علیرضا محمدعلی- ریس روابط عمومی پژوهشکده بیمه| چندی پیش بود که نرخ سود بانکی با پیشنهاد مدیران عامل بانکها و تائید شورای پول و اعتبار با کاهش مواجه شد. این اتفاق در شرایطی به وقوع پیوست که اقتصاد ایران در سالهای اخیر با رکودی طولانی دست و پنجه نرم کرده و همین موضوع باعث شده تا عدم بازدهی مناسب فعالیتهای مولد اقتصادی را شاهد باشیم.
به همین دلیل سرمایهِ سرمایهگذاران، به بازارهای مطمئنی هدایت شد که یگانه راه امن و مطمئن سرمایه گذاری بود و بی دردسر به مردم سودی خاص ارائه میکرد.
وضعیت استوار این سالها، حالا با کاهش نرخ بهره کم کم در حال تغییر است و باعث تحرک دوباره سرمایه گذاران برای یافتن بازارهای دیگری شده است که شاید بهتر سودده باشند.
بازارهایی همچون طلا، سکه، ارز، بورس،مسکن،خودرو و … گزینههای اولی هستند که در دهههای اخیر امتحان سودآوری خود را پس داده بودند و هر کسی اول به سراغ آنها می رود.
اما حالا وضعیت کمی متفاوت است و هر کدام از این بازارها، به شکلی دچار رکودی خاص هستند و مانند قبل بازدهی ندارند.
همین موضوع باعث شده تا سرمایه گذاران به فکر یافتن بازارهای جایگزین باشند که کمتر مورد توجهاند.
صنعت بیمه یکی از همین بازارهاست که به صورت بالقوه توانایی جذب سرمایه های مردم را دارد و می تواند جاذبه های فراوانی داشته باشد. اما در عمل هم اینگونه است؟
آیا فرهنگ سازی و معرفی لازم از سوی فعالان این صنعت به این مردم سردرگم صورت پذیرفته تا مردم کمتر آشنا با صنعت بیمه، روشهای درآمدزایی خود از این صنعت را بشناسند؟
دیدگاه عمومی به صنعت بیمه
در حال حاضر و در تصویر عمومی مردم، سرمایه گذاری در بانک، بازدهی بیشتری دارد اما آیا در واقع هم اینطور است؟
در نگاهی کلی می توان گفت که صنعت بیمه، در دراز مدت سودآوری بیشتری دارد و این همان موضوعی است که کمتر بدان اشاره شده و برای سرمایه گذاران تشریح شده است.
اگریک دوره 20 ساله را در نظر بگیریم. بانکها دو حساب با دوره بلندمدت 5ساله (برای سرمایه گذاری) وحساب با دوره کوتاه مدت (برای واریز سود ماهانه)باز میکنند . بانکها. در حساب بلندمدت، فرمول سود ساده را به کار می گیرد و فرمول سود مرکب را در نظر ندارند و از سوی دیگر هم سودهای مشتریانشان را مدیریت نمیکنند و در خلال این 20 سال سپرده گذار همواره باید بفکر تغییر محل نگهداری سرمایه خود برای سودآوری باشد و در نهایت هم سودگیری کمتری را در دوره 20 ساله خواهد داشت.
حال آنکه سرمایه گذاری در صنعت بیمه اینگونه نیست و از همان ابتدا نرخ سود مرکب خواهد بود و سود پول هر سال روی اصل سرمایه خواهد رفت و پول سرمایه گذاری شده در بیمه قابل مصادره نیست و معاف از مالیات است.
حال با توجه به تفاسیر یاد شده در تفاوت سرمایه گذاری در صنعت بیمه و بانک و جذابیت های بالقوه صنعت بیمه، این پرسش مطرح است که چرا تمایل بیشتری به شبکه بانکی وجود دارد و با وجود کاهش نرخ بهره بانکی، هنوز صنعت بیمه شاهد ورود حداکثری سرمایه های عمومی مردم نیست؟
ارتباط صنعت بیمه و بانک
برای جذب بهتر سرمایه های سرگردان و فراری از صنعت بانکداری باید نگاهی دقیق تر به اوضاع صنعت بیمه داشت و دید که در این حوزه رویگردها به موضوع کاهش نرخ سود بانکی چیست و برای این موضوع چه تدابیری اندیشیده شده است، تا این چالش تبدیل به یک فرصت رشد برای صنعت بیمه شود.
در این خصوص ابتدا باید این فرض را مطرح کرد که صنعت بیمه و سودآوری اش در یک نگاه کارشناسانه، به نوعی تابعی از شرایط کلی اقتصاد و نرخ سود بانکی است . از همین رو باید دید که کاهش نرخ سود بانکی چه تاثیری بر صنعت بیمه دارد؟
به گفته بیشتر کارشناسان فعال در صنعت بیمه، کاهش نرخ سود بانکی در کوتاه مدت تاثیری بر صنعت بیمه نخواهد داشت، زیرا این صنعت در کل، یک صنعت تبعی و پیرو در اقتصاد است.
اگر صنعت بیمه را در دو بخش بیمه عمر وغیرعمر دسته بندی کنیم، در مییابیم که با کاهش نرخ سود بانکی، بخشی از سرمایهها کهدر بانکها بود، باید به سمت تولید حرکت کند و این یعنی حرکت و رونق فعالیتهای اقتصادی و در نهایت رونق بیمههای عمر.
اما تاثیر واقعی کاهش نرخ سود بانکی بر بیمه های عمردرخصوص پوشش سرمایه گذاری بیمه های عمر است؛ به تعبیری بیمههای عمر، فرهنگ سازی در جهت پس اندازهای خرد تلقی می شوند.
شرکتهای بیمهای چه کنند؟
به طور معمول افرادی که پول های کلان دارند، در بانک ها سرمایه گذاری می کنند و به دنبال کسب منافع مورد انتظار خود هستند، اما در بیمه های عمر به طور معمول پس اندازهای خرد و یا تواتمندی های خرد در بلندمدت جذب می شود.
ازهمین رو باید برای توفیق شرکت های بیمه، زمینه برای سرمایه گذاری آماده شود تا شرکت های بیمه ای بتوانند به خوبی پولهای نزد خود را پس انداز و در نتیجه منافع خوبی را نصیب بیمه گذاران کنند.
در این حوزه یکی از کارهای حیاتی، اصلاح ساختار سرمایه گذاری شرکت های بیمهای است و صنعت بیمه و به ویژه در حوزه بیمه عمر باید ارتباط خود را با سرمایه گذاری و سپرده گذاری در نظام بانکی متفاوت کند.
زیرا شرکتهای بیمه ای در زمینه سرمایه گذاری ضعفهایی دارندو در شرایط کنونی، ابتدایی ترین موردی که به ذهن شرکتهای بیمه می رسد، سرمایه گذاری در سپرده های بانکی است که این امر باعث ایجاد ارتباطی تنگاتنگ بین بیمه های عمرو سود سپرده در نظام بانکی شده است.
این نکته بدان معناست که کاهش نرخ سود بانکی، سهم بیمه های عمر از سودی که به مخاطبان و بیمه گذاران را کم خواهد کرد اما اگر بیمه های زندگی را رقیب جدی بانک ها در بازارهای مالی بدانیم این اثر گذاری را می توان کنترل کرد.
بهتر این است که شرکت های بیمه، خود به امر سرمایه گذاری مشغول شوند.
در یک کلام، اگر شرکت های بیمه بتوانند به درستی بیمه نامه های عمر را مدیریت کنند؛ کاهش سود بانکی اثر مثبتی خواهد داشت.به گونه ای که با کاهش نرخ سود بانکی، فروش بیمه های عمر افزایش پیدا می کند. به تعبیری بخش سرمایه گذاری و وام دهی بیمه های عمر جذاب تر خواهد شد.
در مجموع می توان گفت که اگر بازارهای مالی را به صورت کلی در نظر داشته باشیم، تغییر نرخ سود بانکی و تبعاتش در بورس ،بانک و بیمه را به عنوان یک ساختار کلی در نظر داشته باشیم، می توانیم نقش صنعت بیمه را در جذب سرمایهها ارتقا دهیم و از یک چالش فرصتی بی بدیل بسازیم؛ اگر وتنها اگر، شناخت درستی از وضعیت داشته باشیم.