در بازارهای مالی به پارامترهای متفاوتی برای سرمایهگذاری نیاز است. «شاخص» در واقع یکی از معیارهایی است که نمایانگر وضعیت اقتصادی و میزان پویایی بخشهای مختلف یک بازار را در قالب اعداد و ارقام به نمایش میگذارد.
شاخصهایی که میتوانند وضعیت بخشهای مختلف اقتصادی را بهطور شفاف به نمایش بگذارند. هر چند پیرامون نحوه و چگونگی محاسبات شاخصهای سهامی بعضا انتقاداتی به گوش میرسد اما به اعتقاد کارشناسان تاکنون شیوه کاربردی و علمی تازهای از سوی منتقدان ارائه نشده است. معامله روی شاخصها نیز موضوع دیگری است که کمیته فقهی در حال بررسی آن است و در صورت تصویب میتواند سبد ابزارهای معاملاتی را متنوعتر و فضای معاملاتی را توسعه بخشد. در این میان علی اسلامی بیدگلی، کارشناس بازار سهام میگوید: «برای محاسبه شاخص تعدیلاتی درخصوص افزایش سرمایه شرکتها از محل آورده نقدی، ورود یک شرکت جدید یا خروج یک شرکت، تقسیم سود، تجزیه یا ادغام شرکتها صورت میگیرد. با این حال یکی از موارد اختلاف بین کارشناسان نحوه تعدیل شاخص و سال پایه است.»
به تازگی این روزنامه در گزارشی تحت عنوان «صفر تا صد حرارتسنج سهام» بر اینکه شاخصهای سهام تنها مبنا و معیار برای سرمایهگذاری نیستند و معاملهگران نباید استراتژی ورود و خروج از سهام شرکتها را بر حسب تغییرات شاخص کل قرار دهند، تاکید کرد. چرا که شاخصهای سهام عمدتا اخبار و موضوعات مثبت و منفی اثرگذار در آینده را پیشخور میکنند. هر چند ممکن است وقایع احتمالی آینده به هیچ عنوان عملیاتی نشوند اما با فرض اجرایی شدن، شاخص از مدتها قبل به استقبال اتفاقات احتمالی میرود. دراین شرایط که اتفاقا ثبات را در وضعیت صنایع و گاهی بهبود عملکرد هم در فرآیند فعالیت شرکتها شاهد هستیم بعضا سهام تحت تاثیر ریسک و اثرپذیری از آینده در محدوده زیر ارزش ذاتی مورد معامله قرار میگیرند. در این روز بر آن شد تا در گفتوگو با علی اسلامی بیدگلی کارشناس بازار سرمایه به زوایای پنهان کارکردهای شاخص در بازار سهام ایران، فرمولهای محاسبات مورد استفاده در بورس تهران، بررسی بورسهای بزرگ دنیا و چرایی فاصله زیاد بین شاخصهای داخلی و خارجی و دلایل انحرافات بازدهی شاخص بورس ایران و جهان در بازههای زمانی مختلف بپردازد که در ادامه میخوانید.
«شاخص» چیست و از دیدگاه شما چه کاربردی دارد؟
شاخص ( INDEX) در ادبیات و به معنای عام بهعنوان نشانگر یا نماینده است و ابزاری برای اندازهگیری و مقایسه تغییرات یک یا چند پدیده در دو زمان متفاوت است. یکی از کاربردهای اصلی شاخصها، تعریف و استفاده از آنها برای متغیرهای اقتصادی و بازارهای پولی و مالی است. شاخص تورم، شاخص بورس کلید واژههایی هستند که این روزها بیشترین کاربرد را در جراید و رسانهها دارند. طی ماههای گذشته و با توجه به همهگیرشدن بازار سرمایه، شاخصهای بورسی در این بین بیشترین روندها را داشته است. در بورس اوراق بهادار شاخصهای بسیاری محاسبه میشوند. شاخص کل (TEPIX)، شاخص بازده نقدی و قیمت (TEDPIX)، شاخص هم وزن، شاخص صنعت، شاخص ۵۰ شرکت برتر از جمله شاخصهایی است که مورد محاسبه قرار میگیرند و میتوانند بهعنوان یکی از معیارهای تصمیمگیری سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه مورد بررسی قرار گیرند. شاخص کل اولین شاخصی بود که با عدد پایه ۱۰۰ در فروردین سال ۱۳۶۹ برای ۵۲ شرکت پذیرفته شده، مورد محاسبه قرار گرفت. از آنجا که این روزها شاخص بورس در کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد قرار دارد، معنی این اعداد این است که اندازه بازار یا بازده بازار این روزها نسبت به سال ۱۳۶۹، ۱۳هزار برابر شده است.
بهطور کلی محاسبه این متغیر اقتصادی چگونه است و چه روشی در بورس تهران مورد استفاده قرار میگیرد؟
بهصورت سنتی شاخص کل بورس را دماسنج بازار سرمایه و نماگر تغییرات بازار میدانند. این شاخص بهصورت میانگین وزنی مورد محاسبه قرار میگیرد و معنی آن بهصورت عامیانه این است که هر چه اندازه بازار یک شرکت بزرگتر باشد در شاخص تاثیر بیشتری دارد. بهعنوان مثال با اطلاعات این روزهای بازار، شرکتهای هلدینگ خلیج فارس، فولاد مبارکه، ملی مس و سرمایهگذاری تامین اجتماعی بیشترین تاثیر را در شاخص کل دارند.
فرمولها و روشهای زیادی برای محاسبه شاخص وجود دارد. روشی که برای محاسبه شاخص بورس تهران مورد استفاده قرار میگیرد بر مبنای فرمول «لاسپیرز» است. در این روش ارزش جاری بازار سرمایه (قیمت سهام ضرب در تعداد سهام هر شرکت در تاریخ محاسبه) بر ارزش پایه بازار (قیمت سهام در سال پایه ضرب در تعداد سهام) تقسیم شده و در عدد ۱۰۰ ضرب میشود. برای محاسبه شاخص تعدیلاتی نیز صورت میپذیرد. معمولا این تعدیلات با افزایش سرمایه از محل آورده نقدی یک شرکت، ورود یک شرکت جدید یا خروج یک شرکت، تقسیم سود، تجزیه یا ادغام شرکتها صورت میگیرد. در سالهای گذشته یکی از موارد اختلاف بین کارشناسان نحوه تعدیل سهام و سال پایه بوده است. البته این نوع اختلافات محاسبه در کشورهای دیگر نیز وجود دارد و سالهاست که موضوع مورد بحث در بسیاری از بورسهای دنیا مطرح است.
میتوان اشارهای به فرآیند تشکیل (TEDPIX) و نحوه محاسبات آن داشت؟
شاخص دیگری که چند سال بعد، بهعنوان دومین شاخص مورد محاسبه قرارگرفت، شاخص بازده نقدی و قیمت (TEDPIX) بود که در فروردین ۱۳۷۷ تعریف شد. این شاخص نیز با روش شاخص کل محاسبه میشود. در این شاخص علاوه بر ارزش بازار و ارزش پایه شرکتها که حاصل ضرب تعداد سهام منتشره و قیمت آنها در دو زمان، زمان محاسبه و سال پایه است، سودهای تقسیمی شرکتها نیز مورد محاسبه قرار میگیرد. در سال ۱۳۸۷ بنا بر انتقاداتی که در مورد نحوه محاسبه شاخص و به ویژه شیوه تعدیلات گرفته شد، سازمان بورس تصمیم گرفت نحوه محاسبه شاخص را بازنگری کند. در آن زمان این دو شاخص مجددا مورد محاسبه قرار گرفتند. البته سال پایه با همان مفروض سال ۱۳۶۹ باقی ماند و تغییری نکرد. از آن زمان به بعد بحثی در اهالی بازار سرمایه مبنی بر اینکه شاخص جدید در زمان صعودی (اصطلاحا بازار گاوی)، با شتاب بیشتری افزایش مییابد و در زمان نزول (اصطلاحا بازار خرسی) با شتاب کمتری کاهش مییابد شکل گرفت. در ادامه موضوع اینکه گفته میشد شاخص دماسنج بازار است و نماگر کاهش یا افزایش سطح عمومی قیمتهاست مورد تردید قرارگرفت.
هر چند طی ۱۲ سال گذشته هنوز منتقدان نتوانستهاند شیوه محاسبه کارآمدتری را پیشنهاد کنند با این حال یکی از چالشهای جدی، مقایسه بازده شاخص با بازده صندوقهای سرمایهگذاری است. در محاسبه بازده صندوقهای سرمایهگذاری معمولا سودهای نقدی بر اساس جدول زمانبندی با یک نرخی تنزیل میشوند در حالی که در محاسبه شاخص موضوع تنزیل سود و ارزش زمانی پول مورد محاسبه قرار نمیگیرد. در واقع این موضوع باعث شده که معمولا شاخص کل در راس رتبه بازدهی در جدول مقایسهای صندوقهای سرمایهگذاری باشد و به اصطلاح عامیانه رسیدن به شاخص را برای مدیران صندوقها مشکل کرده است. بنابراین این شائبه ایجاد شده که محاسبات شاخص صحیح نیست.
اساسا تنوع در شاخصها نظیر «هموزن»، «صنعت»، «۳۰ شرکت بزرگ» و «۵۰ شرکت فعالتر» را چگونه ارزیابی میکنید؟
در شاخص کل و شاخص نقدی و قیمت اندازه و بزرگی شرکتها بسیار مهم است. به این معنی که هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد، تاثیر آن بر شاخص بیشتر است. از آنجا که تعداد شرکتهای کوچکتر بازار زیاد است، شاخصی تحت عنوان شاخص کل هموزن طراحی شد که در آن اندازه شرکتها اهمیت ندارد. نحوه محاسبه این شاخص به این صورت است که در آن قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس در زمان محاسبه بر قیمت سهام شرکتها در سال پایه تقسیم میشود و سپس در عدد ۱۰۰ ضرب میشود. این شاخص این روزها و با ورود سرمایهگذاران خرد و البته افزایش نفوذ شبکههای اجتماعی از محبوبیت بالایی برخوردار است و برخی از کارشناسان از آن بهعنوان نماگر بهتری برای تخمین جهت کلی بازار یاد میکنند و آن را مشاور مناسبتری برای سرمایهگذاران خرد میدانند. البته این شاخص در دنیا نیز قدمت بسیاری دارد و شاخصهای مهمی نظیر شاخص نزدک با این مبنا مورد محاسبه قرار میگیرد و پایههای علمی محکمی دارد.
از شاخصهای دیگری که در بازار کاربردهای بالایی دارند میتوان به شاخص صنعت، شاخص ۳۰ شرکت بزرگ و شاخص ۵۰ شرکت فعالتر اشاره کرد. بررسی این شاخصها میتواند قدرت تشخیص عمیقتر و جزئیتری را برای سرمایهگذاران ایجاد کند. بهعنوان مثال شاخصهای صنعت میتواند سرمایهگذاران را از جهت کلی آن صنعت در بازار سرمایه آگاه کند و امکان مقایسه صنایع مختلف را برای آنها فراهم سازد. شاخص ۳۰ شرکت بزرگ و ۵۰ شرکت فعالتر نیز میتواند افراد و تحلیلگران را در مورد شرکتهایی که بیشترین ارزش بازار را به خود اختصاص دادهاند یا بیشترین فعالیت را از معیارهای مختلف دارند آگاه کند.
شاخص «S&P ۵۰۰» در بازار سرمایه نیویورک نمونهای از این شاخصهاست که مورد استفاده سرمایهگذاران و کارشناسان بازارهای مالی دنیا قرار میگیرد و امروزه بهعنوان پرکاربردترین شاخصها در سطح جهان مورد توجه قرار دارد.
بهطور کلی آیا شاخص هم میتواند مورد معامله قرار گیرد؟
این شاخصها در بورسهای دنیا قابل معامله هستند، اما در ایران به دلیل مسائل فقهی و شرعی هنوز امکان آن میسر نشده است. هر چند این موضوع در کمیته فقهی بورس در دست بررسی است و احتمال دارد در آینده درصورت تایید کمیته فقهی بهعنوان یک ابزار مورد استفاده قرار گیرد. ابزار دیگری که در سالهای گذشته بهعنوان جایگزین تعریف شده است، صندوقهای سرمایهگذاری شاخصی است. این صندوقها، امکان دنبال کردن شاخصها را برای سرمایهگذاران فراهم کردهاند و میتوانند در آینده با افزایش تعداد و تنوع آنها فرصت سرمایهگذاری را برای سرمایهگذاران بیشتری با درجات ریسکگریزی متفاوت و میزان آگاهی کمتر فراهم کنند.
درخصوص چرایی فاصله زیادی که بین شاخص بورس ایران و شاخصهای دنیا وجود دارد، توضیح دهید؟
در حال حاضر اکثر شاخصهای مهم دنیا در محدوده ۱۰ هزار واحد یا کمتر از آن هستند.
این در حالی است که شاخص بورس تهران در کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد قرار دارد و طی ماههای گذشته حتی از مرز ٢ میلیون واحد هم فراتر رفته بود. علت این موضوع را میتوان در دو موضوع جستوجو کرد. مهمترین عامل تورمهای بالا در کشور است. ایران همواره طی ١٠ سال گذشته جزو کشورهایی با بالاترین میزان تورم بوده است و معمولا بازده بازارهای مالی نیز خود را با این شاخص تطبیق میدهند. شاخص بورسهای ونزوئلا، کنگو در چند سال گذشته و ترکیه (قبل از ادغام بورسها در سال ٢٠١٣) نیز همین وضعیت را داشتند و در همه این کشورها نیز طی سالهای رشد شاخص، شاهد کاهش ارزش پول ملی بودیم. حتی سال جاری نیز در ترکیه با کاهش ارزش لیر در مقابل دلار همین وضعیت را تجربه کردیم. عامل دیگر عدم تغییر سال پایه و بازنگری مبناهای محاسباتی شاخصها بوده است که البته در کشورهای غربی به دلیل نرخ بهره و تورم پایین و همچنین وجود پول پرقدرت ضرورتی به این کار هم نبوده است.
اکنون در بین بورسهای معتبر دنیا شاخصهای بورس نیکی ژاپن و دهلی هند با مقادیر تقریبی ۲۵هزار و ۴۳هزار واحد بیشترین مقادیر را دارند و شاخصهای نزدک و دکس آلمان با مقادیر ۱۱هزار و ۱۳هزار واحد در ردههای بعدی هستند. همچنین شاخصهای معتبری نظیر S&P ۵۰۰ در مقادیر تقریبی ٣٥٠٠ واحد است. شاخص بورس چین و استاکس اروپا در محدود ٣٣٠٠ واحدی قرار دارد.
انحرافات شاخص بورس ایران چگونه مورد محاسبه قرار میگیرد؟
شاخص بورس تهران نیز در سالهای گذشته شاهد تغییرات و انحرافات بسیار بالایی بوده است.
این انحرافات در سال ۹۹ با شدت بسیار بیشتری ادامه یافت. تورم بالا، تغییرات نرخ بهره، کاهش و افزایش روزانه پول ملی، تغییرات سایر بازارها نظیر ملک، طلا و خودرو، تشویق سرمایهگذاران خرد به سرمایهگذاری در بازارهای مالی عواملی است که باعث شده است دامنه تغییرات افزایش پیدا کند. بدیهی است که افزایش دامنه تغییرات منجر به افزایش ریسک سرمایهگذاری شود. در سال ۹۹ شاخص بورس در ابتدا با رشد حدود ۳۰۵ درصدی از رقم ۵۱۲ هزار واحد در ابتدای سال، به ۲ میلیون و ۸۷ هزار واحدی در ۱۹ مرداد و سپس با یک افت شدید به یک میلیون ۲۱۱ هزار واحد در ۲۰ آبان ماه رسید. این حد از نوسان برای سرمایهگذاران مفهومی به نام ریسک را دارد و درجه اطمینان بازیگران بازار سرمایه را به این بازار کاهش میدهد. بروز چنین نوسانی که با شدت کمتر در سالهای ۷۴، ۸۳ و ۹۲ نیز اتفاق افتاده بود منجر به این شد که برای چندمین بار اتفاق خوشایند ورود سرمایهگذاران جدید به بازار سرمایه در مدت کوتاهی تبدیل به بدترین خاطرات اهالی بازار سرمایه شود. البته بخشی از این انحرافات در سایر بازارهای سرمایه در سراسر دنیا نیز همواره اتفاق میافتد و امسال نیز به دلیل بروز دو ریسک سیستماتیک جدی یعنی شیوع کرونا و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا؛ بازارهای مالی نوسانات بیشتری را تجربه کردند. انحراف بازدهی شاخص در برخی از بورسهای معتبر بینالمللی در طول ۸ ماه گذشته بیش از ۳۰ درصد بوده است. این در حالی است که نرخ بهره و تورم در این کشورها بسیار پایین است و این سطح از انحراف بعضا در ۱۰ سال گذشته در آنها تکرار نشده بود. بهعنوان نمونه شاخص معتبر S&P۵۰۰ که در فوریه سال ۲۰۲۰ معادل ۳۳۰۰ بود در پایان مارس ۲۰۲۰ (کمتر دو ماه) به ۲۵۰۰ کاهش یافت و اکنون در محدوده ۳۵۰۰ واحد است. تحلیل این تغییرات این است که طی دو ماه این شاخص که شامل تمامی شرکتهای بزرگ پذیرفته شده در بورس نیویورک است معادل ۲۲ درصد افت کرده است و سپس طی ۷ ماه مجددا با رشد حدود ۴۰ درصدی به تقریبا همان سطوح ابتدای سال میلادی برگشته است. اکنون با انتشار اخبار واکسن کرونا، پایان یافتن انتخابات آمریکا، کارشناسان معتقدند که این دسته از ریسکهای سیستماتیک کاهش مییابد و احتمالا از این پس میزان تغییرات قیمتها در کل دنیا کاهش پیدا کند.