یکی از معضلات بورس تهران در عرضه اولیهها تشکیل صفهای خرید سنگین و عرضه نشدن به اندازه حداقل حجم مبنا است. اتفاقی که منجر به قفل شدن سهم به طور طولانی مدت در صف خرید و عدم رشد مناسب است.
به گزارش رتبه آنلاین از بورسان، به عنوان مثال میتوان به شصدف اشاره کرد بیش از ۹ ماه از عرضه اولیه آن میگذرد اما حتی یک روز هم به انداه حجم مبنا معامله نشده و به همین جهت در تمام روزهای این مدت قیمت پایانی را نتوانسته پر کند.
آیا چنین اتفاقی برای دو عرضه اولیه آخر بازار سهام یعنی وکبهمن و بوعلی هم رخ میدهد؟
شصدف سهام اسطورهای بورس؟
به هر فردی بگویید نمادی وجود دارد که بیش از ۹ ماه است در تمام روزها با صف خرید همراه بوده و یک بار هم که بدون دامنه باز شده و رشد ۱۱۰ درصدی را تجربه کرده خیال میکند با یک سهم اسطورهای و تاریخی مواجه است. اما اگر بعد از آن بگویید که با وجود این شرایط، سهام مذکور حدود ۳۵۰ درصد یعنی کمتر از بسیاری از سهمهای دیگر بازار رشد داشته با تعجب شما را نگاه میکند و خیال میکند که اشتباهی شده است. اما شصدف نمادی است که چنین شرایطی دارد. بیش از نه ماه صف خرید و ۳۵۰ درصد بازدهی. چنین وضعیتی تنها به شصدف محدود نمیشود و در نمادی مانند رافزا اوضاع از این هم بدتر است. رافزا حدود ۵ ماه است که فرابورسی شده و در تمام روزهای این مدت بلا استثنا با صف خرید سنگین همراه بوده است. با این وجود بازدهی رافزا طی این مدت تنها ۴۵ درصد بوده است.
دلیل قفل شدن بدون رشد عرضه اولیهها در صف خرید
این اتفاق از همزمان با رشد پرشتاب شاخص و از هنگامی که مشارکت در عرضه اولیهها زیاد شد رخ داد. به عبارتی سود بادآورده عرضه اولیهها منجر به تقاضای بسیار زیادی برای آنها شد. به طوری که اغلب نمادهای کوچک تازهوارد تا چندین روز بعد از عرضه شاهد تقاضایی پرحجمتر از کل تعداد سهام آن شرکت بودند. به عبارتی دیگر اگر سهامدار اصلی شرکت تمام شرکت را هم بفروشد باز هم صف خرید آن جمع نمیشود. ریشه این مشکل هم در سیاستگذاری بورس است. به عنوان مثال در اغلب بورسهای دنیا سهام در روز عرضه اولیه با نوسان همراه میشود. اما در بورس تهران به دلیل وجود دامنه نوسان و همچنین حجم مبنا که در بیشتر بورسهای حرفهای معنایی ندارند باعث میشود که برای سهام عرضه اولیهای صفهای سنگین و طولانی مدت تشکیل شود.
چنین اتفاقی در نمادهای کوچک شدیدتر هم هست. زیرا از طرفی همانطور که گفته شد تا مدتها صف خرید چنان سنگین است که سهامدار عمده اگر کل شرکت را هم عرضه کند باز هم صف پابرجاست. از جهتی دیگر در عرضه اولیه این دسته از نمادها به علت کوچک بودن شرکت مقدار بسیار کمی سهام به هر متقاضی تعلق میگیرد. در نتیجه بسیاری از سهامداران میلی به عرضه و فروش سهام خود با تنها چند هزار تومان سود ندارند و این نمادها تا مدتها در گوشه پرتفوی آنها باقی میماند. به همین دلایل عرضه بسیاری کمی در آنها صورت میگیرد و مانع بزرگی به نام حجم مبنا باعث میشود این دسته از نمادها رشد چندانی نکنند و به تعادل نرسند.
عرضه اولیه بوعلی و وکبهمن هم به این دام خواهند افتاد؟
همانطور که بالاتر گفته شد این اتفاق عموما در نمادهای کوچکتر بازار رخ میدهد. اما بوعلی نماد به نسبت بزرگی است. به عنوان مثال امروز در نخستین جلسه معاملاتی این نماد، قیمت پایانی آن حدود ۲.۵ درصد رشد کرد که به معنی عرضه حدود نیمی از حجم مبنای آن است. همچنین در پایان بازار امروز حجم صف خرید آن حدود ۱۴۰ میلیون سهم بود که معادل ۴۰ درصد از سهام عرضه شده در روز عرضه اولیه و تنها ۴ درصد از کل سهام شرکت بود. همچنین حقوقی پتروشیمی بوعلی هلدینگ خلیجفارس است که در این مواقع به خوبی عرضه میکند و در خصوص این سهم هم گفته است که ۳ درصد از کل سهام آن را در چند ماه بعد از عرضه اولیه در بازار به صورت خرد میفروشد. به همین دلیل به نظر میرسد بوعلی با چنین سرنوشت شومی مواجه نشود.
وکبهمن هم تقریبا چنین شرایطی دارد. یعنی این نماد هم چندان کوچک نیست و همچنین امروز در نخستین روز معاملاتی خود با صف خریدی معادل ۴۰ درصد از کل سهام عرضه شده و ۴ درصد از کل سهام شرکت مواجه بود. به همین دلیل به نظر میرسد این نماد هم چندان با این مشکل مواجه نشود. البته باید دقت کرد که نسبت حجم مبنا به کل سهام در وکبهمن حدود ۳.۵ برابر این نسبت برای بوعلی است. از طرفی دیگر وکبهمن نسبت به بوعلی شرکت کوچکتری است که این دو عامل در کنار هم میتواند منجر به طولانیتر شدن صفهای خرید، بدون پر کردن حجم مبنا در وکبهمن شود. اما به طور کل به نظر میرسد اتفاقی که برای عرضه اولیههای کوچک بورس مثل شصدف و رافزا میافتد را تجربه نکند.