۲- ساختار بودجه نشان میدهد که دولت هیچ عزم و ارادهای برای کاهش هزینههای گزاف خود ندارد و همه مشکلات باید به مردم تحمیل شود. به عنوان نمونه وزیر نفت همواره از پرداخت یارانههای نقدی گله و شکایت میکند اما خدا میداند که در اثر سوءمدیریت و سوءتدبیر چه ریخت و پاش عظیمی در این وزاتخانه و توابع آن وجود دارد. کاهش هزینهها دشوار است اما ظاهراً پاس کردن مشکلات به زمین مردم، آسان است.
۳- ادعا میشود آثار تورمی این شوک قیمتی حاملهای انرژی محدود است و آثار رکودی آن بسیار محدود است. خوب است نمایندگان مجلس اگر واقعاً خود را وکیل مردم میدانند، در مورد میزان اثر تورمی و رکودی این اقدام از دولت تضمین بگیرند و استعفانامه دولت را وثیقه این تضمین قراردهند.
۴- معلوم نیست در شرایطی که قرار است هزینههای مردم و تولیدکنندگان افزایش یابد و رکود تشدید شود و در حالی که بودجههای عمرانی (تملک دارائیهای سرمایهای) هم کاهش یافته است، چگونه دولت میخواهد مالیات بیشتری جمع آوری کند؛ شاید قرار است از رانتخوارن مالیات بیشتری گرفته شود! تضمین دولت در این مورد چیست؟ ضمن این که در همین بودجه چنین ارادهای دیده نمیشود که اگر چنین بود در بسیاری از موارد میشود که هزینهها را برای اقشار بالا درآمدی افزایش داد و نه برای همه به یکسان. در حال حاضر سهم هزینه انرژی در سبد هزینه خانوارهای دهک پائین درآمدی حدود ۹ درصد و در سبد هزینه دهک پردرآمد حدود ۳.۵ درصد است پس میتوان فهمید که از این مساوات جانشین عدالت! چه اقشاری بیشتر لطمه میبینند.
۵- گفته شده است که ۱۷ یا ۱۸ هزار میلیارد تومان از درآمد اضافی ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی صرف ایجاد اشتغال میشود آیا دولت در ضمایم قانون بودجه برنامه روشن و تضمین شدهای در این رابطه ارائه نموده است؟ بررسیها نشان میدهد که در جریان شوک قیمتی انرژی در سال ۱۳۸۹، از طریق ورشکستگی و تعطیلی بنگاهها، حداقل ۱.۴ میلیون شغل در سال ۱۳۹۰ نسبت به ۱۳۸۹ از بین رفته است و پیشبینی میشود که با این شوک قیمتی جدید نیز حدود ۸۰۰ هزار شغل از بین برود آیا برنامه دولت حداقل همین را جبران خواهد نمود؟ تضمین دولت چیست؟