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد سیاستگذاری مدیران ارشد صدا و سیما در بعد خبری، واکنشی و انفعالی است. در واقع صدا و سیما به دلیل ساختار مفصلی که دارد و سیاستگذاری کلان آن، خارج از گود با سکوت خود منتظر میماند تا تمام واکنشهار ا نظاره کند و در انتها وارد میدان میشود. به همین دلیل وقتی زمین میلرزد _ اتفاقی که در تمام دنیا رخ میدهد و هیچ جنبه سیاسیای ندارد _ سکوت تلویزیون موجب میشود، اولین اخبار از رسانههای خارجی به داخل نشر کند. پس از گذشت زمان هم چنان ترسناک وقایع را تحلیل میکنند که موجب هجوم مردم به خیابانها با اتومبیلهایشان میشود و ناگهان شاخص آلودگی به شکل محسوسی بالا میرود و مصرف سوخت هم دو برابر میشود. درمورد حمله ترویستی عوامل داعش به صحن مجلس و سکوت تلویزیون کار را تا آنجایی کشاند که مردم خودشان جلوی مجلس جمع شده بودند و با وجود خطر تیراندازی، ایستاده بودند و اتفاق را مشاهده میکردند. تمام دنیا درگیر اعتراض و چالشهای اینچنینی میشود اما سیاست دیگر کشورها این است که با رسانهای کردن اخبار، موضوع را مدیریت کنند. سیاستی که سالهاست رسانههای کشورهای دیگر به آن عمل میکنند.»
صدا و سیما سازمان عریض و طویلی است که بیش از سی و سه هزار پرسنل دارد و بودجه سال آیندهاش هزارو ششصد و چهل و شش میلیارد و چهارصد و بیست میلیون تومان پیشبینی شده است. با وجود چنین پتانسیلی باید توقع بسیار فراتری از مدیران آن داشت که از وجود تکنسینهای حرفهای و امکان تهیه و ساختش، به یک رسانه مهم بدل شود. اردیبهشت سال گذشته تعداد کارمندان صداوسیما حدود ۴٨ هزار بوده است. اکنون تعداد کارمندان سازمان ٣٣هزارو ۶٠٠ نفر اعلام شده است.
امیدعلی مسعودی میگوید: «یکی از اصلیترین دغدغهها در مورد صدا و سیما موضوع درآمدزایی است. در حالی که امکانات درآمدزایی در این سازمان وجود دارد و میتوان با حرکت سمت سپردن برنامهها و بخشها به بخشهای خارج از سازمان به درآمدزایی رسید، همچنان این اتفاق رخ نمیدهد و بحث کمبود بودجه مطرح میشود. درمورد تعداد کارمندهای صدا و سیما هم یک شوخی رایج است که آنقدر تعداد پرسنل زیاد شده که ممکن است به زودی همه ما به استخدام این سازمان درآییم! با وجود چنین سرمایهای متاسفانه برنامهریزی دیده نمیشود و بیتوجه به بخش زیادی از آدمهای جامعه و سلیقه و نگاهشان، برنامههای محدود تولید میشود. جالب است که صدا و سیما در بحث شبکههای برونمرزی و تولیداتش بهتر عمل کرده و از نظر کارشناسی موفقتر بوده اما واقعیت این است که اولویت بینندگان داخلی هستند تا ایرانیهای خارجنشین.»
چند روزی است که صدای اعتراض بخش کوچکی از مردم در گوشهوکنار کشور شنیده میشود. صدایی که به گوش رسانههای خارجی رسیده و دیگر مردم کشور از طریق همین رسانهها آن را دنبال میکنند. فضای مجازی قطع میشود، سرعت اینترنت کم و زیاد میشود و در نهایت تعداد زیادی کانال تعطیل میشوند.
مسعودی میگوید: زمان آن فرا رسیده است که در سیاستگذاریها در هزینه و واحد تولید و تصمیمگیری در بزنگاههای حساس فرا رسیده است. مدتی است که شاهد شلوغیهای پراکنده هستیم. با وجود آنکه مدیران میانی صدا و سیما از متخصصین این حرفه هستند و خواست و میل به تولید با کیفیت و اعتمادسازی وجود دارد، همچنان ما شاهد تعطیلی کانالهایی هستیم که اخبار را پوشش میدهند، در حالی که میتوان با پوشش خبری مدیریت خبری را در اختیار داشت و فضا را برای رسانههای خارجی به حداقل رساند. این موضوع اتفاق تازهای نیست و تمام دنیا با آن مواجه بودهاند و سکوت و انفعال تنها موجب سوار شدن رسانههای دیگر روی موج خواهد بود.
به نظر میرسد، مدیران صدا و سیما شناخت درستی از رسانه و اهمیت وکاربرد آن ندارند و تنها برای بخش محدودی از طیف خاص سیاسی _ در حالی که حسن روحانی به تازگی اعلام کرده که صدا و سیما باید صدای تمام مردم باشد _ و آن هم با برنامههای بیکیفیت، چارهاندیشی شده است که نتیجه قطعی در بر نداشته است.
مسعودی در آخر میگوید: برنامه، به معنی کارهایی است که باید انجام داد و راهبرد، به این معناست که چه کارهایی را نباید انجام داد. نتیجه این دو استرانژی است که میتواند تلویزیون را از وضعیتی که دچارش شده نجات بدهد. هنوز هم زمان برای بدل شدن تلویزیون به مهمترین ابزار اطلاعرسانی و سرگرمسازی امیدوار بود و با تغییر نگاه در راس هرم مدیریتی این ارگان به بازگشت تلویزیون خوشبین بود، در غیر این صورت همانطور که تحقیقات در کنار فعالیت کارشناسان نشان میدهد، بازهم باید منتظر موج تازهای از ناامیدی و بیاعتمادی عمومی در اقشار مختلف جامعه نسبت به رسانه ملی باشیم.
منبع : خبرآنلاین