به گزارش رتبه آنلاین از دنیای اقتصاد، اولین چالشی که از حجم دادهها، قابلمشاهده است این است که نسبت به گذشته، افراد کمتری تمایل به جذب در حرفه حسابداری در اوج جوانی و اولین سالهای فعالیت خود و آغاز به کار بهعنوان حسابدار دارند. متعاقب آن، چالش دیگر آن است که آنها به تحصیل حسابداری بهعنوان یکرشته دانشگاهی نپرداخته، بلکه بهصورت تجربی آن را فراگرفتهاند. اولین چالش را میتوان در حجم دادهها مشاهده کرد که نشان میدهد نسبت به گذشته جوانان کمتر جذب حرفه حسابداری میشوند. پسازآن، آنها در حال مطالعه حسابداری بهعنوان یکرشته نیستند. یکی از تاثیراتی که نهادهای حرفهای حسابداری احساس میکنند، روند نزولی فارغالتحصیلان آماده ورود برای اخذ گواهینامههای حرفهای است. دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد. یکی از این دلایل این است که نسل فرزندانی که بهصورت دنبالهرو والدین خود حرفه حسابداری را برمیگزیدند، کاسته شده است. دلیل دیگر این واقعیت است که جوانان با گرایش یادگیری که قبلا به سمت حسابداری سوق داده شده بودند، اکنون میتوانند از طریق بسیاری از مسیرهای شغلی و فرصتهای دیگر (مسیرهای جایگزین) نظیر مدیریت دادهها، هوش تجاری، به دنبال علایق خود بروند. این امر منجر به بروز چالش دوم میشود. بهطور روزافزونی، حسابداری با انبوهی از الگوهای رفتاری اجتماعی روبهرو است که بدون ارجاع به شواهد واضح بیان میکنند که روباتها مشاغل آینده را بر عهده خواهند گرفت یا عنوان میکنند که تقاضا برای حسابداری در حال محو شدن است (در حقیقت نادرست است) و مهارتهای حسابداری فنی بهطور خودکار انجام خواهد شد. سومین چالش و احتمالا «بدترین» آنها، این است که «اقتصاد مهارتمحور» به دنبال کارگران و کارکنانی است که برای مهارتهایی که به «بهروزرسانی» و «جایگزینی» منظم و مستمر نیاز دارند، گواهینامههای بیشتری داشته باشند؛ یعنی تحصیلات اولیه و تایید صلاحیت یک حسابدار دیگر برای تضمین شغل درازمدت او کافی نیست.
این سه چالش منجر به تغییر واضح در آموزش و انتخاب شغل و تاثیرات پاییندستی بر عضویت در نهادهای حرفهای حسابداری شده است. بهجای اینکه این چالشها را پس بزنیم یا سعی کنیم مستقیما با آنها مقابله کنیم (مثل افزایش مشوقهایی برای استخدام یا هزینههای بازاریابی) این حرفه باید به چالشهای مزبور بپردازد و دوباره خود را بهعنوان حرفهای جذاب، مربوط و چابک تبدیل و تصویر دیگری از خود ارائه کند. برای انجام این کار، نهادهای حرفهای حسابداری باید از این چالشها استقبال کنند و از طریق بازنگری و بازتفکر درباره آینده حسابداری، برای انجام اصلاحات لازم دست بهکار شوند. برای انجام این کار پرداختن به همه موارد زیر ضروری به نظر میرسد: «حسابداری» را از «حسابدار» تفکیک کنیم؛ تغییر الگو؛ درها و مرزها را باز بگذاریم.
آنچه مشخص میشود این است که واحد حسابداری در یک سازمان یا واحد تجاری بهطور روزافزونی توسط طیف وسیعی از کارکنان غیر حسابداری، اجرا میشود؛ یعنی آنها تحصیلکرده رشته حسابداری نیستند و دانش سطحی در اینباره دارند. یک مثال خوب در این زمینه مربوط به هوش تجاری است که در آن گسترش نقش و مسوولیت هوش تجاری در بخش مالی صورت گرفته است؛ درحالیکه در گذشته غالبا این موضوع در حوزه اختیارات و جزو مسوولیت حسابداران مدیریت راهبردی (استراتژیک) بود. البته باید اذعان کرد که چنین مباحثهای بهعنوان فرصت فوقالعاده برای حسابداران نیز تلقی میشود؛ چراکه با کسب مهارتها و آموزش، حسابداران نیز فرصت و زمینه اشتغال بیشتری را در خارج از بخشهای حسابداری (و مالی) و در مشاغل بزرگ یا دنیای عمل (رشتههای عمومی) را خواهند داشت. صرفنظر از اینکه «در آینده بیشتر نیازهای فنی حسابداری بهوسیله ماشین اجرا شود» یا «بیشتر نقشهایی که امروزه یا درگذشته بهطور سنتی توسط حسابداران انجام میشد و اکنون توسط دیگران اجرا میشود» باید برای حفظ مربوط بودن حسابداری، آموزش و آمادهسازی حسابداران برای تجهیز آنها به مهارتهای گسترده و عمیق مدنظر قرار گیرد؛ یعنی باید بر خود حسابداری تاکید کنیم.
تقاضاهای موجود در تمام صنایع و تقاضاهای جذب نیروی انسانی گزارششده نشان میدهد که به مهارتهای کسبوکار، هوش، ذکاوت (ازجمله مهارتهای نرم ضروری)، بهکارگیری دانش در عمل، اولویت و اهمیت بیشتری نسبت به مهارتهای فنی محض (مهارتهای سخت) داده میشود؛ اما اگر شما به دانشجویان خود مهارتهای لازم از طریق تمرینات زیاد بیپایان (زگهواره تا گور دانش بجوی) و مستمر یاد ندادهاید، چگونه میتوانید از آنها انتظار داشته باشید که بتوانند برای اولین بار با پیانو آهنگی بنوازند؟
پرداختن به این چالش از طریق بخش خدمات شروع شده است. چنین مهارتهایی به برنامههای درسی و ارزیابی مبتنی بر شایستگی، آموزش مهارتهای اصلی از طریق رویکردهای حل مساله، استفاده از یادگیری و آموزش پروژهمحور انتقالیافته است. با این توصیفات مولفههای فنی اعتبار کمتری دارند و بهطور مستمر الزامات کسب مهارت و آموزش مستمر مهارتهای نرم مدنظر قرار گرفته است. صدور گواهینامه حرفهای در حال حاضر از این جریان عقب افتاده است و باید بهطور کلی با تغییر در سبک آموزش و پرورش قدم بگذارد.