اقتصاد ایران در گذر از سنت به مدرنیته، سالهای طولانی را درجا زده است. همین موضوع، باعث شده تا فعالیتهای اقتصادی و اخذ سود در این اقتصاد، روشهای محدودی در میان عامه مردم داشته باشد.
بیشتر مردم و سرمایه گذاران خرد و متوسط، سوددهی را در بخشهایی میبینند که در دنیای امروز و اقتصاد مدرن جایگاهی رفیع ندارد. در ایران، هنوز هم کالاهای مصرفی مانند خودرو و مسکن، به عنوان کالاهای سرمایه ای محسوب میشوند و سودگیری از خدماتی مانند خدمات بانکی یک راه حل اقتصادی برای سودگیری شناخته میشود.
این نمونه ها، نمایانگر بخشی از عمق مشکلات اقتصاد ایران است که میخواهد به عنوان یک کشور در حال توسعه مطرح شود.
حال با این بینش اگر نگاهی به تعامل بخشهای مختلف اقتصاد ایران و نحوه سودگیری سرمایه گذاران در ایران بیاندازیم، به خوبی درک خواهیم کرد که چرا نرخ سودبانکی در ایران منجر به کاهش یا افزایش تورم در کشور میشود.
بدون در نظر گرفتن چرایی این وقایع و بررسی راهکارها، با این پیش فرض می توان اهمیت سود گیری صاحبان ثروت از بانکها را بالا دانست و گفت که کاهش نرخ سود بانکی دلیلی خواهد شد تا مردم به یمت بازارهای موازی دیگر سوق پیدا کنند.
بازارهایی که در سالهای اخیر با سکه و دلار، مسکن و خودرو و امثالهم جا به جایی هایی را تجربه کرده و اولویتهایشان تغییر کرده است.
اما در شرایط کنونی و با رکود مسکن، ثبات نسبی ارز و طلا شاهد این هستیم که صاحبان پول نقد به دنیال بازارهای دیگری میگردند تا سودگیری شان متوقف نشود و از نرخ تورم عقب نیوفتند.
بر همین اساس ودر پی کاهش نرخ سود سپردههای بانکی در ایران، بحثهای مختلفی در صنعت بیمه درگرفته است که نشان از اهمیت این موضوع و پرداختن به تبعات نرخ سود بانکی در صنعت بیمه دارد.
نشریه «افق بیمه» بر اساس رسالت حرفهای خود برخی از این مباحث را از زبان کارشناسان و خبرگان حوره به بوته نقد گذارده تا مسیری روشن برای فعالان این صنعت به تصویر بکشد. از همین رو در ادامه با دکتر احمد صلاحنژاد، دکترای علوم اکچواری و اکچوار در شرکت نشنال ندرلند هلند گفت و گویی داشته ایم تا تبعات احتمالی نرخ سود بانکی در صنعت بیمه را از دیدگاه ایشان تحلیل کنیم. این گفت و گو را بخوانید:
*نخستین پرسشی که در پی کاهش نرخ سود بانکی برای عموم پیش آمد این بود که چه تغییراتی در اقتصاد رخ می دهد و چه بخشهایی با رشد و سقوط مواجه خواهند بود. به نظر شما نرخ بهره چگونه بر صنعت بیمه و شرکتهای بیمه اثر میگذارد؟
برای پاسخ دادن به این پرسش ابتدا باید یک نکته را توضیح داد. شرکتهای بیمهای، داراییهای عمدهای دارند که در اوراق حساس به نرخ بهره (مانند اوراق قرضه و سپردههای بانکی) سرمایهگذاری شدهاند.
سرمایهگذاریهای دیگری هم مانند بازار سرمایه و املاک وجود دارد که به صورت معمول، با یک تأخیر زمانی، تحت تأثیر سطح و روند نرخ بهره قرار دارند. همچنین، از سوی دیگر هم، ارزش تعهدات نیز به غیر از بخش دارایی به نرخ بهره حساس است. با وجود این حساسیت و به دلیل وجود ریسکهای بیمه خالص که به طور کامل به بازارهای مالی وابسته نیستند، ممکن است در مقایسه با دیگر داراییها کمتر باشد.
بنابراین، زمانی که به نرخهای بهره فکر میکنیم، «ریسک توانگری» به دغدغه عمده در شرکتهای بیمه تبدیل میشود. زمانی که عناصر داراییها و بدهیها حساس هستند، یک تغییر پیشبینینشده (پوشش دادهنشده یا Unhedged) در اقتصاد ممکن است سبب ایجاد یک تحول عمده در نرخهای بهره شود که به خودی خود ممکن است ارزش پایینتری برای داراییها در پی داشته باشد . در نتیجه ممکن است شرکتهای بیمهای را به صورت بالقوه با کسری بودجه مواجه کند.
*به نظر شما، با این تعاریف کدام رشته بیمهای بیشترین اثر را از نرخ بهره میگیرد؟
این اثر، رابطه مستقیم با تعهدات بیمهای دارد.با این تعریف می توان گفت که بیمه زندگی با محصولات و تعهدات بلندمدت، بیشترین حساسیت را به این تغییر نرخ سود دارند و نسبت به تحولات نرخ بهره (هم در نرخهای نقطهای و هم ساختار زمانی) حساس خواهند بود.همچنین، بسته به سهم پرتفوی شرکت یا صنعت از بیمه زندگی، این اثر بر کل توانگری مالی میتواند بالاتر یا پایینتر باشد.
بیمهگران زندگی (حداقل در یک دوره معین)، نسبت به مزایای آتی که باید از طریق سرمایهگذاری داراییها پوشش داده شود، نرخهای بهره فنی را نوید میدهند. به همراه ترکیب با ریسک طول عمر/مرگ و میر، این یک مشکل توانگری پیچیدهای را ایجاد میکند. در واقع، بیمهگر با مشکل مدیریت تعهدات و بدهیها مواجه شده و اتخاذ راهکار پوشش ریسک (hedging) در برابر ریسک نرخ بیمه ضرورت پیدا میکند.
*موضوع مهم دیگری که میان فعالان صنعت بیمه ایجاد نگرانی کرده است، بحث سودآوری است. آیا می توان گفت که سودآوری شرکتهای بیمه نیز تحت تأثیر سطح نرخ بهره قرار دارد؟
در حالیکه اثر دقیق تغییرات نرخ بهره بر یک شرکت بیمه خاص میتواند نامشخص باشد، تحلیل تاریخی در بازارهای نسبتاً باثبات بیمه و مالی نشان میدهد که به طور کلی این روند برای رشد سودآوری شرکتهای بیمه در فضای نرخ فزاینده بهره است. کاهش نرخهای بهره میتواند از تعهدات شرکتهای بیمه نسبت به بیمهگزاران بکاهد به ویژه تعهدات بدون ضمانت یا با ضمانت کم.
از طرف دیگر، ارزش داراییهای سرمایه نیز یک نوع کاهش تجربه خواهند کرد. نسبت قیمت به درآمد ( price-to-earnings) در شرکتهای بیمه نیز معمولاً در رابطه مستقیم با افزایش نرخهای بهره، افزایش مییابد.
اما این مسئله میتواند در جاییکه عوامل دیگر میتوانند بر آن تغییر بلندمدت ایجاد کنند، تنها اثر کوتاهمدتی داشته باشد. برای مثال، نرخهای پایین بهره میتواند محصولات را کمتر جذاب نشان دهد که در نهایت سبب فروش کمتر یا فسخ بیشتر شود که در نهایت به معنای این است که حقبیمه و منابع پایینتری برای سرمایهگذاری وجود خواهد داشت.زمانیکه تحلیلگران مالی معتقد باشند که شرکتهای بیمه ممکن است قادر نباشند تا تعهدات خود را محقق کنند، نرخهای پایین بهره میتواند اثر منفی بر پروفایل ریسک شرکت بیمه به عنوان سرمایهگذاری در سهام داشته باشد. سطوح پایینتر سرمایهگذاری در سهام به معنای سطوح پایین بدهیهای بیمهگران است.
*با توضیحات شما می توان اینگونه نتیجهگیری کردکه نرخ بالای بهره در ایران برای شرکتهای بیمه بهتر است؟
پاسخ دادن به این پرسش آسان نیست. نرخ بالای بهره مانند آنچه در ایران است، به طور خودکار نوسان بالایی ایجاد کرده که در نهایت اثرات منفی بر ثبات توانگری مالی صنعت بیمه خواهد گذاشت. گزارشها نشان میدهد که در دهههای گذشته، صنعت بیمه ایران سطح نسبتاً بالایی از حق بیمه، مزایا و پوشش را تجربه کرده است. البته، یکی از دلایل آن هم، نرخ بالای بهره در بازار بوده است که به شدت با نرخ بالای تورم مرتبط بوده است. اما، تا زمانی که هیچ نوع طرح واقعی و دقیقی برای ارزشیابی تعهدات شرکتهای بیمه وجود نداشته باشد، قضاوت درباره اثرات مثبت و منفی نرخ بهره مشکلساز خواهد بود.
*حال با این تفاسیر، به نظر شما مزایای عمده تمرکز بر نرخ بهره در صنعت بیمه چه خواهد بود و آیا این تمرکز منافعی را در پی دارد؟
یکی از مزایای عمده «دستیابی به ارزش شفاف و واقعی تعهدات و بدهیها» در شرکتهای بیمه است. با وجود اینکه در برخی دورهها، شرکتهای بیمه ترازنامه و صورتهای درآمد و برخی نیز شاخص سودآوری خود را منتشر میکنند، داشتن یک ارزش واقعی درباره تعهدات که در بازار نقدینگی قابل تجارت نیست، بسیار مشکل است. بنابراین، ناظران مهم بیمه مانند «ایوپا» امروزه به دنبال ارزشیابی (منصفانه) مبتنی بر بازار نسبت به تعهدات بیمهای در توانگری مالی 2 هستند که در آن عمدهترین محرک، ساختار دورهای نرخهای بهره در بازار است. اصولاً، در هر دوره زمانی، ساختار دورهای فعلی میتواند یک ارزش متفاوت برای تعهدات و بدهيها و نیز در نسبتِ سرمایه توانگریِ (SCR) تعهدات بیمهای ایجاد کند. بدون نرخ بهره، دانش ما محدود به ارزش دفتری تعهدات بر اساس استانداردهای حسابداری انتزاعی خواهد بود.
مزیت عمده دیگر، «ایمنسازی بهتر دربرابر نوسانات مالی آتی» است. در واقع، با توجه بیشتر به نرخهای بهره و تحولات آن، راهکارهای پوشش ریسک میتواند توسعه پیدا کند و به گونهای مستمراً نسبت به ارزش فعلی تعهدات و بدهیها سازگار شود. این بدین معناست: زمانیکه وضعیت تأمین مالی در مسیر نامطلوبی قرار گرفته است، مدیران و تصمیمگیرندگان باید در اولین زمان ممکن مطلع شده و اقدامات لازم را برای حفظ مابقی منابع اتخاذ کنند. ما نمیتوانیم سالیان طولانی در تونل تاریک ناتوانی مالی قدم بزنیم و در نهایت به ورشکستگی برسیم.
*اگر بخواهیم نتیجه گیری کنیم، بگویید که چگونه «تمرکز بر نرخ بهره» میتواند بازار بیمه را به سمت و سویی مثبت تغییر دهد؟
شاخص شماره یک بازار بیمه مطلوب و کارا، رقابت و شفافیت است. در واقع، بذل توجه کافی نسبت به نرخ بهره و ریسک مرتبط با آن میتواند ارزش بازاری برای شرکتهای بیمه ایجاد کند و شفافیت را تقویت کند. این یک مقوله جالب و در عین حال مهم برای سهامداران صنعت بیمه است. همواره، سرمایهگذاران علاقمند هستند تا ارزش و سودآوری واقعی یک شرکت را بدانند. بیمهشدگان علاقمند هستند تا بدانند تا چه حد میتوانند به شرکت بیمه اعتماد کرده و توان آن را برای پوشش مزایای آتی آنان بسنجند و ناظران نیز میخواهند وضعیت توانگری آنها را درک کنند و اینکه آیا آنها نیاز به اقدامات خاصی برای حفظ ثبات و رشد بازار دارند یا خیر. با تحقق این مسائل، سهامداران، شرکتها را در یک وضعیت رقابتی قرار داده تا بتوانند کارآمدی خود را از هر نظر نشان دهند و مشتری و سرمایهگذار بیشتری برای تقویت موقعیت شان در بازار جلب کنند.
*چه نکات عمدهی اصلاحی در ارتباط با نرخ بهرهای که در صنعت بیمه ایران وجود دارد باید لحاظ شود تا به یک استاندارد بالا و توسعه پایدار رسید؟
به نظر بنده، نکات اصلاحی بسیار زیادی وجود دارد که مانند زنجیر به هم متصل هستند. برای مثال، برای سالیان متمادی، صنعت بیمه ایران آرزو داشت تا سهم بالایی از بیمه زندگی در بازار را داشته باشد. ما شاهد آن هستیم که شرکتهای بیمه قراردادهای بیمه زندگی خود را با سررسید 30 ساله و ضمانت کم برای مدت 10 سال به فروش میرسانند. حالا این پرسش مطرح است که چگونه آنان میتوانند وضعیت خود را حفظ کنند، در حالیکه هیچ نوع نرخ بهره بازار نقدینگی وجود ندارد که ساختار دورهای برای 10 سال ارائه دهد و نرخ واقعی طولعمر/مرگ و میر نیز در جدول زندگی (که وجود ندارد!) مورد سنجش قرار نگرفته است. این میتواند هر فردی را که در بازار قرار دارد را در وضعیت خطرناکی قرار دهد.
*برای اینکه بازار صنعت بیمه در مسیری درست و کارآمد قرار گیرد چه عناصری باید دچار تغییر شود؟
با توجه به نرخ بهره، باید عناصر لازمی که بازار را در راه صحیح خود قرار دهد، را تبیین کنیم . بر همین اساس 4 موضوع باید مد نظر باشد.
نخست اینکه، بیمه مرکزی ایران با حمایت بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی باید در نهایت یک مکانیسم بازار نقدینگی را برای اوراق قرضه و اوراق بهادار نرخ بهره ایجاد کنند که شرکتهای بیمه بتوانند راهکارهای پوشش ریسک بلندمدت خود را اجرایی کنند.
موضوع دوم این است که باید بخش علمی باید دانش اصولی مطلوبتری ارائه دهد، به ویژه در بخش مدلسازی نرخ بهره آماری و پوشش ریسک و با صنعت برای تعریف پروژههای تحقیقاتی عملی همکاری کند تا بستر فنی لازم ایجاد شود. این، یک ایده مطلوب برای پیوند بخش علمی و عملی در صنعت بیمه است.سومین موضوع هم این است که باید نگاهی به وضعیت مدیریت دادهها در کل صنعت بیمه داشته باشیم. در این نگاه متوجه میشویم که آنچه ما نیاز داریم و آنچه تاکنون انجام شده است، بسیار ناچیز است. ما باید زیرساختهای استواری برای بستر دادههای نرخ بهره و دیگر وجوه ضروری ایجاد کنیم و آنچه در عمق بازار نسبت به سطح توانگری شرکتهای بیمه وجود دارد، را گزارش دهیم. در عین حال، این میتواند توان بالقوهای برای برطرف کردن بیکاری در صنعت ایجاد کند.در نهایت نکته چهارم هم این است که باید به طور مستمر چارچوبهای نظارتی و قانونی برای ایجاد فضایی برای ارزیابی مبتنی بر بازار طراحی کنیم و در نتیجه، اقدامات فنی لازم برای کنار آمدن با نرخ بهره را به انجام رسانیم. امیدواریم که این بتواند بخشی از شرایط مورد نیاز برای یک فضای مطلوب در صنعت بیمه ایران را ایجاد کند.